وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
در پی انتشار خبر به آتش زدن یکی از شهروندان بی بضاعت افغانستان از بابت گرسنه گی و تنگدستی که در محضر عام خود را به آتش زد و سپس اظهارات مردی را شنیدیم که خود را پدر مرد به آتش کشیده شده ای معرفی میکرد در تلویزیون حاکمیت طالبان حضور یافت و گفت که : کل همسایه خبردارند که وی ( مردی که خود را آتش زده بود ) تکلیف اعصاب داشت ،
چیزی کم دوسال می شود او نه گرسنه بود ، نه تشنه بود ونه برادر دیگه بود همین تکلیف اعصاب بود برادر که همین طور کار را کرد ؛ نه کسی سراش ظلم کرده بود …طالبها کت ما کمک کرد مرده ای ما را در خانه آورد زخمی ما را برد درشفاخانه ، بسیارکمک کردند از پیش شان بسیار خوش هستیم.!! با ترتیب این کمیدیی درست با شیوه ای رامتوجه شدیم که قبلأ درحاکمیت مافیائی اشرف غنی آنگاه که شهید فرخنده را در دوکیلومتریی ارگ قصرریاست جمهوری به اتهام سوزاندن کلام الله مجید ازسوی هزاران تن از اوباشان و خشونت گرایان شبه مذهبی همه انواع مجازات ها رابرآن شهید مظلوم تجربه کرد مأموران رژیم منفور به شیوه ای متوصل شدند که اکنون طالبان نیز در برابر حادثه به آتش کشیده شدن مردی که از بابت فقر و گرسنه گی اقدام به خود سوزی نموده بود شده اند . چنانچه در حادثه دلخراش شهید فرخنده پدر مو سفید اش را وادار ساخت تا بگویند که دخترش یعنی شهید فرخند تکلیف روانی داشت امکان دارد قرآن عظیم الشان را به آتش کشیده باشد
جوخه های امنیتی گروه طالبان نیز از روش تطمیع و تهدید خانواده بهره بردند و پدرش را وا داشت تا بگویند که پسرم درحالیکه از دوسال بدین طرف از بیماریی روانی رنج می برد بدون هیچگونه مشکل اقتصادی خود را آتش میزد .اما واقیعت چیز دیگری بوده است و آن اینکه طالبان در حالیکه خود را تحقق دهنده گان عدالتی میدانند که نمونه های آن بصورت ماهوی در روزگار نخست حیات مسلمانان بویژه زندگانی دومین خلیفه اسلام حضرت عمر (رض) میتوان یافت باید رهبر جامعه خود از آنچه که بر امت اش سپری میگردد آگاهی داشته باشد و آنچه که در توان اش بوده در راه کمک به فقرأ و مستمندان انجام دهند .
معمولأ در تاریخ جوامع بشر آنهم در شرق اسلامی فقر اقتصادی فقر سیاسی را نیز بوجود می آورد و موجبات حضور استعمار و استبداد داخلی را فراهم میکند در مغائرت با این تجربه تاریخی در جوامع انسانی ، افغانستان تنها کشوراست که زمامداران آن نخست زیر سلطه استبداد قرار گرفتند و سپس نیز مردمان آن در سیاهی فقر اقتصادی غوطه ور شدند زیرا می بینیم که نخست استبداد و سپس خرافات و فقر اقتصادی برحیات مردم افغانستان هجوم آورده اند واین میراث درانطباق با نقشه استعمار جهانی و مصلحت منافع آنها در وجود امارت اسلامی طالبان متجلی گردیده است . 
از آثار وعوارض حاکمیت این گروه شبه مذهبی که در فقدان یک نظام عادلانه مبتنی بر آزادی انسان بصورت روشن به چشم می خورند همانا برپائی بازار های اند که مردم با از دست دادن همه دارونادار شان آخرین امید های آئنده شان را به بازار آورده اند و آن کودکان معصومی است که با بی رحمی از سویی دلالان رسوای جامعه خریداری می شوند طبیعی است که نظام حاکمی که مدعی تعیین سرنوشت مردم است و بر کرسی خلافت نشسته است در نخستین قدم مسؤل چنین وضعیت ناگوار اقتصادی پنداشته میشود . 
