گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تنگناهای جاری درافغانستان ومکثی برگفتگوی خلیفه حقانی !
تنگناهای جاری درافغانستان ومکثی برگفتگوی خلیفه حقانی !

تنگناهای جاری درافغانستان ومکثی برگفتگوی خلیفه حقانی !

حُسن بزرگ خلیفه صاب حقانی دامت برکاته این است که با ارشادات بی جاوگاهی با  موقع خود همه مریدان خونریز ش رامدلل ساخته و خط ارائیه می فرمایند هرچند در ماضی قریب  نیز با کفار جماعت تعلقات خوبی داشت و با انتشار مقاله ای  در نیویارک تایمزامریکا براین مناسبات میخ دوستی کوبید  وهیچگاه بصورت مستقیم کاری انجام نداد وحرفی برزبان نیاورد که دود کد ورت در برابر کفار را ازمناره های خانقاه اش بلند سازد اما این بارخلیفه صاب سراج حقانی که به اصــطلاح  طــلبای عزیــز” کفار!”با شنیدن خبر تکیه زدن خلیفه صاب سراج حقانی بر وزارت داخله یا همان وزارت تعذیب و شکنجه جائزه ای پنج میلیون دالری را به ده میلیون دالر بلند برد تلاش به خرچ داد تا این

مرتبه ارادت هایش به امریکا را بازهم به قول طلبای کرام”منبع کفرواشغال” راازطریق شبکه ضاله تلویزیونی امریکائی CNN و توسط یک پیام رسان معتبر به اسم شناخته شده ای بانو کریستین امانپور از امریکائی های ایرانی تباری که باهمان نخستین آواره گان ایرانی تعلق دارد وهمسرش جیمزروبین که از دیپلمات های ارشد ادارهء بیل کلنتون محسوب میشد به ایالات متحده امریکا برساند.البته خلیفه صاب حقانی مانند امیرخان متقی که گفته میشود تازه با خلیفه صاب بیعت بسته است دردروغ گفتن ید طولانی ندارد و به قول خوشحال خان شاعر نامور زبان و فرهنگ پشتو که می گفت :

منتهای مراتب البته نه گفت که چگونه به این مقام امنیتی رسید وازذکرخیرعمران خان همسرسینه چاک بانو  بشری خانم که در نخستین روزهای سلطه طالبان بر کابل ایشان یعنی همین عمران خان نیازی ازمقام صدا رت عظمی پاکستان برای اعزام جنگجویان شبکه حقانی برهبریی خلیفه صاب سراج الدین مذکور در شهرمرزی  پیشاور جلسه اضطراری دائر نمود وبه  برخی از پرسشهای خانم امانپور پاسخ گفت: خلیفه سراج الدین حقانی  در برابر این پرسش خانم امانپور که پرسید :هرچند من نه میدانم که شما فرزند دختردارید یا خیر؟  آیا  میتوانید بگوئید که چه زمانی دختران به مکاتب خواهند رفت ؟ خلیفه حقانی گفت :ما هم بر تعلیم دختران و مردان باور داریم و هیچ کسی مانع تحصیل دختران نیست  اما آموزش باید به روش افغانی ومطابق با سنت و فرهنگ اسلامی باشد.» از نظر او، روشی که تاکنون دختران در افغانستان آموزش می دیدند یا روش زندگی زنان درافغانستان روشی به‌شدت غرب‌زده و درتقابل با اخلاق و فرهنگ افغانستان بوده است.نباید فراموش کرد که خلیفه سراج الدین حقانی تنها نمائنده یک گروه و دسته خاصی از انانی که بنام مبارزه وجهاد علیه کفر واشغال مبارزه میکنند نیست بلکه وی حامل گفتمان و قرئتی از اسلام است که هرچند در افغانستان به علت شرائط ویژه اقتصادی ، سیاسی فرهنگی نمودی بارز و متعین یافته است اما میتواند در هر جای و قلمرو دیگری که زمینه ء مساعد و محیط مناسب پیدا کند پدیدار شود و ریشه های خود را در خاک آن بگستراند . البته باید خاطر نشان ساخت که این قرئت مذهبی در امتداد همه تاریخ جوامع استعمارزده منجمله افغانستان که از سوی استعمارروسیه شوروی مورد تجاؤز قرار گرفته بود و  توده های از مردم این کشور همه یکصدا  برای رهائی از یوغ استعمار سرخ آن زمان و آزادیی کشورشان افغانستان  ازمهاجمان بی رحم صدا بلند میکردند  با دریغ و تأسف فروان که میزان خشونت  این قرئت مذهبی نیز در بستر منافع کشور های بیگانه بویژه پاکستان  آرام ، آرام تغییر می یافت و ازمرحله متهم ساختن مخالفان به ارتداد و کفر به مراحل خونین  اجرایوی مبدل گردید و به تناسب منافع کشور های بیگانه ازیک مخالف سیاسی به مجاهدوطالب و القاعده و داعش ودرشاخه ها و تیره های گوناگونی ارتقأ می یافتند .

چنانچه می بینیم در طول تمامی دوره مبارزات آزادی بخش مردم افغانستان علیه اشغالگران اتحاد جماهیر شوروی مبارزین و مجاهدین ازپروژه ای  به اسم استشهادی و انتحاری آگاهی و اطلاعی نداشتند .حتی مرحوم مولوی جلال الدین حقانی پدرهمین  خلیفه سراج الدین حقانی که برکشتار بی گناهان و درمانده گان توسط چندین صد تن ازانتحاری ها مباهات میکند ازین گونه اعمال خونین مبرأ بود. ایشان یعنی مرحوم مولوی جلال الدین حقانی دریکی از سخنرانی هایش که درشهرگردیز ایراد میکرد گفته بود که ای مردم ! گردیز که شهری از مسلمان هاست و این جا مسجد مسلمین است * اشاره به مسجد میکند …و آذان مسلمانهاست اکنون وظیفه شما است تا تمامی جا های را که ویران شده آباد سازید و نباید آنرا ویران کنید . چنین ایتی را خداوند در قرآن به شما نازل نکرده است که مجاهد اگر باشید جهاد باید کنید نه اینکه شما ویرانی کنید ، قبلأ که ویران میکردیم در دست کافران بود و کافران از آن استفاده میکرد همین جا قشله شان بود و ازآن بر ما فیر میکردند این مسجد را وتمامی تأسیسات دیگری را به قشله جنگی  مبدل ساخته بودند ماوشما برآن فیرهای متقابل میکردیم تا ازاینجا دورشوند وسرانجام این جا که سرحد شان بود رسیدند اکنون من به خدای واحد سوگند یاد میکنم اکنون شما ای مسلمانها که این سامان وآلات را تخریب میکنید این نه غنیمت است ونه هم به شما جائز!ونه هم این عمل اسلام و جهاد بوده باشد.به میدان که بخش نظامی وازسرمایه عمومی است آنرابا بیل وکلنگ جستجومیکند این عمل نزد تمامی علمأ وکتب اعم ازاهل تشیع ،درکتاب انگلیس ها،کتب چهار مذهب اهل سنت آیا جستجوی این میدان برای کسی جائزاست ؟این راویران وپارچه پارچه میسازند و آنرادرلاهورپاکستان می فروشند.چراما به خلقی ها بد میگفتیم ؟ زیراافغانستان را به روسها فروخته بودند آیا ما با همان خلقی ها یکسان نه شدیم که این آهن پاره ها رابرپاکستان می فروشیم ؟چه کسی نه میداند که خشونت و دهشت افگنی در مغائرت بنیادی باهردین الهی بویژه دین مقدس اسلام و روش پیامبر گرامی اسلام محمد صلی الله علیه وآله وسلم و دیگر انبیأ علیهم السلام قرار دارد وازغرائز فطری دروجود هرانسان به شمار می آید .

زیرا آفریدگارهستی وانسان  قبل ازآنکه انسان درهستی و طبیعت به مثابه یک واحد مسؤل بشری آغاز به زندگی کند پدیده های فساد وخونریزی یا کشتاررادریک دیالوگ با فرشته گان کاملأمردود اعلام داشته است وکشتاروفساد راکه عوامل شنیع وموانع اصلی درراه پیشرفت وتمدن بشری عنوان گردیده اند . خداوند آنگاه که خواست انسان را به جانشینی  خود انتخاب نمایند وقتی آفریده گار هستی  مسأله تعیین جانشینی انسان ازجانب خود را با فرشته گان مطرح ساخت ملائکان به دلیل کشتاروفساد در زمین آن را مناسب برای خلافت الهی درزمین ندانیستند وبصورت تلویحی ازجانشینی خویش درزمین اعلام امادگی نمودند و علت آنرا نیزتقدیس و تسبیح یاد کردند که از جانب پروردگار با بیان واژه های چون “علم و خِرد “این تقاضای ملائکان مسترد گردید ه است ازاین کلام الهی بصورت واضح معلوم می گردد که دامن ادیان الهی بویژه دین مقدس اسلام ازهرگونه کشتاربا هردلیل وهربهانه ای پاک ومنزه میباشند.البته تاریخ جهان منجمله کشورهای اسلامی از دیربدینسومملوازچنین کشتارهای خونینی بوده است .ازاین رومیتوان قضاوت کردوگفت که گفتمان خشونت و تروریزم پدیده جدیدی نیست بلکه ازنخستین لحظات آفرینش انسان تا آنگاه که هسته ای از عقلانیت و خرد انسانی با اقتضای فطرت الهی  که درقرآن پاک این کتاب وحی الهی برهستی وکائینات بزرگترین نعمت الهی خوانده شده  قابلیت حمل جانشینی خدا در زمین را کسب نمود واین فرایند  درمقطعی از مسیر تاریخی حیات بشر نهادینه شد.اما جایی بسی تأسف و درد آنجاست که هواداران این قرئت در امتداد همه تاریخ خون بسیاری از مخالفان را بنام ارتداد ریخته اند .

هرچه بر تقویم حضور امارت طالبان برمسند قدرت میگذرد چهره حقیقی این هیولای جنگ وخشونت برملا میگردد ، دیگر هیچگونه نیازی نیست که تحلیلگران وروشنفکران با ضافه چهره های دلسوز نسبت به سرنوشت کشوربا این استدلال نا مواجه که گویا بدیلی برای طالبان وجود ندارد لهذا تن به پذیرش هر گونه جنایت و گاهی هم لطف و مرحمت مستبدان شبه مذهبی میدهند . شگفت انگیز ترین ودرعین حال دردناک ترین فرمان گونه ای  که تااکنون شنیده ایم و دیده ایم این بوده که در مغائرت با تمامی مفرادات دینی ، علمی و عقلانی ناگهان  از نام مقام عالی امارت طالبان فرمان صادر شد تمامی  دخترانی که قراربود از صنوف متوسطه تا صنف دوازدهم به دروس شان آغاز کنند با کلیمات مجهول و مـــجعول ” امرثانی ” معطل قرار دادند .

وقتی خانم امان پور از خلیفه سراج الدین حقانی، پرسید ، نه میدانیم که شما دختر دارید یا خیر ؟ بلکه میخواهیم تصؤر کنید که آیا دختر شما چه زمانی به مکتب متوسطه خواهند رفت ؟  خلیفه سراج الدین حقانی در پاسخ گفت «من می‌خواهم توضیحی ارایه کنم. هیچ کس مخالف آموزش زنان نیست دختران خردسال به مکتب می‌روند و در مورد دختران دوره متوسطه ولیسه کار روی میکانیسمی جریان دارد که اجازه رفتن به مکاتب به آنها را بدهد.وی گفت: «به زودی خبرهای بسیار خوبی در مورد این موضوع خواهید شنید»حقانی با اشاره به این که این «میکانیسم» با قوانین پوشش مکاتب مرتبط است، توضیح داد که آموزش باید بر اساس «فرهنگ افغانی» و «قوانین و اصول اسلامی» باشد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا