گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » چندنکته به مناسبت چـاپ کتاب فرمانده مسعود وپاسخ به یک اتهام
چندنکته به مناسبت چـاپ کتاب فرمانده مسعود وپاسخ به یک اتهام

چندنکته به مناسبت چـاپ کتاب فرمانده مسعود وپاسخ به یک اتهام

یکسال پیش تقریبا همین ایام مراسم رونمایی کتاب فرمانده مسعود در تهران برگزار شد و باعث خوشحالی ام است که بگویم در این یکسال کتاب به چاپ چهارم رسیده است، چاپ چهارم آن هم در شرایطی که ناشران ایرانی به خاطر مشکلات شدید اقتصادی ناشی از کرونا و گرانی شدید کاغذ و تحریم؛روزهای سختی را می گذرانند، برای من و علاقمندان به کتاب خبر خوبی است.

یک -من در مراسم رونمایی کتاب و تقریبا در همه مصاحبه هایی که در باره این کتاب داشته ام، تاکید کرده ام که گرچه مسعود در افغانستان شیفتگان زیادی دارد اما مخالفانش هم کم نیستند،بخش مهمی از این مخالفت ها به جنگ های داخلی کابل باز می گردد و طبعا برخی او را دوست ندارند.این موضوع را در مقدمه کتاب فرمانده مسعود نیر به صراحت آورده ام و در کتاب دیگرم افسوس برای نرگس های افغانستان به آن اشاره کرده ام.

دو-در مصاحبه هایم و در مراسم رونمایی کتاب نیز گفتم این کتاب در افغانستان گاه با تمجید و تشویق زیاد و گاه هم با انتقادها و مخالفت های زیاد روبرو شده است.مخالفت ها فقط از جانب مخالفان آمرصاحب مسعود نبوده است، برخی از مخالفت ها از سوی آن دسته طرفداران و دوستداران ایشان بود که یک تصویر قدسی از او دارند و از آنجا که برخی از مصاحبه شوندگان در این کتاب انتقاداتی را به مسعود وارد آورده اند، برای کسانی که چنان تصویری از او داشته‌اند چندان خوشایند نبوده او ست.البته بسیاری از دوستداران مسعود در افغانستان و ایران با مهر و تشویق زیاد خود در باره این اثر به من قوت قلب دادند و من را شرمنده لطف بی پایان خود ساختند.برخی همچون جناب آقای اکرام اندیشمند نقدهایی تخصصی به بخش هایی از کتاب داشتند که با احترام و مهربانی فراوان تذکر دادند و در حد مقدورات فنی ناشر در چاپ سوم کتاب اصلاح شد.

سه-برخی از مخالفت ها که بسیار تند و گاه همراه با فحاشی بود، از سوی مخالفان مسعود بود. رد پای این تندی را در فضای مجازی بیشتر می‌شود دید.ریشه اصلی این ناراحتی ها به درگیری‌های نظامی سال ۷۱ که به نام جنگ افشار معروف شد، باز می گردد . من دهها پیام از افرادی داشتم که با تندی و گاه فحاشی مرا مورد خطاب قرار دادند :« تو که در باره مسعود کتاب نوشتی، اصلا از جنگ محله افشار خبر داری؟می دانی آنجا چه جنایت هایی اتفاق افتاده است؟»خیلی واضح است که این افراد حتی کتاب را نخوانده اند و نمی دانند بخش مهمی از کتاب در باره جنگ داخلی کابل یا همان جنگ افشار است. در تعدادی از سوالات حتی مشخص است که آنچه من می‌پرسم انتقادات مخالفان مسعود از جمله برخی از هزاره ها و شیعیان است. بیشتر در گفت‌وگو با مصطفی کاظمی و محمدحسین جعفریان و کمابیش در دیگر گفت‌وگوها سوالات انتقادی من را برای کالبدشکافی حادثه افشار می‌توانید ببینید. درباه همان جنگ‌های داخلی افغانستان، مکرر و با دقت سوالات و انتقاداتی را که درباره مسعود گفته می شود، با وسواس مطرح و از دوستان و همرزمانش خواستم پاسخ دهند .بسیاری از دوستداران و یاران مسعود در این کتاب اصلا نمی‌گویند که مسعود در این جنگ‌ها مقصر نبود، بلکه معتقدند که همه طرفها به نوعی مقصر بوده‌اند. این‌که تقصیر هریک چقدر بوده را باید تاریخ پاسخ دهد.
در کتاب راویانی هستند که بسیار منصفانه درباره جنگ‌ داخلی افشار صحبت کرده‌اند. یکی از افرادی که خیلی خوب به این انتقادات پاسخ داده [مخصوصا چون بسیاری از منتقدان مسعود از شیعیان هستند] شهید مصطفی کاظمی است. کاظمی نه یک طرف را کامل تبرئه می کند و نه تقصیرها را کامل بر دوش طرف دیگر می‌اندازد. اصلا نگاه مطلق‌گرا ندارد. من به منتقدان مسعود توصیه می‌کنم که با ذهن بی‌طرفانه و پیش‌داوری این کتاب و مخصوصا این مصاحبه را بخوانند.
چهار-در سراسر کتاب تلاش کرده ام، به اختلافات قومی در افغانستان دامن نزنم و فقط راوی بی طرف وقایع باشم، روایت هایی که اگر بی طرفانه با آن برخورد شود حتی می تواند برخی از اختلافات و کینه های قومی را کم کند.به خاطر مراعات حساسیت شدید قومی شکل ارائه کتاب را به صورت مصاحبه‌های جداازهم انتخاب کردم.درکتاب‌های دیگرم روایت‌های خودم رانیزوارد می‌کردم. به عنوان نمونه کتاب‌هایی مانند «روزنامه‌نگاران غصه می‌خورند و پیر می‌شوند» ویا«افسوس برای نرگس‌های افغانستان» بر پایه مصاحبه شکل گرفته‌اند ولی روایت های شخصی من درآنجا بسیارزیاد است. در کتاب فرمانده مسعود کتاب را به شکل مصاحبه منتشر کردم تا ردپای خودم درآن کمتر باشد.دلیل اصلی این شیوه مراعات حساسیت های قومی درافغانستان بوده است.پنج-در هفته های اخیر از برخی دوستان افغانستانی پیام هایی دریافت کردم مبنی بر اینکه یکی از دوستان هزاره که زمانی در ایران دانشجو بوده (و شاید هنوز نیز باشد)متنی در فیس بوک نوشته و ادعا کرده ژیلا بنی یعقوب در سخنرانی خود در مراسم رونمایی کتابش چون تصور می کرده فقط تاجیک ها حضور دارند و نه هزاره ها خطاب به تاجیک ها گفته است:« آگاه باشید که هزاره ها دشمن شما هستند.» !عجب و هزار عجب! از این همه تحریف!اول اینکه تکذیب می کنم، دوم :بر فرض هم کسی تصور کند فقط ایرانی ها و تاجیک ها در مراسم حضور دارند، آیا در مراسمی که لااقل چند ده خبرنگار حاضرند و بسیاری دیگر هم لابد شهروند-خبرنگار، می توان اینقدر ساده اندیش بود که بگوید خب حالا که این قوم هست و آن قوم نیست، علیه این یکی و به نفع آن دیگری سخن بگویم!؟آن هم کسی که در کشور خودش به خاطر نوشته های انتقادی اش به دولت ایران بارها به دادگاه احضار شده و چندین بار زندانی سیاسی بوده است؟!اینقدر ساده دل است؟علاوه بر این من چه جایگاهی در افغانستان دارم که به قومی بگویم قوم دیگر دشمن شماست یا نیست ؟این بیشتر به جوک شبیه است که روزنامه نگاری از ایران که سالی یکی دوبار به افغانستان سفر می کرد به آنها یاد بدهد که کدام اقوام با هم دوست یا دشمن هستند؟
اقوام افغانستان صدها سال است که در کنار هم زندگی می کنند و خودشان بیشتر همدیگر را می شناسند و آرزوی من کمتر شدن این اختلافات دیرینه است.این دوست هزاره همچنین در بیان خاطرات خودش از مراسم رونمایی تحریف های دیگری نیز انجام داده است، ایشان ادعا می کند که با عتاب و خطاب با من سخن گفته است که ای خانم!حق نداری تفرقه افکنی کنی و کلی نصیحت دیگر….من هم به قول ایشان از کوته بینی خودم پوزش خواستم»و اما واقعیت ماجرا:ایشان انتقاداتی به کتاب کردند از جمله اینکه چرا با آقای محقق و .مصاحبه نکرده ای؟ واقعیت این است که من تلاش زیادی کردم با افراد متنوع تری مصاحبه کنم که نشد چون گاهی خود افراد نپذیرفتند، دوم در زمانی که من در افغانستان بودم، آنها یا نبودند یا فرصت نداشتند یا دوست نداشتند مصاحبه کنند.من به رسم ادب از انتقادهای این دوست گرامی تشکر کردم و از ایشان و دیگران به خاطر ایراداتی که کتابم دارد، پوزش خواستم و اظهار امیدواری کردم از انتقادها و پیشنهادها در جلد دوم کتاب استفاده خواهم کرد.حالا اگر این اسمش کوته بینی یا کوته فکری است که خود می دانند!
شش- همچنان معتقدم مسعود عشق کاشته باشد یا نفرت، یکى از رهبران کم نظیر در جهان بوده است .همچنان که معتقدم اگر مسعود زنده می‌ماند معادلات اداره جامعه در افغانستان متفاوت می‌شد و همچنان کم نیستند کسانی که در سراسر دنیا هنوز شیفته اش هستند و او را آخرین چریک جهان لقب می دهند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا