گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حاکمیت طالبان وکاپی برداریی ازسیاست های رژیم ساقط شده؟
حاکمیت طالبان وکاپی برداریی ازسیاست های رژیم ساقط شده؟

حاکمیت طالبان وکاپی برداریی ازسیاست های رژیم ساقط شده؟

تقلید کورکورانه وکاپی برداری کاریکاتوری  ازسیاست های رژیم منحط گذشته یک ضد ارزشی  است که نزد طالبان حاکم نه تنها عمل قبیحی شمرده نه می شود بلکه با توجه به وضعیت کنونی جامعه وکشورهمچنان حاکمیت طولانی نظام بازارآزاد بروزن آزارنه تنها برجغرافیای افغانستان بلکه بر قلمرو زیاد ترکشورهای جهان ظاهرأ یک تکلیف واجب هم پنداشته میشود . منتهای مراتب این نوع تقلید های کورکورانه وغیرعقلانی بلاتشبیه عین نمازمیت واجب کفائی است.هیچکسی منجمله اکابرو بزرگان حکومت طالبان نه میتوانند ازاین واقیعت اظهرمن الشمس انکارکند که درگفتمان غیراجتهادی وغیرعقلانی نه تنها حاکم براندیشه های فقه تاریخی شان بلکه رسوبات عملی  حاکمیت چنین گفتمان تاریخی مذهبی  بر اکثریتی از زعمای کشور های شبه اسلامی اعم از شیعه و سنی در منطقه وجهان به مشاهده میرسند . بدون شک که فقدان نظام مستقل اقتصادی و سیاسی متناسب با شرائط محیطی و اقلیمی هر کشور بویژه در عصر حاضر سبب شده تا از سیاست های غلط رژیم های قبلی بصورت نا آگاهانه پیروی و متابعت بعمل  آورند .البته نباید فراموش کرد که در گفتمان غیر عقلانی و متحجرانه مذهبی حاکم براکثریتی ازکشورهای شبه مذهبی منجمله حاکمیت گروه مذهبی طالبان جایگاه عقلانیت وآگاهی بسیاراندک بوده که نه میتوان آنراپاسخگویی نیازبشردرتاریخ معاصردانیست.البته وقتی حاملان گفتمان فقه تاریخی لزومأ نیازبه حل معضلات اجتماعی درعصر حاضر پیدامی کنند بدون مراجعه به عقل متعهد مدرن حل آنرادرفتوای های تاریخی آنهم که برای دیگراقلیم هاوجوامع اسلامی تجویز شده بودند جستجو میکنند.

واینجاست که درحوزه مدیریت عمومی بویژه اقتصادی وفرهنگی جامعه ای که گویا تازه فتح نموده اند ناگزیردرحالیکه سرود فتح برکفارواشغالگران راسرمیدهند هرچه زورمیزنند به جائی نه میرسند وسرانجام بصورت کاریکاتوریی و بدون داشتن فهم لازم علمی و دراوج غرائزثروت خواهی  وقدرت طلبی کالبد شکسته نظام منهدم شده را بصورت میمون وار تقلید وکاپی برداری می نمایند . زیراازبسیاردیرعادت شده است که هرمدعی مبارزه وجهاد بابیگانه گان برای تبارز وتبلورافکار متحجرانه شان به عنوان مکتب کامل وجامع  دارایی پتانسیل مدیریت عمومی جامعه بازی با کلیمات را سیاست ملی و از جنس الهی می خوانند .اشتباه خواهد بود که به اثر وجوهات مشترک  فکری  اعم از مذهبی و یا هم لائیک میان نهضت های سیاسی و اجتماعی معاصر عملکرد هریکی از آنها را به میزان واحدی سنجش کنیم بلکه ساحه تفکر وعمل آنها باید به نحو لازم و بصورت جداگانه مورد ارزیابی وتحلیل قرار داد .انانیکه فکر میکنند و یاهم گمان می برند که باید برای شناخت تفکرحاکم برجنگجویان طالبان را ازهمان زاویه ای که اسلام را به مثابه یک دین آزادی بخش و عدالت خواهانه در پارادائیم حکومت دینی مورد مطالعه قرار داد ساده می اندیشند که لزومأ باید سواد ابتدائی شناخت ازاسلام را به عنوان دین آزادی بخش دارای فرایند عدالت محوری را دریابند .ازهمان آغاز دین اسلام به عنوان یک مجموعه ء کامل به اساس هدایت صریح قرآن کتاب الهی يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِي ٱلسِّلۡمِ كَآفَّةٗ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ….

میتوان ازفحوای این آیه ءقرآن چنین استنباط نمود که خداوند بزرگ دین اسلام رابه عنوان یک مجموعه عقلانی درتمامی حوزه زندگی اعم ازاقتصادی ، سیاسی وفرهنگی در یک مجموعه بسته معرفی میکند واقامه تمامی مواد شامل در این بسته را بصورت بنیادی با هم مرتبط معرفی میکنند این بدان معناست که هریکی از سیستم ها ی اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی شامل در بسته ای موسوم به “کفایت اسلامی ” با یکدیگر روابط تنگاتنگ ماهوی دارند که نه میتوان یک نظام حاکم بر جامعه  را نظام خالص اسلامی نامید که زمامداران و گرداننده گان آن در همه عرصه ها و حوزه های زندگی  دارای نقشه راه مستقلی برخاسته ازفطرت انسان درهستی و تاریخ نبوده باشند .سخت جالب وشگفت انگیز است که خداوند طی همین آیه مؤلفه ای که ما آنرا مجموعه ای بنام ” کفایت اسلامی ” خوانده و نامیده ایم خطوطی را که ازسوی حاکمان جامعه بویژه از منبر امارت اسلامی  تعقیب میگردد بنام خطوط شیطان یادشده اند.زیرا حاملان گفتمان متحجرانه ای که بنام امارت اسلامی طالبان بر افغانستان حکمرانی دارند در فقدان یک نقشه راه مستقل برخاسته از بطن و متن جامعه همان خطی را تعقیب و پیروی میکنند که حاملان تعبییر و برداشت طالبانی از اسلام مدعی مبارزه چندین دهه با آن شده اند چنانچه دیدیم پس از نخستین یورش طالبان بر کابل که در نتیجه فرار بزدلانه اشرف غنی و اذناب اش صورت گرفت پس ازتقاضای های زیادی تمامی پوهنتون ها و مراکز تعلیمی  را بروی شاگردان باز نمودند که از سوی بخش خصوصی بیشتر بصورت مافیائی وصدها کلک دیگرعرض اندام نموده بودند دریک روزنسبتأ خزانی مرد روحانی عمامه به سرکه هیچ کس ندانیست وهنوزهم نه میداند این آغا مشروعیت اش را از چه کسی گرفته و برکرسی ای وزارتی تکیه زده است که دریک سیستم دیگری امورتحصیلات عالی را مدیریت وازجایگاه و بنام وزارت تحصیلات عالی رهبری می کرد بروی کمره فیلمبرداری قرارگرفت و درراستای بازگشائی درب های پوهنتون های دولتی”دانشگاه ها دولتی” یک خطبه کوتاه و مجهولی را ارائیه فرمود وگفت : 

برنامه پوهنتون های افغانستان در مناطق گرمسیر از اول ماه رجب (چهارشنبه ۱۳ دلو) آغاز می‌شود.او افزود که پوهنتون ها “دانشگاه ها ی دولتی”  در مناطق سردسیر از هفتم ماه حوت آغاز می‌شود.آقای حقانی در این پیام کوتاه اما مجهول ویدیویی مشخص نکرد که دختران محصل هم می‌توانند در صنوف پوهنتون ها”  دانشگاه‌ها”  حاضر شوند یا خیر.این در حالی است که اخیرا مقام‌های طالبان گفته بودند که دختران صنف  ششم به بالا (۱۲ سال به بالا) اجازه می‌دهند از بهار به مدرسه بروند.در گفت‌وگوهای اخیر طالبان با نمایندگان آمریکا و اروپا در اسلو، پایتخت نروژ، بر بازگشایی مدارس دخترانه تاکید شد و از اینکه طالبان قول بازگشت دختران به مدارس را داده‌اند، استقبال شد.اما نباید فراموش کرد که آقا حقانی و سائر اذناب طالبانی بدانند  بدون داشتن یک سیستم قویی  زنجیره ای که برای فارغان اغم از پسر و دختر ازپوهنتون ها زمینه های اشتغال وکاریابی را فراهم نموده باشند فقط خاک پاشیدن برحل حقیقی مؤلفه ای بنام  علم وحکمت است که درتفکر متحجرانه حاکم نه تنها هیچگونه جایگاه واهمیتی ندارد بلکه تا میتوانند جایی آنرا با پمپ نمودن و ترویج خرافات درجامعه بشری پُرمی نمایند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا