گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » شعاردینی است اماهدف شیطانی!
شعاردینی است اماهدف شیطانی!

شعاردینی است اماهدف شیطانی!

هواداران حکومت دینی مدعی اند که مشروعیت خود را مستقیم از خدا میگیرند بنابرین لزوم و احتیاجی نمی بینند که در پی مشورت و کسب رضاییت مردم باشند.آنها باین باورند که خدا دانای مطلق است و همه مصالح مردم را بهتر از خود شان میداند،خداییکه انسانها را آفریده به خیر و شر شان هم بخوبی داناست.خداوند منشآ قانون است و قانونی ازین  بهتروجود ندارد.مدعیان حکومت دینی که خود را علمای دین و آگاه به کتاب آسمانی میپندارند  خود را مجری این قوانین نیز میدانند و این را برای خود یک مآموریت از سوی خدا بحساب میآورند.به همین دلیل هم نتیجه میگیرند که فقط خود آنها اند که مصالح مردم را بهتر از همه میدانند،نه نیازی به مشورت با مردم می بینند و نه دیگر قوانین بشری.آنها خود را چوپانانی از سوی خدا دانسته و مردم را گله های از بهایم که به خیر و شر خویش آگاه نیستند که با چوبدست چوپانان باید هدایت شوند.رمه هیچگونه حقی در برابر حکام خود ندارد.فقط مکلفیت دارد اطاعت داشته و مطابق هی هی چوپان به راست یا چپ حرکت کند.این حکام دینی خود را و قشر خود را یگانه متولی و تیکه دار انحصاری دین و تفسیر دین میشمارند.بنابرین سر دین را دست خود گرفته هر طرف بخواهند میچرخانند.مردم باید همان کنند که اینها میفرمایند،بقول آن شاعر؛

چون اعتقاد دینی کلیت زندگی انسان را احتوا میکند آنکه این اعتقاد را رهبری و تولیت میکند کلیت زندگی مردم را در قبضه حکومت خویش در می اورند حتی حریم خصوصی و شخصی هم برای مردم باقی نمیماند و مصؤنیتی برایشان وجود نخواهد داشت.دیگر نظام های مستبد سکیولار شاید فقط زندگی بیرونی و اجتماعی مردم را در کنترول خویش گیرند و به حریم خصوصی مردم کاری نداشته باشند.در نظام حاکمیت دینی هردو قلمرو درون و برون در قبضه حاکمان دینی قرار دارد. اینها بر درون و بیرون و بر دنیا و آخرت مردم مسلط اند.به اینصورت در می یابیم که این نظام فکری یکراست منتهی میشود به توتالیتاریسم با تمام معانی کلمه.نظام توتالیتار یا تمامیت خواه بر تمام عرصه ها و ابعاد زندگی مردم چنگالهایش را فرو میکند.یکی از ویژگیهای برجسته این سیستم حاکمیت حفظ فضای وحشت و ارعاب همیشگی مردم و نگهداشتن چتر وحشت بر سر انهاست تا مردم لحظه ای خود شان را در امان نبینند.حکومت همراه با وحشت یکی از سنن شوم دیرین تاریخ بشر است.در نظام امپراطوری روم یکی از سناتوران به کالیگولا که یکی از خونریزترین و بد ترین امپراطوران روم بود خبر داد که جناب امپراطور! مردم ازشما میترسند.او در جواب گفت؛ از ما میترسند؟ این بسیار خوب است که بترسند تا خوبتر اطاعت کنند.

این نوع تفسیر از دین و در تولیت قرار دادن تفسیر دین بخویش فقط در جهت اسارت و بردگی مردم بکار میرود که مردم حتی جرآت تفکر ازاد در حریم شخصی شان را نداشته باشند.وقتی قدرت تمییز و تفکر از مردم گرفته شود ازانها کالبدی بیش باقی نمی ماند و آن جامعه به قبرستان خاموشی میماند که در ان کالبد ها ی بیروح اینطرف و انطرف حرکت میکنند.امنیتش هم امنیت قبرستانیست. حاکمان اند که تصمیم میگیرند چه چیز به نفع مردم است و چه چیز به ضرر آنها.تصمیم میگیرند که تفکر،تعلیم،تمییز و انتقاد،سیستم معارف و تعلیمات جدید به مصلحت مردم نیست،یعنی به مصلحت قشر حاکم نیست.چون مردم اگر چیزی بیاموزند و با دنیای جدید آشنا شوند آنگاه زبان به خواسته ها،حقوق و انتقاد و اعتراض میگشایند.این مسئله برای قشر حاکمی که خود نه سواد دارد،نه دانش جدید،نه تخصص و نه هم مهارت اداری خوب نیست چون اگر مردم چیزی بفهمند اعتراض خواهند کرد و حقوق شان را خواهند خواست.این قشر فکر میکند که تعلیم و تربیت و کار در صحن اجتماع برای زنان مصلحت نیست.اگر اینکار را نکنند دیگر چه وظیفه ای و بهانه ای برای وزارت « امر به معروف و نهی از منکر» باقی میماند.اگر بگوییم طالبان فقط یک وزارتخانه دارند و بس همینست.حقیقت بزرگی قابل توجه اینست که وقتی جهل و ترس بر جامعه ای حاکم شد آنگاه حاکمان براحتی هر هدف شیطانی و استعماری و سلطه قبیلوی را در پشت نقاب دین جا خواهند داد که هدف اصلی از چنین حکومتی غیر از اهداف شیطانی استخباراتی بیگانه و تسلط قومی و قبیلوی و سرکوب و نسل کشی چیز دیگر نمیباشد.اگر کسی هدف دینی و خدایی داشته باشد احتیاج به چنین ارعاب و وحشت و سرکوب های قومی ندارد.لازم نیست دیانت مردم را وسیله بردگی و سرکوب انها قرار داد.شعار دینی است اما هدف شیطانی،شعار شریعت است اما هدف اسارت و بردگی مردم.دین برای آزادگی،برادری و عدالت است نه بهانه تسلط قومی و قبیلوی.چون همه این ادعا ها و شعار ها و این خانه عنکبوتی بر تار و پود دروغ و مردم فریبی قرار دارد جز با ترس و جهل نمیتوان این خانه عنکبوتی را بناکرد.کافیست مردم به نظام جهل و جور « نه» بگویند و دست رد بر سینه این متولیان سحر و افسون بزنند.باید بسم الله گفت تا شیطان بگریزد.طالبان خود را مالکان مطلق و بی رقیب قدرت میدانند یگانه وسیله تداوم قدرت شان خوف و خشونت،جهل گستری و عقل ستیزیست و انکار و لجاجت در برابر خواسته های مردم.میدانند اگر راه عقلانیت و انسانیت با مردم در پیش گیرند چون هنر بازی درین میدان را ندارند بازنده خواهند بود بلکه کل خانه عنکبوتی شان فروخواهد ریخت و طلسم شیطانی شان خواهد شکست.این را نه خود میخواهند و نه اربابان بیگانه شان.

لطیفی. ۲۲ مارچ ۲۰۲۲

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا