مدتها است که قصد داشتهام در سری مقالات «فهم قرآن به روش پازل» به آیه ۳۱ سوره نور نیز بپردازم، اما به جهت فقدان فرصت مناسب، این مهم میسر نگردید. حال که بحث در مورد حجاب و لزوم پوشش موی سر زنان رونقی گرفته است،فرصت رامغتنم میشمارم وحاصل تأملاتم رادرخصوص آیه مذکور،هرچند به اختصار،بامخاطبان گرامی در میان میگذارم.
آیه ۳۱ سوره نور که میتوان گفت مهمترین آیهای است که برای وجوب پوشش موی سر زنان به آن استناد میشود، میفرماید:وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ / و بگو برای زنان مؤمن که فروگیرند دیدههایشان را (در اجتماع که به شهوت نیافتند)وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ / و حفظ کنند فرجهایشان را وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا / و آشکار نسازند زینتشان را مگر آنچه ظاهر است از آنوَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ / و بزنند خمارهایشان را برسینههایشانوَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ / و آشکار نسازند زینتشان را مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشانأَوْ أَبْنَآئِهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ یا فرزندانشان یا فرزندان شوهرانشان یا برادرانشان یا برادرزادگانشان یا خواهرزادگانشانأَوْ نِسَآئِهِنَّ / یا زنانشانأَوْمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ یا ملک یمینهایشانأَوِالتَّابِعِینَ غَیْرِأُولِى الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ یا وابستگانی که فاقد تمایل جنسیاند ازمردانأَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَآءِ /یا کودکی که چشمانش برعورتهای زنان روشنی نیافته استوَلَا یَضْرِبْنَبِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وگام برندارند به نحوی که آشکارشودآنچه پنهان کردهانداز زینتشانوَتُوبُواإِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وباز گردید به سوی خدا همگی ای مؤمنان، باشد که رستگار شویددر فهم مدلولات این آیه باید به نکات زیر توجه نمود:
۱ـ نکته اول اینکه مراد از «حفظ فروج»، تنها پوشاندن عورتین نیست، بلکه حفظ حیا است که پوشاندن عورتین هم مشمول آن است. حفظ حیا، هم جنبه رفتاری دارد، هم گفتاری و هم پوششی، چرا که قرآن در آیه ۵ سوره مؤمنون جوازعدم حفظ فروج را برای ملک یمین هم (علاوه بر ازدواج) داده است و در آیات دیگر توصیه به ازدواج با ملک یمین نموده است، و چون ارتباط جنسی خارج از ازدواج مصداق زنا است، بنابراین میتوان گفت که هرچند مؤمنان مجاز به آمیزش جنسی خارج از ازدواج با ملک یمینشان نیستند، اما مجازند درحضور ایشان حفظ فروج نکنند، چرا که ملک یمین درخلوت ایشان راه دارد وحفظ حیا درخلوت شخصی همواره مقدورنیست.مضافاً اگرحفظ فروج تنها ناظر بر پوشاندن شرمگاه بود، شایسته بود ازلغت دیگری بجای «حفظ» استفاده شود، چراکه حفظ همه جنبه مادی را شامل میشود و هم معنوی.۲ نکته دیگر که باید بدان توجه نمود اینکه؛ زنان با توجه به تولد پی در پی فرزندان در دوران صدر اسلام، همواره لازم بوده که شیردهی کنند، پس قطعاً پوشش آنها میباید متناسب این امر میبوده باشد و با توجه به محدودیتها در خصوص پوشاک، طبیعتاً گریبان لباس آنها به اندازهای باز و فراخ بوده که بتوانند بدون از تن در آوردن پیراهن، شیردهی کنند. از این نکته، میتوان نتیجه گرفت که چه خمار سرانداز باشد، چه پیراهن یقه باز، مراد پوشاندن سینهها میباشد که طبیعتاً از «ما ظهر منها» بوده است.
۳ـ اگر به ترتیب عبارات توجه کنیم؛ در عبارت اول اصل حفظ فروج ذکر میشود، بعد آشکار نساختن زینتهایی که به طور عادی آشکار نیستند که سینه هم به دلیل پیش گفته (شیردهی) جز زینتهایی بوده که معمولاً آشکار بوده است، در این صورت عبارت سوم میگوید که سینهها را که جزء ما ظهر منها است به جهت جذابیت جنسی، با خمار بپوشانید و آن را از شمول ما ظهر منها خارج سازید.۴ـ از «ءَابَائهِنَّ» میتوان استنباط کرد که جد پدری، جد مادری، عمو و دایی زنان نیز مشمول حیطه به اصطلاح محارم آنها میشوند، چرا که در آیه ۱۳۳ بقره، آباء شامل جد پدری و عمو هم شده است: «أَمْ کُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (اسماعیل عموی یعقوب است اما مشمول لفظ آباء قرار گرفته است) و از آنجا که لفظ «ابوین» در زبان عربی، هم پدر و هم مادر را در برمیگیرد، میتوان جد مادری و نیز دایی را نیز مشمول «آباء» دانست.
۵ ـ مراد از «نِسائهِنَّ» زنان خویشاوند و نزدیک است چرا که ضمیر «هن» آمده است و هیچ ارتباطی به مؤمن و غیرمؤمن، مسلمان و غیرمسلمان ندارد که برخی چنین برداشت کردهاند. البته طبیعتاً زنانی که غرض و خصومتی ندارند و مراعات اسرار میکنند مشمول آیه میشوند.۶ ـ اما مهم ترین نکته ای که از آن غفلت میشود این است که گروههای به اصطلاح محارم به یکدیگر عطف نگردیدهاند، بلکه با «اَو» (یا) از هم تفکیک شدهاند. اگر مراد قرآن این بود که این گروهها، حیطه محارم زنان را تشکیل میدهند میباید از «واو» عطف استفاده مینمود چرا که قرآن متن دقیق است. بنابراین اصلاً حیطه محارم اصطلاحی بلامحل است و زنان مجاز نیستند زینهای غیر ما ظهر منهای خود را در برابر این گروهها به طور «همزمان» آشکار نمایند، بلکه مجازند در صورت ضرورت، مثل نیاز به تعویض پوشش، شستشوی پوشش، استحمام، پانسمان، و..فقط در جلو دیدگان یک یا چند تن از مشمولان آیه که حضورشان اجتناب ناپذیر است، زینتهای خود را آشکار کنند. توجه به این نکته نیز راهگشاست که اگر این افراد همزمان شاهد زینت غیرما ظهر منهای زنان باشند، این امر باعث شکسته شدن حرمتها،خجالت برخی نزد دیگران، وحتی صحبت درمورداین زینتها میشود که نمیتواند مطلوب قرآن وهدایت الهی باشد.بنابراین این نکته که گروهها به هم عطف نشدهاند،حاکی ازاین است که موضوع آیه،پوشش موی سرنیست، بلکه زینت خصوصیتری است که نباید حتی در«جمع نزدیکان» درجه ۱و۲هم آشکار گردد.