وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
دیدگاه نواندیشی :چنانچه در تاریخ کشور ما افغانستان شاهد یم هنربه مثابه یک ارزش متعالی اما مظلوم در حیات کشور ها مانند دیگر حوزه های حیات تکاملی انسان در پیوند بامناسبات اجتماعی ، قومی در زیر سیطره نظام های حاکم بر سرنوشت افغانستان همواره از مرحله ای به مرحله دیگری در حال متعالی شدن می باشد و با مطالعه سیر تاریخ هنر می توان آثاری از این تغیرات و تحؤل را بردیگر عرصه های زندگی مشاهده نمود و دید که چگونه هنردر تابعیت از دیگر مؤلفه های حاکم بر کشور مانند امنیت ، وضعیت اقتصادی مردم ،سطح سواد توده ها و دیگر مناسبات اجتماعی و سیاسی تکامل یافته است ؟ . بدون شک که شهروندان یک جامعه نیز با توجه به خصوصیات بومی و قبیلوی آنها برای یافتن لقمه نانی و آذوقه ای هنر این پدیده نهایت مظلوم واقع شده در جامعه ما را گاهی در خدمت زمامداران و حاکمان قرارداده است و حتی در بسیاری از نهاد های امنیتی رژیم های توتالیتار و دیکتاتور مشرب کشور اجرای وظیفه نموده است . البته آغاز این سنت شوم در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان با ایجاد وتأسیس اتحادیه های هنرمندان و نویسنده گان بنیاد نهاده شد که واقعأ درراه اعتلای فرهنگ و تمدن باستانی مردم افغانستان یک گام مثمر شمرده می شد اما از آنجای که اکثر نظام های حاکم بر افغانستان برمبنای احکام ایدئولوژیی نامأنوس و در مغائرت با فرهنگ و اعتقادات مردم افغانستان استوار بود
این اقدام خوب رژیم نیز در خدمت با نظام حاکم آن وقت قرار گرفت که بدین سان اکثر شاعران و هنرمندان افغانستان به مداحان رژیم و یا هم با سرودن آهنگ های به ظاهر میهنی به مثابه تقویت کننده گان نیروهای جنگی قرار می گرفتند که با گذشت چندین دهه از سقوط آن نظام ها و علی الرغم تغییرات گوناگون درجامعه آثارو رسوبات از این وضعیت بر وجدان عمومی جامعه باقی ماند .
چنانچه آخیرأ یکی از هنرمندان بذله گوئی معروف کندهار به اسم خاشه جوان که فقط برای امرار حیات مانند دیگر اسلاف اش به نیروهای پولیس افغانستان پیوسته بود عده از دشمنان انسان وهنر که سلیقه و ذوق آنها در رسوباتی از خشونت و آدم کشی مفقود گردیده اند به جرم به خنده در آوردن مردم بروز روشن تیرباران ساخت . آنچه که در باره قتل این هنرمند محلی گفتیم آثار و رسوبات آنچه که وی بنام هنر مورد اجرأ قرار داده بود درد جامعه اش بوده که با تأسف به دلیل عدم مشروعیت حاکمان بر ارگ مقر زعامت درافغانستان طراوش سطح عمومی قتصادی ، اجتماعی و فرهنگی توده های افغانستان بوده است که نمونه های آن در دیگر ولایات افغانستان نیز به مشاهده میرسند ،
چنانچه یکی از همین بذله گوهای ناموری درلوگر ولایت همجوار افغانستان به اسم هاشم لوگری نیز وجود دارد که با توجه به شرائط عمومی درمحل سکونت اش گاهی وی با هنرمندی ها و سخنان بی پرده اش مورد تحسین و شهرت خاصی واقع می گردد . بنابراین وقتی درباره مرگ و قتل مظلومانه خاشه جوان دوست فرهیخته جناب نصیر مهرین به بهانه یک نامه یادداشتی را برشته تحریر در آورده است تربیون نواندیشی نیزبرآن یادداشت کوتاه دیدگاه خویش رااضافه نمودیم وضمن دعا ی رسیدن به بهشت این شهید راه هنرازدوست نهایت فرهیخته جناب نصیرمهرین نیزابرازتشکر میکنیم
خاشه جوان” در قندهار میزیست. برای دریافت معاش و لقمه نانی، وظیفۀ پولیسی داشت. اما آنچه دل اش میخواست هنرمند شدن وهنرمندی بود. طبع لطیف داشت، بذله میگفت وفکاهی هایی که خندۀ دوامدار را برای شنونده ها در پی داشت. هرجا حضور میرسانید، مردم دور او حلقه میشدند که لحظاتی برای آنها خوشنودی بیاورد. طالبان او را از منزلش بیرون کرده پس از شکنجه ها وبا بستن دستهایش از پشت، کشتند.
