گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » سلب اختیارسلب انسانیت !
سلب اختیارسلب انسانیت !

سلب اختیارسلب انسانیت !

امانویل کانت فیلسوف آلمانی بیجا نگفته بود که آزادی جوهر انسان است و روی دیگر سکه آزادی آگاهی است.انسان جاهل نمیداند مرز میان آزادی و بردگی در کجا قرار دارد،پس آگاهی آزادی میآورد و با این هردو « انسان» تحقق پیدا میکند.فرق بزرگ انسان با حیوانات در آگاهی( شناخت خود و شناخت جهان) و اختیار اوست.انسان به هر عملی که اقدام میکند و یا گزینشی انجام میدهد میداند برای چه اینکار را انجام میدهد.خداوند که بار امانت را بر اسمانها و زمین عرضه کرد آنها نپذیرفتند چون این بار معرفت و مسؤلیت بود،انسان انرا پذیرفت که صاکب اگاهی و اختیار بود.

زئوس خدای خدایان یونانی وقتی همه امکانات ‌و استعداد ها را به انسان داد ،البته مآموریت توسط پرومته انجام شد،آتش مقدس را از انسان دریغ داشت،آتش مقدس همان آگاهی و معرفت بود.اما پرومته با سرکشی از فرمان زئوس آتش را مخفیانه از خدایان دزدید و بن انسان سپرد.پرومته بجرم اینکار محکوم به شکنجه ابدی توسط زئوس گردید،جرمش این بود که آتش نور و معرفت را به انسان عرضه کرد.زئوس میدانست که اگر آتش معرفت در اختیار انسان قرار گیرد حریف و رقیب خدایان خواهد شد و انها را از تخت اقتدار فرو خواهد کشید.خوف خدایان از آگاهی انسان بود.طالبان نوری را که خدا به انسان داده است ازآنها میستانند چون از آگاهی و اختیار انسانها میترسند.آگاهی موجب اعتراض،خشم و طغیان خواهد شد ،این خشم و طغیان مردم آنها را از اریکه و منصب ضحاک فرو خواهد افگند.زئوس پرومته را در صخره های قفقاز به زنجیر بست . کرکسان را مآمور گردانید تا ابد گوشت و پوست و جگرش را با چنگال و منقار بکنند.طالبان نسل تحصیل کرده و کارآگاه بیست سال اخیر را بیفایده و بیهوده اعلان کردند و از زندگی فعال و خلاق اجتماعی محروم گردانیدند.زنان . دختران را که پرورش دهندگان انسان اند و این مآموریت مقدس را خدا به انها داده است برای همیش محکوم خاموشی،تاریکی چهار دیوار خانه و جهل نموده اند ،مطابق روایات خودشان در زنده بگورکردن دختران توسط اعراب جاهلی طالبان نیز بر سنت جاهلیت رفتند چون از نور معرفت خوف دارند زیرا جاییکه نور بیاید تاریکی طالبانی خواهد رفت و حاکمیت جور و جهل پایان خواهد گرفت.البته کار طالبان تازگی ندارد همه اربابان جور و جهل و طاغوت چنین بوده اند و از آگاهی و اختیار انسانها خوف داشتند چون در صورت جاهلیت و اجبار مردمان به آسانی سواری میدهند و اطاعت میکنند.باید یاد آوری کنم که همه سینه چاکان و دلباختگان حکومت دینی از سواد و آگاهی مردم مثل شیطان از بسم الله فرار میکنند.عوامفریبان رعیت عوام بیسواد و سربزیر و مطیع میخواهند.جهالت و بیسوادی مردم بازار اینها را رونق میدهد  به همین دلیل اینها نگهبانان جدی سحر و افسونند.آزادی و آگاهی به آن معنی بازار شان را کساد و بی رونق میگرداندمطابق سخنان پیامبران،حکیمان و بزرگترین فلاسفه انسانها برای عزت و رستگاری و سعادت خود شان به دین میگروند

تا از محکومیت و مغضوبیت همیشگی در زمین رهایی پیدا کنند.اما چگونه میشود که همین دین رستگاری و سعادت بخش موجب اسارت و محکومیت  و مصیبتباری میگردد؟ همه مطلب بر میگردد به اینکه ما دین را چگونه می فهمیم،دین را برای چه میخواهیم،ما خود چه نقشی در گزینش دین داریم،آیا ما خود آگاهانه دین را برگزیده ایم یا اینکه دیگران فهم خود از دین را بر ما تحمیل کرده اند که درین صورت دین میشود بردگی و ذلت پذیری در برابر حاکمان جایر و جاهل .در حقیقت دیگران سلطه ،تبعیض و ستم ناروای خود را بنام دین و در پوشش ظاهری دین بر ما قبولانده اند.این دین خدا نیست دین برساخته و تراشیده خود شان است برای حفظ سلطه و امتیازات غیر عادلانه خودشان.وقتی اموری چون فرهنگ،علم،هنر،اقتصاد ،سیاست . دوکتورینها به قدرت حاکم نسبت و تعلق پیدا میکند ماهیت خود شانرا عوض میکنند و هدف و مرام خود را در تابعیت از قدرت به جهت دیگری میگرداند از جمله دین.ما در جاهای دیگر گفته بودیم که دین چون شمشیر دو دم است که با یکطرفش میشود دشمن را فروکوفت و با دم دیگرش میشود مردم را به ذلت وبردگی کشید.سرش دست ملاست هر طرف بخواهد میچرخاند.بجای اینکه دین یار شاطر شود بار خاطر میگردد و اسباب درد سر میشود.درینجا نکته ای را برای ارجمندان دردمند صاحب قلم یادآوری میکنم که هیچ امری حتی مقدسترین امر از دستبرد و سؤ استفاده انسان نمیتواند جان بدر برد.

انسان همانطور اکسیر گر است که هم میتواند خاک را زر کند . هم میتواند انگبین را به زهر قاتل بدل کند.دین هم به هیچصورت ازین دستبرد مبرآ نخواهد بود.فهم و. تفسیر دین دست انسانهاست،از همانروز که از آسمان بدست انسان سپرده شد دیری نگذشت که غلام خانه زاد و خدمه دربار سلاطین جور گردید.مشتاقان حکومت دینی از همان سنت شوم حاکمان جور و جهل پیروی میکنند.میتوان با تمسک راستین و تکیه بر روح اصیل دین در برابر این حاکمان طاغوتی به مبارزه برخاست همانطور که آنها دین را وسیله ذلت و حقارت مومنان ساخته اند.هیچ امری چون علم،تکنولوژی،دیموکراسی و حقوق بشر از خطر تحریف و سؤ استفاده در امان نیست.هیچکدام  از امور فوق در نفس خود شان خوب وبد نیستند این ماییم که با نوع نسبتی که با انها برقرار میکنیم انها را خوب یا بد میسازیم.دین در نفس خودش خرابی و ضرر ندارد این دینداران است که انرا خوب یا بد میسازند.در روی زمین یگانه تصمیم گیرنده و انتخاب کننده انسانست ،خدا هم سرنوشت دینش را به همین آدمها سپرده.ازینجا ما با عظمت و نقش بیرقیب انسانها در زمین پی میبریم که با نیروی آگاهی و اختیار( اختیار در معنی تجربی و آشکار آن) چگونه خاک را اکسیر و نوش را به نیش مبدل میکنند.مطمئن باشید که با طرد و ترک دین هم انسان خوشبخت نخواهد شد،یگانه مشکل دین نیست،ببینید از دیموکراسی،علم و حقوق بشر چه افتضاحی درست کرده اند همانطور که ما دین را مایه ذلت و نکبت خود ساخته ایم.این تلقی و نگاه انسان است که به همه چیزمعنی و جهت می بخشد  ومقدسترین چیز ها را از حرمت و قداست به حضیض پلیدی میکشاند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا