گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » شعارهای طالبان ونگاهـــی به مسألــه اهانت به مقدسات !
شعارهای طالبان ونگاهـــی به مسألــه اهانت به مقدسات !

شعارهای طالبان ونگاهـــی به مسألــه اهانت به مقدسات !

تاریخ ملتهای تحت ستم سرشار از کینه توزی ها و انتقام جوئی ها و بیداد هایست که زورمندان روزگار و حریصان هوس آلود زر وقدرت با تمامی قوا میکوشند دوست داشتنی ترین ارزشهای مظلومان را لگدمال و سرکوب کنند . مقابلتأ در راستای چنین نبرد پایان ناپذیر میان مستکبران و محرومان در سینه رنجور تاریخ گنج های از حماسه ها و مبارزات شکوهمند ستم دیده گان و پا برهنه گان مدفون گشته است که جلوه های آن تمامی زاوایای تاریک تاریخ را روشنی می بخشد . در کشور ما افغانستان نیز شعله های خونین چنین نبرد میان حق و باطل به مشاهده رسیده اند . آخرین نمونه آن پیروزیی طالبان بر حکومت مافیائی برهبریی حامد کرزی و اشرف غنی  بوده که طی بیست سال تمام به نسبت حرکت سریع السیر و درعین حال مصنوعی به قول دانشمندان از سنت به مدرنیته عروج نموده بود طبیعی است که در نتیجه این عروج مصنوعی که در امتداد بیست سال حاکمیتی که بنام جمهوری اسلامی  افغانستان برخی ازارزشهای فرهنگی و سیاسی تمدن غرب را در افغانستان باستانی توسط مهره های بومی و افغانی اما با نقشه راه بیرونی پیوند زده شدند. البته باید گفت که این نقشه راه که بیشتر در ابعاد اقتصادی با شیوه باج دادن ها و ترویج فساد از سویی حاکمان عمدتأ افغان تبار در جغرافیای افغانستان پیاده می گردید با شیوه های مملو از خرافات و شبه خِرد و آگاهی  ترویج می یافت که این امر سبب گردید تمامی انواعی از فساد اعم از اخلاقی ، اقتصادی وغیره انواع زشتی ها و پلیدی های  در سرتاسراندام جامعه  افغانی  نه تنها سرایت و نفوذ کنند  بلکه همزمان نوعی از نفرت دربرابر ارزش های تمدنی که دردوره سنت سربرافراشته بودند درسینه ی فرد، فردی ازمردم افغانستان بویژه نسل جوان و بالنده کشور ایجاد گردد.باید پذیرفت که ملت مؤمن و سلحشورافغانستان در تمامی دوره آن روزهای مافیائی که می خواستند ضد ارزشها را بصورت  مصنوعی و شعبده بازی های شبه دموکراتیک به وجدان ملی مردم افغانستان مبدل سازند یکپارچه در برابر آن مقاؤمت میکردند اما با درد وتأسف که فقدان نقشه راه علمی برای حل نیازمندی های روزمره مردم در بطن اندیشه های آزادی بخش اسلامی با قرئت غیر عقلانی و غیر اجتهادی که این گفتمان و قرئت  با روح و محتوای اصلی دین اسلام تفاؤت ماهوی  داشت  سبب گردید تا استعمار و مهره های وطنی شان  با مسخ دین اسلام که نمادی از آزادی و سمبول نجات از شراستعمارنوین بود مردم سلحشور افغانستان را دوباره با همان اندیشه هاو افکار دینی در صف حامیان اقتصاد بازار آزاد که مسیر وجهت نظام حاکم را با شیوه های باج دهی و مافیائی ترسیم میکرد قرار دهند . روی همین معادله اگر روزگاری در صف مبارزه و جهاد علیه اشغالگران طماع خارجی با هم رقابت مینمودند اکنون ودر دوره پسا پیروزی توجیه کننده گان  و جاده صاف کن فساد نظام های حاکم میگردیدند 

خلاصه اینکه فضای سیاسی – فرهنگی چون همیشه جولانگه آرائی است که با صورت بندی مذهبی در قالب ” نظام جمهوری اسلامی افغانستان ” که نه جمهوری بود و نه اسلامی در القای ضد انسانی ترین دیدگاه ها به عنوان قدرت حاکم عرضه کرد . نسل جوان ما نیز درشرائطی با مروجان این آرأ مواجه بود که فقدان متفکران آگاه و روشن اندیش که چراغ راه مردم باید می بودند عمدتأ سرکوب وشکار ترورهای زنجیره ای شده بودند بدون شک روز پانزدهم آگست باید از زمره آنعده روزهای به حساب آورد که مردم افغانستان بر جنازه تاریخ معصومیت و آزادگی میگریستند و اشک امید می ریختند و امیدوار بودند که این بار ملت حماسه ساز افغانستان در حوزه فرهنگی وسیاسی نیز با اخذ تجربه ها و اندوخته ها از عوامل سقوط اسلاف حاکم بر افغانستان پوز استعمار را بر زمین می کوبند . اما با دریغ وتأ سف که درفقدان یک میکانیزم سالم مدیریتی و اخلاقی و نا دیده گرفتن شیوه های نفوذ استعمار نوهمان  کمیدیی اخلاقی با حضور حکومت طالبان نیز ادامه یافتچنانچه گفتیم ونوشتیم هرچند با دلائیل عقلانی  شرائط و مناسباتی که برفرهنگ عمومی مردم افغانستان مستولی بودند نباید انتظاربیش ازآن که واقع گردید می داشتیم اما قربانی عزیزترین فرزندان درراه آزادی واستقلال کشورکه شامل تمامی ساکنان بدون هرگونه تمیزقومی،لسانی ومذهبی درجغرافیای تاریخی بنام افغانستان می گردید مردم سلحشورافغانستان راامید وارمی ساخت تا شاید بتوانند درراستای حرکت بزرگ ملی شهروندان سرزمین افغانستان نیزکشتی خونین مملکت را به سرمنزل مقصود برسانند اما عدم شناخت نیرنگهای استعمار نوین و شیوه های مدرن استیلاگری که به تناسب مزاج روانی شهروندان  هرسرزمین اعمال میگردد  سبب گردید تا مردم فقیر افغانستان هرچه زور میزنیم  به جایی نرسند .شاید دیگر برای هیچکسی حتی برای انانیکه ورود خلاف ورزانه ، مجهول  و مستعجل طالبان به ارگ را با شعارهای میان تهی زنده باد ومرده باد توجیه میکردند و حادثه اجلال نزول طالبان به  قدرت  را از زاویه خوش باوری و ساده لوحی مینگریستند این واقیعت پوشیده باشد که امارت طالبان ادامه همان سریال خونین جمهوریت قلابی است .البته بدبختی بزرگ این است که  واقیعت های تلخ و درعین حال علمی بویژه مدت نه سال وچندی  ماهیت گفتگوهای بنام صلح با طالبان که ازهمان آغاز تأسیس استخباراتی دفترموسوم به قطردرشعارهای میان تهی مانند غلبه برامریکا وبا اضافه  ۵۲ کشور اشغالگر درحالی  زندانی گردید که دیوارهای آن به جایی استفاده ازعقل و آگاهی با گِل کثیف و هولناکی  از خرافات و توهومات شبه  مذهبی ساخته شده بود . درگرماگرم مصیبت ها ، دروغ سازی و خرافات پروری ریاست استخبارات طالبان با نشر اعلامیه ای  اعلام نمودند که :هیچ فردی اجازه ندارد تا درحاکمیت نظام اسلامی به آیت های قرآن ،احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم توهین کند یا آنرا مورد استهزأ قرار دهند  کسانی آخیرأ آیات متبرکه قرآن را مورد توهین و تمسخر قرار داده بودند بازداشت شدند . …. …پیش از این در باره همین مطلب نویشتیم و گفتیم استعماربویژه با شیوه نوین آن  وقتی اراده و معنویت یک ملت را نشانه میگیرند و بصورت مزمن عمل کند  نسل شهروندان یک جامعه وکشور را نسبت به  ارزشهای ملی و مقدسات تاریخی آن ها بصورت کامل بی تفاؤت ساخته وشهروندان سلحشور آن جامعه و کشوررا که زمانی  سالاران قافله آزادی خواهی بودند در جالی  از فریب و مرگ به اسارت در می آورند

البته نباید فراموش کرد و از نظر دور انداخت که عوارض و رسوبات فرهنگ استعماری تنها در یک قلمرو و یک جغرافیای سیاسی قابل احساس نه میباشند بلکه بذر این فرهنگ ضد بشری را میتوان در بسیاری ازجوامع عقب مانده دریافت . لهذا می بینیم که وقتی نظام خونین سرمایه سالاری با شیوه های مافیائی دربخشی از یک قلمرو معین عمل میکند دور ازامکان نیست که مثل آنرا در هرکجای از زمین مشاهده نمود چنانچه مسأله بی توجهی به ارزشها عوارض نظامی اند که برخی ازما ها پس ازبیست سال و اندی پرچم پیروزی برآنرا شعار میدهیم .یعنی اینکه ما “کفرواشغال ” را که بصورت جمعی برمیهن و جغرافیای سرزمین ما یورش آورده بودند

،

میلیونها زن و مرد و کودک این کشور را با بی رحمی به شهادت رساندند  با خون خویش ساقط ساخته ایم . طبیعی است که نه میگذاریم این فضای مملو از هیاهو و شعار های بدون پشتوانه به یک آرامش نسبی برسد وهکذا  میبینیم که این وضع در برخی کشورها و جوامع دیگری نیز با اندک تفاؤتی به مشاهده میرسد .اگر واقعأ با مردم مظلوم افغانستان  و آنانیکه درزیرچتر به گفته برخی از طلبای کرام ” اشغال وکفر ” زندگی میکردند   احساس همدردی میکنیم و ما به نمائنده گی از همین مردم سلحشور با دستان خالی اما با اتکأ به پروردگار بزرگ مبارزه نموده ایم دست از برپائی

چنین  کمیدی های مسخره برداریم وبه جایی آنکه عوامل بیماری را که همانا استعمار است نشانه بگیریم مشغول انتقام از خود هستیم چنانچه می بینیم ویروس این بیماریی  ضد ارزش ها ازهمان روزی آغاز گردید که سرنوشت مردم جوامع شرقی که عمدتأ اسلامی اند از سوی استعمار گران  جهانی  با کشف نبض جوامع  شرقی منجمله افغانستان بدست متقلبان و دروغگویان واگذارگردیدهرچند اشرف غنی احمدزی یکی ازآنعده  کسانی بود که با توجه به شرائط فرهنگی وسیاسی مردم وجامعه افغانستان درسریال مسخره ای بنام دولت جمهوری اسلامی افغانستان (که نه اسلامی بود ونه جمهوری) درنقش یک روشنفکرغرب زده با ادبیات فریبنده وکاذب  با لقب دومین متفکر جهان ظهورکرد

هرچند اشرف غنی احمدزی یکی ازآنعده  کسانی بود که با توجه به شرائط فرهنگی وسیاسی مردم وجامعه افغانستان درسریال مسخره ای  بنام دولت جمهوری اسلامی افغانستان (که نه اسلامی بود و نه جمهوری ) درنقش یک روشنفکر غرب زده با ادبیات فریبنده وکاذب  با لقب دومین متفکرجهان ظهورکرد ازآنجائیکه ویروس مهلک این بیماری ضد ارزشی بر اندام تمامی جامعه و مردم این جغرافیا چسپیده بود با دریغ وتأسف که  بال دیگری از رژیم مافیائی  حاکم بر سرنوشت افغانستان یعنی ” حکومت وحدت ملی “برهبریی عبدالله عبدالله را نیز جراثیم فساد وعدم توجه به ارزشهای ملی و مذهبی احاطه کرد چنانچه برخی از رجال وابسته با این جناح منجمله عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه آن وبرخی دیگر که روی ستیژسخنرانی ایراد میکردند در سخنانشان اشتباهات لفظی و حتی ماهوی را مرتکب می شدند .

  اگرواقعأ باید از ؤقوع حوادث و برخوردها آموزش و تجربه اخذ کنیم فاجعه ای که در سرزمین افغانستان بؤقوع پیوسته یکسان همه مردم افغانستان  را ودرهرجغرافیای که قرار داشته ایم نشانه گرفته است ..آنچه که مسلم است وهیچکسی نه میتواند ازآن انکار کند این است که همه شهروندان باشنده ءسرزمین افغانستان اعم ازمخالفانی که بزورشمشیرو تفنگ برای انهدام حکومت مافیائی حاکم  برمقد رات افغان ها مبارزه می نمودند و داعیه تأسیس حکومت اسلامی را داشتند ایضأ بخش بزرگی از مافیای حاکم که بنام دفاع از مادر وطن و مدافعین آزادی و د موکراسی با لطائف الحیل و شیوه های گوناگون استخباراتی سرسختانه می جنگیدند دو رویی یک سکه بودند و به قول دانشمندی عبارت بود از جنگ دوگروهی که با هم میجنگیدند بدون اینکه هم را بشناسند برای کسانی می جنگیدند که با هم می شناختند اما با هم نه میجنگیدند .
اگراین داعیه مبارزان راه آزادی و استقلال به شمول تحریک اسلامی  طالبان راست بوده باشد که توانیستند در مقابل  نظام کفر واشغال خارجی دست به مبارزه مسلحانه توام با تسوید نقشه راه زندگی سیاسی وفرهنگی زده واین نظام کفررا که سرمنشأ تمامی بدبختی ها به شمول فقر فرهنگی  و اقتصادی بوده با عون الهی سرنگون ساخت بدون شک که عوارض مزمن جانبی آن نظام مافیائی شُبه بازار آزاد  نهادینه سازیی نفرت و خشونت در برابر ارزشهای انسانی و ملی در وجود تمامی شهروندان و احادی از مردم  بوده است که بدون شک این پدیده استعماری  بادلائیل زیادی درتمامی حرکت ها ونهاد های  دینی هکذا غیر دینی و سیاسی نفوذ داشته است .

اهانت به مقدسات و ارزش های شکوهمند ملی  که ناشی ازبیسوادی ، فقر فرهنگی  و اقتصادی به عنوان خطر ناکترین عارضه نظام سرمایه داری در قلمروی بنام افغانستان و حومه آن شناخته میشود  باید بخاطر معالجه و درمان این بیماری از ادبیات مشفقانه وشیوه های تکریمانه در راستای اجرای میکانیزم مذهبی امربالمعروف و نهی عنی المنکراستفاده به عمل آید تا همه فرزندان این مرزوبوم را که با هر نامی وهرهویتی اعم از قومی ،  مذهبی ، قبیلوی طی مدت بیست سال گذشته دراسارت مافیای حاکم بوده است معالجه و زمینه بازگشت تک تکی از آنها  به جامعه فراهم شود .اگربراستی هم طالبان واسلاف شان دراین دعوی خود که دربرابراستعمارنو جهانی برمبنای عقل و هوش سیاسی مبارزه نموده صادق بوده اند وعوارض ورسوبات سلطه استعمار واستبداد را نیز در تلسکوب یک بد یل مناسب علمی وعقلانی  درحیات سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان شناسائی نموده اند باید بپذیرند که رسوبات بیست ساله آن نظام نه تنها بی توجهی مهره های حاکم نظام مافیائی  به ارزشهای ملی و تاریخی مردم افغانستان بوده است بلکه اینگونه اوضاع تاروتاریک در جامعه افغانی  را با لنوبه هریکی از حاکمان دست نشانده به نمایش گذشته اند . لهذا مسؤلیت این وضع تار وتاریک فرهنگی نخست متوجه  استعمار جهانی و حاکمان بومی آن منجمله امارت طالبانی میباشد  و گذشته از آن حتی اگر در شرائط نورمال سیاسی و فرهنگی یک جامعه بویژه افغانستان  نیز این گونه بی احترامی  مجهول به ارزشها صورت گیرد مجازات آن را نه میتوان در هیچ دین و مذهبی با چنین سنگینی تنبیهی تعیین نمود . فرض میکنیم طالبان در مبارزه با قول آنها ” کفار و اشغالگران ” که معمولأ همه بینوایان بومی را احتوا میکنند بر حق اند و مردم بینوای افغانستان که از دم تیغ طالبان مانده اند و مورد عفو عمومی قرار گرفته اند !! چگونه شد که چهره های معلوم الحالی از  فساد  و گمراهی را از کشور های بیگانه با فراهم سازیی تمامی امکانات فرا می خوانند و در آغوش میگیرند ؟ لهذا دعوای اقامه حکومت اسلامی و فاقد فساد یک شعار مسخره ای بیش نیست .و باید پذیرفت که امارت طالبان  تداوم خونین نظام  جمهوریت قلابی میباشد

یک نظر

  1. جهانی سپاس از زحمات خالصانه حضرت استاد فروتن و سایر همکاران شان که چنین اسناد گویا را، بصورت نوشتاری و گفتاری تهیه میکنند.
    براستی که پخش چنین برنامه های به معنی واقعی کلمه روشن گر است زیرا که برنامه ریز و طراح از همه وابستگی ها، رسته است و دل به انسان و انسانیت بسته، که در سایه ایمان اسلامی تامین می شود.
    بقول حضرت حافظ: تا را ورزد و سالوس مسلمان نه شود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا