گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » دلگـرمـی و سرگرمی حاج آغـــا مـــحقق و مـرشد حکـمتیــــار!
دلگـرمـی و سرگرمی حاج آغـــا مـــحقق و مـرشد حکـمتیــــار!

دلگـرمـی و سرگرمی حاج آغـــا مـــحقق و مـرشد حکـمتیــــار!

ابراز این نکته که مردم بین طالب وداعش یکی راممکن است انتخاب کند توسط حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آغا محمد محقق پیشوای اعلام ناشده فرقه ای ازفاطمیون که با یک رسانه ای گویا معاند ومغرض !!! از استنبول شریف سخن می فرمود ودر مقدمه این مطلب که گویا مردم بین طالب و داعش یکی را ممکن است انتخاب کند با دلهره و اضطراب یاد آور شد که : ببینید پیش ازاین که طالب ها بر کابل تسلط پیدا کنند همه طرف ها به این نتیجه رسیده بود ند که شرائط کشور ما به گونه ای هست که جنگ راه حل نیست باید از طریق مذاکره به یک حکومت فراگیر وبه حکومتی که به به یک صلح پایدار برسیم و همه جهت ها مصمم بودند بر اینکه مشارکت شود و همه گی دست در دست هم بدهند شرائط به گونه ای آمد که آقای غنی بطور ناگهانی  کشور را ترک و فرار کرد و ما هیأتی که فعلأ در شورای عالی مقاؤمت ملی اینجا هم جمع هستند در روز حادثه بود که ما  هیأ تی بودیم  که بخاطر تلاش جهت قناعت دادن حکومت فراگیر ملی بالای طالبان وحامیان طالبان به پاکستان سفر داشتیم ما وقتی آنجا رسیدیم ومطلع شدیم که آقای غنیفرار کرده و حکومت بدست طالبان افتاده است خوب وقتی که این رقم شد

 طالبان درحقیقت از همو روند بیرون شدند از همان تعهدی که با امریکا کرده بود که باید حکومت مشارکتی از طریق مذاکرات صلح بوجود بیاید وعده ای که به جهان داده بودند اینها ازو برآمدند وفشار رازیاد کردند سرجهت های سیاسی واقوام دیگر اینها همه راخلع سلاح کردند درست مانند امریکائی ها که هنگام آمدنشان به افغانستان انجام داده بودند و مردم افغانستان را نادیده گرفتند و سلاح ها را جمع کردند و دوباره دُچار مشکل شدند ،طالبان هم به عین اشتباه گرفتاراند اینها شروع کردند انتقام گیری را ، شروع کردند چور و چپاؤل و تاراج را و خلع سلاح کردن مردم را !حال مردم افغانستان خلع سلاح شدند و درکنترول طالبان آمدند .اما فشار براحزاب سیاسی و جریان های که در اقوام تأثیر دارد ، اقوام هزاره ، ازبک و یا اقوام پشتونی که با طالبان یکجا نیستند اینها مردم را خلع کردند…وزمینه فعالیت احزاب نیست . به ناچار مردم راه دیگری که پیدا نکرد آنهای که با طالبان گزاره نه میتوانند در بسیاری جاها آنها عدول کردند بطرف داعش !همین حال ما درولایت زابل مطلع شدیم که داعش پایگاه گرفتند ، درارزگان هم بوجود آمده ، درولایات شمال دربسیاری جاها بیرق داعش بالا شده و این فقط دوراه مانده یا اینکه فشاری که طالبها دارند بر سر احزاب و اقوام دیگه که زمینه و فرصت را برای شان نمانده و انها را خلع سلاح کردند و مردم در حال فرار هستند و از طرف دیگر هم شرائط منطقه هم مساعد نیست که فعالیت برای آنها باشد راه مانده فقط برای طالب یا داعش ! یقینأ تجربه ای را که ما ازافغانستان داریم اینها نه میتوانند کنترول کنند وداعش بطور قطعی برنیمی از افغانستان بزودی بیرق های شان بالا خواهند شد و جنگ بین طالب وداعش میشود در این میان مردم افغانستان آسیب های فروانی خواهند دید . وقتی خبرنگار از وی می پرسند که آقای محقق شما معروف بودید به دادن پاسخ به سوالهای عجیب !اگرازشما بپرسیم که اگر درافغانستان می بودید ازمیان طالبان و داعش یکی را برمیگزیدید برای حمایت کردن به کدام طرف متمائیل می شدید ؟ مه اگر سفر من ناگهانی و به طوریکه غافلگیر شدیم و به پاکستان نه می رفتیم و درکابل می بودم یا به همان جا ایستادگی میکردم سرپای خود ایستاد می شدم یا اگر آنجا گزاره نه میتوانیستم اگر زنده می ماندم حتمأ به یک شخ کوه هزاره جات می رفتم و نه طرف داعش را می گرفتم و نه طالب را ! وما مناطق خود را تأمین امنیت میکردم و اگر طالبان به مه چراغ سبز را نشان میدادند با آنها همکاری میکردم بخاطر ازینکه داعش به نظر ما غیر قابل گزاره هست یعنی غیر قابل گزاره تر است نسبت به طالبان ! یعنی از طالبان کرده داعش برای ما مشکل ساز تراست .از روزی که حاج آغا محقق سرلشکر اعلام ناشده ای ازلشکرفاطمیون ودیگراذناب ولایت فقیه که لزومأ با انگیزه ها و بهانه های گوناگون ” سیأ” سی  درکناردیگررافضی های شام وعراق می جنگیدند ودر غیاب وی یعنی گروهی از جنگجویان طالب  یک نسبت های فکری با برادران داعشی داشته اند بی مناسبت وبا مناسبت نق میزند وفریاد می کشد که های مردم ! گروه داعش خطر بالفعل است وباید با طلبای کرام یکجا با این خطر مبارزه کرد وجهان را نیزازاین شر با لفعل نجات داد !

شاید این یکی از مواقع نادر و کم یاب در تاریخ ملت مسلمان افغانستان باشد که  با اینگونه پراگندگی و تشتت نسبت به مسأله مهم ملی که همانا تعیین سرنوشت کشور است واکنش صورت می گیرد.نه میدانیم چگونه باید پذیرفت در حالیکه حضرت آغا محقق در آخرین روزهای سقوط حکومت اشرف غنی وقتی طالبان بیش از بیست ولایت افغانستان را بصورت کامل تحت تصرف در آوردند و درعین حال قدرت نمائی استخباراتی درانتظار تحقق کامل  تعهدات امریکا وشرکای شان دردوحه که بنام موافقتنامه صلح طالبان با امریکا امضأ ومسمی گردیده بود هیأتی برهبریی عبدالله  عبدالله رئیس شوری مصالحه ملی به دوحه سفرکرده بودندوآقای اشرف غنی پذیرفته بود که نه میتوان دیگربه زورشمشیردرقدرت باقی ماند و مخالفان را نیز که عمدتأ جنگجویان طالبان را تشکیل میداد از بیست و سه ولایت افغانستان اخراج کرد و عبدالله عبدالله با معیت هیأتی از شورای صلح و برخی ازمعتمدان اشرف غنی مانند معصوم استانکزی حامل پیام تن دادن حکومت افغانستان و شخص اشرف غنی به مفادات معاهده دوحه بودند ناگهان در یک روزگرم  بهاری آقای عبدالرشید دوستم از یاران و همرکابان اسبق آقای محمد محقق تقاضای ملاقات با اشرف غنی نمود وایشان نیزبلا درنگ پهلوان عبدالرشید دوستم را دریکی ازکاخ های ارگ ملاقات نمود و اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان را نیزباختم این ملاقات درحالیکه تعدادی ازآراکین بلند رتبه دولتی منجمله آقای محمد محقق مشاوراعلای امنیتی اشرف غنی راهمراهی میکرد ند وارد شهر مزارشریف مقر  ولایت بلخ گردید هیچ کسی نه میداند که چرا وچگونه  حضرت حجت الاسلام والمسلمین محمد محقق مصاب بابیماریی مهلک فراموشی شده است ؟ یکعده عزیزان بویژه آنانی که بااندیشه هاوتعبیرکلاسیک مذهبی اعم ازسنت گرایان ویاهم انانی که با ترازوی عقلانیت غیرپویائی با تقلیدازولایت فقیه مطلقه فکرمیکردندوهنوزهم تأکیددارندکه برخلاف مفهوم وتعبیرحقیقی سیاست و مدنیت فن سیاست رسیدن به قدرت و حفظ آن با هر شیوه ای که ممکن باشد بوده است از نظر این گروه سیاست نامیده میشود. طبیعی است درروش غیرعقلانی وغیراجتهادیی مردم سالار زینتی و شعاری  که در وجود حجت الاسلام محمد محقق به مشاهده میرسد همچون جراثیم مهلک برتنه ای از اجتهاد پویا حرکت میکند  که بدون شک فرق میان آنها با گروهی ازحاکمان بنیاد گرای شریعتمداررا فقط درتقسیم قدرت وغنائیمی از ثروت باید مورد مطالعه قرارداد که بدون تردید با روح حقیقی وانسان مداردیانت اسلامی فرسنگ ها فاصله دارد . البته باید خاطر نشان ساخت که ویروس این گفتمان نه فقط در حوزه اقتصادی به عنوان یک نیرویی کشنده و ذائل کننده ایمان وعقلانیت بصورت بالقوه تأثیر گذاراست بلکه درمجموع با مبانی معرفت شناسی وجایگاه توحیدیی دین مقدس اسلام درتضاد عمیق  قراردارد . هرچند که درگفتمان اسلام اجتهادی پویا حل مسائل مربوط به حیات سیاسی ، فرهنگی و بالاخص اقتصادی بصورت بنیادی نیازمند تغییر پارادائم وباز تفسیر دین و آموزه های دینی است که باید در چهار چوب مسبوق و مبتنی بر مبانی معرفت شناسی جدید اعتقادی بربنیاد بینش توحیدی فلسفی نسبت به هستی و انسان به غایت و هدف دین انجام شودکه انسان را در برابر زندگی روزمرگی و دم غنیمتی درحد لازم و ممکن تقویت می بخشد  درپرتو چنین تحلیل میتوان گفت و قضاوت کرد که به تصؤرآقای محمد محقق آنچه که طالب به عنوان یک نیروی به قول ایشان “قابل گزاره ” انجام می دهد نسبت به داعش یا همان خشونت گرایانی که در ماهیت اجرای جنایت با جنگجویان طالب هیچگونه تفاؤتی ندارد اما در معاملات سیاسی  و استخباراتی ” قابل گزاره ” میباشند که بدون شک این گونه تفکرونگاه به وقایع  خالی ازدغدغه انسانی در حوزه عدالت اجتماعی و اقتصادی بوده میتواند ! شاید برویت همین منطق معیوب استخباراتی است که جناب ایشان با استخراج روایات خرافی شبه مذهبی ازهمان روز نخست مبارزه با استعمار و استبداد پیشقراؤل خط استخباراتی درحوزه مذهبی بوده ودرطی چندین دهه گذشته حکومت های استبدادی و توتالیتاردر افغانستان  را رنگ وشمائل مذهبی داده است . و دراین امر تا آنجا پیش رفت که  یک مستبد معلوم الحال و نامور ترین شارلاتان تاریخ  همچون اشرف غنی احمدزی را تا آخرین لحظات سقوط اش همراهی کرد ندوی و دیگر یاران گرم آبه و گلستان اش  نگذاشتند با انتقال مسالمت آمیز قدرت مردم فقیر و جنگزده افغانستان چند صباحی را در فقر بدون دلهُره سپری کنند .

درگذر عمر سیاسی مان گاه گاه لحظاتی پیش می آیند که احساس میکنیم چُرت مادر مرده ای از ما دارد پاره میشود البته اگر بخواهیم مواردش رااحصأیه بگیریم طول وتفصیلش زیاد میشود اما به گمان ام یک مورد از موارد عدیده اش که دست برقضأ ازمهمترین مواردش نیزهست خالی ازفائیده نباشد وآن هنگامی است که شطحیات برادرعزیزمان حضرت گلبدین حکمتیار رهبر قدیمی ترین مجموعه ای از جوانان نسبتأ آگاه جامعه را دریکی از خطبه های روز جمعه  که از تربیون نمازدرمسجد ایمان واقع در دارالامان ایراد میکرد با انگیزه اعلام مجدد حمایت بی قید وشرط از حکومت طالبان و پاسخ به آنچه که ازقول مقامات رسمی ایالات متحده امریکا اعلام شده دررسانه ها اعلام گردیده که گویا یکباردیگر امکان ظهور داعش یا همان دولت اسلامی درسرزمین افغانستان وجود دارد واگرجلو آن گرفته نه شود میتوانند طی شش ماه آئنده منافع ایالات متحده امریکا را مورد هدف قراردهند زبان به سخن گشود وگفت :

از اظهارات مسؤلان امریکا معلوم میشود که آنها درمورد خطراحتمالی داعش چنان تبلیغات مبالغه آمیزی را انجام میدهند که از آن به روشنی هویدا می گردد که آنها می خواهند درمنطقه و افغانستان یکبار دیگر برای حضور نظامی و استخبارات راهی را هموار سازند . در حالیکه عملیات حمله یازدهم سپتمبر نیز ازافغانستان انجام یافته قطعأ از افغانستان صورت نگرفته است  هیچگونه پلان اش اینجا (افغانستان) ترتیب نه یافته وهکذا قومانده اش نیز ازافغانستان صورت نگرفته است و نه هم ازاینجا مدیریت شده است.عملیات دراروپا پلان اش هم ترتیب یافته و ازهمان جا نیز مدیریت شده اند !

محمد عطأ یک باشنده عراقی جوان دلیری که در همان نوزده نفر شامل بود که درامریکا آن عملیات را انجام داد وی ( محمد عطا) هم پلان را درست کرده و هم چنان آن عملیات را مدیریت نموده است و هم آن گروه را منسجم ساخته و هم آنها را تربیت نموده وهم آن عملیات را انجام داده است آن عملیات از افغانستان تنظیم نگردیده اند تصمیم و فیصله انجام آن اینجا ( افغانستان ) اتخاذ نگردیده است . اسامه بن لادن تنها مطلع ساخته شده است!

     باز هم اگر درامریکا و اروپا عملیاتی انجام میگیرد در همانجا تنظیم خواهند و هرگز از افغانستان توسط داعش صورت نه میگیرد .اگر بگوئیم که این مرشد عزیز دُچار بیماریی لاعلاجی شده است اشتباه نه گفته ایم زیرا ایشان بارها وبه کرات به حادثه یازدهم سپتمبربه عنوان یک شهکار مجاهدین اسلام نامیده است که برهبریی اسامه بن لادن رهبری شده بود ،البته اکنون هیچکسی ندانیست که چرا وبروی کدامین دلیل آنرا حادثه ای میداند که به قول وی عملیات دراروپا پلان اش هم ترتیب یافته وازهمان جا نیز مدیریت شده اند!محمد عطأ یک باشنده عراقی جوان دلیری که درهمان نوزده نفر شامل بود که درامریکا آن عملیات را انجام داد وی (محمد عطا) هم پلان را درست کرده وهم چنان آن عملیات رامدیریت نموده است …!خوشبختانه یامتأسفانه دراین جا هردوروایت اشکال معلوماتی و تخنیکی دارند . اولأ این عملیات نه  توسط یک جوان عراقی الاصل بلکه توسط گروه چهارنفره ای به قیادت محمد عطا مصری الاصل که یک انجنیر عمرانی بود  درهامبورگ یکی ازشهرهای  ساحلی آلمان که دررابطه با القاعده ورهبرآن اسامه بن لادن طرح ریزی شده بود ثانیأ چنانچه در ویدیوکلیپی مشاهده نمودید ایشان یعنی  همین محمد عطا مصری الاصل  اجرا کننده اصلی عملیات انهدام برج های دوقلوی نیویارک غرض اخذ هدایات و هزینه های اجرایوی آن به غرض ملاقات با اسامه بن لادن به افغانستان بویژه به قندهار سفر کرده است .
جالب است که میشل شوسودوفسکی نویسنده معروف و استاد دانشگاه کانادا در رساله ای بنام  جنگ و جهانی شدن وقتی بر مأموریت جنرال احمد رئیس سازمان جاسوسی پاکستان تبصره می کند مینویسد: تابستان ۲۰۰۱  جنرال محمود احمد رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI مبلغ صد هزاردالربه حساب محمد عطا ی مصری الاصل واریز میکند و جنرال احمد رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI بتاریخ چهارم سپتمبر جهت یک دیدار رسمی به ایالات متحده امریکا سفر میکند و از چهارم تا نهم سپتمبر وی با همتا های امریکائی خود از جمله ژرژتنت George John Tenet  رئیس سازمان سیا دیدار های انجام می دهد گفته می شود که ایشان یکصد هزار دالر  پول مورد نظر به حمله کننده گان بر برج های دو قلوی نیویارک طی همین سفر به حساب محمد عطا واریز نموده بود اما ….درروز سیزدهم سپتمبر پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان قول میدهد که رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI را به افغانستان اعزام نماید تا با طالبان در مورد استرداد اسامه بن لادن گفتگو نمایند .که به دنبال اعلام این مطلب …..جنرال احمد به درخواست امریکائی ها به قندهار سفر کرد و در خواست خود را با محمد عمر رهبر طالبان در میان گذاشت و از وی خواست که یا  باید اسامه بن لادن را تحویل دهد یا آنکه امریکا و متحدانش جنگ برعلیه طالبان را آغاز میکنند ….

که بنابر لجاجت رهبر طالبان مبنی بر عدم تحویل دهیی اسامه بن لادن غرض محاکمه  به امریکا رژیم طالبان سقوط کرد …از آسمان آتش می بارید و از زمین فریاد می جوشید همه راه ها با چهارراه گرسنه گی و فقرو خون  وصل می گردید که ناگهان از مناره های خانقاه دارالایمان کابل  صدای مرشدی با ادبیات آمرانه  ای بلند شد و مردم بویژه طالبان سواربرقدرت را با کلیمات آمرانه ودرعین حال هدفمندانه مورد خطاب قرارمیداد و فرمود :حکومت ( طالبان ) مواد ارتزاقی و محروقاتی مانند تیل وگازرا که قیمت های آن خیلی بلند رفته  وزمستان هم اینک آغاز یافته  است حکومت ( طالبان ) باید تمامی امور این ها را دردست خود گیرند . اگر در دست تاجران باشد همچنان قیمت ها بلند خواهند رفت  احتکار خواهند بود وبرای اینکه قیمت ها بلند رود و آنها فائده ای زیادی بدست آورند . حکومت ( طالبان ) باید این عملیه را نظم ببخشد و تمامی امور وارداتی و تجارتی بویژه امتعه های ضروری و اولیه را باید در کنترول خود داشته باشند . واگر این امر در حال حاضر برای آنها ممکن نباشد و حکومت ( طالبان ) نیاز به فرصت دارد تا بعدأ در یک زمان مناسب این ها را دردست خود گیرد عجالتأ  لازم است که جریان خرید وفروش مواد متذکره را از دست کسانی خارج کند که نظام گذشته تجارت ، صادرات وواردات این اموال را درانحصار حلقه های خاصی قرار داده بود ازانحصارآنها بیرون وبه افراد جدیدی واگذار شود که متعهد به اسلام بوده باشند وبرملت دلسوزی دارند که این چنین تاجران بسیارزیاد وجود دارند ، آنهایی که از ترس  نظام سابقه از افغانستان خارج شده بودند ، ترور، کشته و اختطاف  می شدند برای همان ها واگذاروسپرده شود .!!! چه کسی نه میداند که حضرت مرشد درزیر باران خون و آتش که از بام سرخ میهن می چکند به فکر معاملات و حمایت از مافیای ثروت اش که نگهبانان پایه های قدرت  این مرشد اعظم اند میباشد ؟ تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل !

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا