گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » عفؤ عمومی باصیغهء مجهول !
عفؤ عمومی باصیغهء مجهول !

عفؤ عمومی باصیغهء مجهول !

مسخره ترین ودرعین حال مجهول ترین کلمه ای که  بردیوار کهن  تاریخ “سیأ ” سی معاصر  میهن ما افغانستان و شاید کشور های همجوار ما پاکستان و ایران حک شده است کلمه ” عفو ” است که هرگاه استعمار و استبداد در این سرزمین ها مهره ها و پادو های خویش  را تعویض می نمایند کلمه “عفو” است که باقید جمع “عمومی “ در آسمان هرکشور می پیچد. چنانچه مطلع هستید از دیر بدینسو افغانستان میدان جنگ و رقابت کشور های استعماری بوده است که به تناسب زر وزور آنها پس از یک بازیی خونین و ویرانی ساختار های جامعه جنگ زده افغانستان ،  پادشاه گردشی مختصر اما درد ناک انجام میشود که در نتیجه آن مهره ها و دلالان  معلوم الحال وابسته با استعماروشبکه های استخباراتی با شعار های نو وقیافه های رنگ آمیزی شده ازتربیون های رسمی برای همه مهره های شکست خورده “عفوعمومی ” اعلام میدارند . ما و هم نسلان ما در این روزگار غریب و تاریخ عجیب جامعه حد اقل شاهد چندین پادشاه گردشی بوده ایم که دست کم پنج دهه در عمر عزیزبسیاری از ما بؤقوع پیوسته است .

نخستین خشت  این پادشاه گردی ها برای اولین باردردوران سلطنت محمد ظاهرشاه پادشاه افغانستان ازسوی مرحوم محمد داؤد اما به کمک و نظارت اعلام نا شده وغیرمستقیم کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق که چرخ بزرگترین قدرت جهانی یعنی “ورشو” پیمان دوستی، همکاری و کمک متقابل ” در دست داشت به پیروزی رسید ورژیم سلطنتی مشروطه  بصورت مسالمت آمیز و بدون خونریزی به اسم نظام جمهوری در افغانستان برقرار گردید . وقتی زورمندان و جباران و کودتاگران نا اهل و جاهل می بینند که آسان ترین راه تصاحب اقتدار در جوامع فقیر شرقی توصل به سلاح است و تنها  به زور شمشیر ها میتوانند برمسند  قدرت در جوامع تکیه میزنند وبرای مـــهار ساختن مـــخالفان که عمدتأ آزادی خواهان و عـــدالت طلبان میبــاشند ازکلیمه مقدس ” عفو” بهره می برند.جالب وشگفت انگیزاست که  کلمه ” عفو” به عنوان مظلوم ترین مفهوم پس ازاجرای سرکس وشعبده بازی های که بنام کلمه مقدس “صلح ” تحقق می یابند بدون آنکه مفهوم و لوازم عملی آنرا با توجه به زمان ومکان  آن بدانند و شناسایی کنند از این کلمه مقدس به مثابه مهر تائید استبداد بهره “سیأ”سی میشود . چنانچه کودتاگران خشونت گرای که علیه محمد ظاهر پادشاه افغانستان برای به قدرت رساندن از آنها استفاده شده بود این بار سردار محمد داؤد رئیس جمهور فقید افغانستان را با قیام نظامی موسوم به کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ از پادرآورد ند.

و اعلامیه ای را به آواز یک افسر معروف کودتاچی بنام اسلم وطنجار ازرادیو افغانستان پخش نمودند. جالب است آقای اسلم وطنجار اعلامیه ای را قرئت مینمود که از سوی حفیظ الله امین نوشته و انانس گردیده بود و حفیظ الله امین که خودرا قوماندان اصلی کودتای ثور میدانیست سپس خود در برابر نورمحمد تره کی نه به عنوان فرد دوم بلکه از جایگاه مقام اول کشور دست به کودتای درون حزبی زد که در تاریخ کودتاها بنام کودتای بالشت مسمی گردید وحفیظ الله امین دربیانیه خود نور محمد تره کی را با چنین اقاب یاد نمود :

خلق دلیر ونجیب افغانستان افتخار دارند که با پیروزیی انقلاب کبیر ثور برپاکننده چنین جشن ها اند که در آن یکی پی دیگری کار های معجزه آسا میکنند و به پیش میروند . خلق زحمتکش ما با خنثی ساختن هر توطیه امپریالیزم و سرکوب نمودن هر تجاؤز دشمنان انقلاب و از میان بردن هر عنصر منافی تکامل مطلوب انقلاب به پیش میرود .هرچند در بیانات زمامداران و حاکمان  کودتا چی ای که سرنوشت ملت مظلوم افغانستان را در دست گرفته بودند از استعمال کلماتی همچون “عفوعمومی” و” صلح “به نظرنه می خورد اما ازاینکه اکثریتی ازین کودتا چی های خشونت طلب خود را حاکمان مشروع می دانیستند بصورت طبیعی توده های ازمردم را فاقد رأی و نظرتشخیص داده وبه نظرورأی آنها اندکترین وقعی قائل نبودند.اخباروگزارشهای آخیرمتعلق به پیشروی های نظامی جنگجویان طالبان حاکی از براندازیی نرمی بوده که درزرورق دشمنی با پاکستان از سوی شبکه های اطلاعاتی  کشور های  متخاصم عنعنوی در فضای غبار آلود افغانستان پخش ونشر می گردند .پس از آنکه دژخیمان حفیظ الله آمین نتوانیستد برنامه ای که گویا برای ایجاد جامعه بدون طبقات به دو میلیون شهروند افغان نیاز داریم و دیگران باید حذف شوند به انجام برسانند درشامگاه ششم جدی سال ۱۳۵۸ هجری شمسی مطابق با هفتم دسمبر۱۹۷۹صدای آشنا اما مجعول درآسمان کابل پیچید که می گفت :

اینجانب ببرک کارمل از طرف کمیته مرکزیی حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان ، شورای جمهوری دموکراتیک افغانستان ، دولت و حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان به مناسبت سقوط مرگبار وواژگون شدن رژیم فاشیستی حفیظ الله امین این جاسوس سفاک امپریالیزم امریکا و دیکتاتور جبار و عوام فریب به شما وطنداران عذاب دیده ، مسلمانان مستضعف افغانستان اعم از اهل تسنن و تشیع ، علمأ وروحانیون پاک نهاد وبا تقوای کشورسربازان وافسران اردوی قهرمان وطن ، تاجران ملی و سرمایه داران ملی درود می فرستم و شاد باش میگوئیم .

وقتی انگازه های این صدا ی به ظاهر نجات بخش از حنجره ببرک کارمل بیرون و درآسمان کابل  پخش می گردید رادیو تلویزیون دولتی افغانستان نشرات غیر از آن می نمود مردم دانیستند که این ندای آزادی نه بلکه بانگ اسارت ملتی است که از سوی ببرک کارمل چهره معروف وابسته به اتحاد جماهیر شوروی است که برای فریب مردم فقیر افغانستان از رادیو تلویزیون تاشکند مرکزازبکستان پخش میگردد و بنام آزادی ازتیغ  رفیق هم رزم اش حفیظ الله امین به مردم تبریک میگویند زیرا بعدأ ودردوره حاکمیت ببرک کارمل شعار های دوستی با اتحاد شوروی را معیار وملاک افغان بودن دانیستن اعلام کرد. طبیعی است که از لحن  صدایش طلب اطاعت توده ها و درنهایت اینکه باید زندگی را ازنووهمین اکنون آغازکرد ما شما را بخشیده ایم .هرچند کودتاگران حزب دموکراتیک خلق افغانستان در تمامی مدت حاکمیت حزبی خویش خود را کمونیست ها و حزب شان را کمونیست نخواند ند ولی از مسیروروشهای  که بنام اعمارجامعه عقب افتاده افغانستان بکار می گرفتند  هویدا بود که در نهایت افغانستان نیز زمانی در قطار کشور های کمونیست قرار خواهند یافت . پس ازاین هجوم سرخ استخباراتی برسرنوشت افغانستان همچنانکه قبلأ یاد آورشدیم بسیاری از درد رسیده گان و مغضوبین حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درتبعید گاه های خود خزیدند و نخست با امکانات دردست داشته و سپس به کمک و مساعدت های مالی شبکه های های که خدماتی و نظامی که شجره النسب شان با سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی بویژه سازمان اطلاعات آرتش پاکستان گره خورده بود دفتر و دستک گشودند

که با دریغ وتأسف یکعده از رهبران این تبعیدیان و مهاجران به بیماریی مهلک اعتیاد بر ثروت وقدرت گشتند که پس ازتمرینات  کوتاهی  برای تصاحب قدرت وارد شهر کابل شدند و بنیاد نخستین دولت مستعجل اسلامی   برهبریی حضرت صبغت الله مجددی را بنیاد گذاشتند و آقای صبغت الله مجددی نیز در محفل انتقال قدرت که به نمائنده گی از دکتور نجیب الله رئیس جمهور مخلوع افغانستان که در دفتر سازمان ملل کابل پناه گرفته بود قدرت را  بصورت رسمی وبا اعلان “عفوعمومی” برای  تمامی رجال برجسته ملکی و نظامی دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان برهبریی دکتورنجیب الله تحویل گرفت. لابد خواننده گان ارجمند میدانند که قلمروحدود وثعور کمیدیی موسوم به “عفوعمومی”که با پیروزیی مجاهدین در افغانستان به نمائیش گذشته شده بود نه تنها امنیت مخالفان و دیگر اندیشان راسودی نه بخشید بلکه با براه انداختن جنگ های خانمانسوزدرشهرتاریخی کابل میان دسته های ازمجاهدین وسنگرداران عجولی که ازجهاد مقدس مردم افغانستان به عنوان وثیقه غنیمت وتاراج دارای های مردم مظلوم افغانستان بویژه  همشهریان  بینوای کابل بهره می گرفت سرمایه های عظیم ملی میهن را به آتش کشیدند .لابد خواننده گان عزیز میدانند وهمه کسانی که در راه مبارزه برای استقلال و آزادی به پاکستان وایران  مجبور به مهاجرت  شده بودند  به یاددارند که نخستین رگه های طالبان ریشه در تفکرتاریخی  بنیاد گرایانه مذهبی غیر اجتهادی و فاقد عقلانیت پویا داشته است و از روزی که جهاد مردم مسلمان افغانستان از مسیر حقیقی اش منحرف گردید گروه های سیاسی نیز در تشکیلات خویش واحدی بنام جمیعت طلبه و یاهم نام های  دیگری که وظیفه تنظیم طالبان مذهبی را داشته باشند ایجاد نموده بود که به تناسب تعداد آنها برای وارسی از این واحدها  مواجب نقدی و مواد خوراکه را دریافت می نمودند . این گروه بزرگی از طالبان که جوقه جوقه از مدارس مذهبی در طی مراسم خاصی بنام دستاربندی ها سنگرهای از جهاد و مجاهدین را گرم نگه میداشت . نخستین گروهی که بنام تحریک طالبان افغانستان مسمی گردیده بود در زمامداریی مرحوم  استاد برهان الدین ربانی رئیس دولت افغانستان  از مرز سپین بولدک بلوچستان همراه با انتقال چندین لاری از اموال و مواد خوراکه به ترکمنستان از جمهوری های تازه آزاد شده اسیای میانه به معیت نصیر الله بابرجنرال بازنشسته افسر کهنه کار سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و کرنیل سلطان امیر تارړ مشهور به کرنیل امام که از سوی پاکستان بحیث سر قونسل در ولایت هرات منصوب  شده بود گفته میشود که این لاری های مملو ازمواد خوراکه و دیگر امتعه  در راه سپین بولدک نقطه مرزی با پاکستان تا کندهارازسوی نیروهای ملا نقیب یکی از فرماندهان مشهور جهادی که از سوی استاد ربانی رئیس حکومت آن وقت بحیث قوماندان قول اردوی کندهار تعیین گردیده بود به تاراج رفت و ملا عمر مجاهد  که قبلأ ودرزمان جهاد افغانستان بحیث سرگروه مجاهدین برهبریی مولوی یونس خالص ایفای وظیفه میکرد ظاهرأ برای رهایی این قافله  که  آذوقه و دیگر مایحتاج مردم بطئر کمک و مساعدت به مردم تازه به استقلال رسیده  ترکمنستان  درحرکت بود در حالیکه گفته  میشود ملا محمد عمر مجاهد  در یکی از مدارس علوم مذهبی مشغول خواندن دروس دینی خود بود درمقابل سربازان حکومت اسلامی مجاهدین برهبریی مرحوم استاد برهان الدین ربانی که ازنشانی قول اردوی کندهار مانع کاروان لاری های به ظاهرمملوازمواد خورکه  شده بودند برای نخستین بارشهر تاریخی کندهار را تحت محاصره قرار داد که در نتیجه تعامل سیاسی سازمان های استخباراتی کشور های منطقه شهر کندهار تحت تصرف گروه طالبان برهبریی ملا محمد عمر مجاهد که بعدأ به عنوان امیر المؤمنین تعیین شد در آمد .
اینگونه بود که طالبان توانیستند به کمک استخبارات بیگانه بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISIدریک معامله با حکمان محلی  ننگرهارکه گفته میشود شهرجلال آباد مرکزولایت ننگرهاردربدل مبلغ هفت میلیون دالربا براه تنداختن یک خونریزیی مختصروانتقام گیرانه ی  استخباراتی به تصرف طالبان درآمدمیگویند  بااینکه انوشیروان سی هزار مزدکی را یک قلم کشتارکرد چطور لقب انوشیروان عادل راگرفته است ؟ گفته شد که این لقب شریف بخاطر آن است که در قتل وغارت تبعیض قائل نه می شد و مساوات را رعایت میکرد و میدانیم که ظلم با لسویه هم نوعی عدل است یعنی ظلم عادلانه !!! ما بارها گفته ایم و نوشته که حوادث خونین یازدهم سپتمبر هر چند درذات خود یک تراژیدیی قرن محسوب می شد اما برای افغانستان  که ازامنیت قبرستانی نجات می یافت بزرگترین شانس و فرصت طلائی شناخته می شد اما با توجه به ترکیب کنفرانس تاریخی بن که از مهره های معلوم االحال وابسته با شبکه های استخباراتی منطقه وجهان بصورت عاجل وبدون تأمل لازم دولت موقت برهبریی حامد کرزی ازدلالان  و قاچاق بران معروف کندهارتشکیل گردید وقدرت “سیأ” سی  بصورت مستعجل ازحکومت زنده یاد استاد برهان الدین ربانی رئیس جمهور دولت اسلامی که در تالقان افغانستان قرار داشت انتقال یافت

چنانچه گفتیم این انتقال نیز بدون آنکه شرائط عمومی اقتصادی و سیاسی جامعه افغانستان و سطح فرهنگی مردم ارزیابی و درنظرگرفته شود دریک جامعه سنتی وبه کمک طیاره های بمب افگن B52 اعمال میگردید . البته برای تحقق این پروژه ء خونین در جامعه افغانی رجال برجسته به شمول جوانان مستعد “افغان تبار”درهمآهنگی ومشارکت بسیاری ازنیروهای مذهبی وجهادیی که درداخل کشور و در قصر های بلندی که به نام  غنیمت ازشهر وندان مظلوم کابل به تصرف درآورده بودند زندگی مینمودند بدین سان جامعه افغانستان بصورت مصنوعی و مستعجل  بدون آنکه پِله های ضروری از یک جامعه سنتی را پیموده باشند یک شبه به بلند ترین مدارج مدرنیته رسید البته با توجه به گفتمان حاکم بر دولت جمهوری اسلامی افغانستان در حوزه اقتصای و فرهنگی هیچگاه مسأله شفافیت در آمد ها و هزینه ها مطرح نبوده که این امر باعث گردیده بود تا با ایجاد حفره های طبقاتی در مبارزه با فساد شکست های  درد ناکی را متحمل گردند . و قتی  سران رژیم مافیائی به شکست های روبرومی شدند تصور میکردند شاید آنرا با باج دهی کاذب و ایجاد تشکیلات گسترده و گوناگونی  بنام مبارزه علیه فساد اداری مرفوع بدارند که چنین اقدامات شان در حوزه مبارزه بنیادی و استراتیژیک محو فساد عمومی نه تنها به ناکامی انجامید بلکه همه ما شاهد زوال گسترده تمامی حوزه های نظام حاکم بر افغانستان  بوده ایم .درخبر ها خواندیم که امریکا و متحدینش پس از آنکه تلاش های شان برای تحویلی اسامه بن لادن بخاطر محاکمه  به عنوان متهم شماره اول حوادث یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ به ناکامی انجامید و رژیم طالبان با سقوط مواجه شد با جنگجویان طالبان راه گفتگو را در پیش گرفت که سرانجام این گفتگو منجر به امضای موافقتنامه صلح میان طالبان و امریکا گردید و بتاریخ ۲۹ نهم  فبروری سال  ۲۰۲۰ میان طالبان و ایالات متحده امریکا به امضأ رسید . البته جان مطلب اینجاست که این مواقتنامه علی الرغم اینکه حکومت افغانستان برهبریی اشرف غنی درهیچ بخشی از آن حضور نداشت به عنوان بستر گفتگوهای بین الافغانی میان طالبان وسائرجهات مذاکره کننده منجمله دولت جمهوری اسلامی افغانستان شناخته شد وقراربراین شد تا تمامی گفتگوهای ” بین الا فغانی صلح افغانستان ” درپرتو این موافقتنامه صورت گیرد .چنانچه شاهد هستید تشکیل حکومت جدید که دربند سوم بخش سوم این معاهده  بصورت روشن بیان گردیده است ازمحوری ترین ودرعین حال ازبغرنج ترین مفرادات شامل دراین موافقتنامه بوده که در بخش سوم و بندهای دوم وسوم آن چنین تذکر بعمل آمده است :حاکمان ارگ نشین کابل و متحدین داخلی اش که فقط حین هموارکردن سفره امتیازات و توزیع آن حضور داشتند در راه ایجاد مزاحمت تحقق کامل این معاهده بویژه بندی که در آن از حکومت اسلامی جدید پساتوافق که توسط مذاکرات بین الافغانی تعیین میشود یاد اوری گردیده بود دریغ نه ورزیدند .

چنانچه وقتی در دوازدهم دسمبر سال ۲۰۲۰ میلادی بر ۲۲ مواد لائیحه طرز العمل مذاکرات بین الافغانی توافق بعمل آمد و تنها دو بند مهم این گفتگو ها یعنی بحث بر سر تشکیل حکومت جدید و موضوع آتش بس بوده که باید این گفتگوها بتاریخ پنجم ماه جنوری سال ۲۰۲۱ یعنی پس از ختم مراسم عید کرسمس روز های مذهبی مسیحیان در دوحه پایتخت قطر از سرگرفته شود . حکومت افغانستان با شنیدن این مطلب تمامی گروه مذاکره کننده دولتی را از دوحه قطر به کابل فراخواند و اعلام داشت که دور دوم مذاکرات بین الافغانی باید در داخل افغانسان صورت گیرد .

اما علی الرغم لجاجت ها و مقاؤمت در برابراین فرآیند از سوی حکومت وقتی مذاکرات متذکره به تاریخ مورد توافق در دوحه مرکز قطر آغاز یافت موضوع مشروعیت جنگ در برابر حکومت اسلامی که به ادعای حکومت از سوی هزاران عالم  و دانشمند از جهان اسلام حرام پنداشته شده  در پیشگاه هیأت مذاکره کننده طالبان قرار داده شد هیأت طالبان نیز در پاسخ به گروه مذاکره کننده دولت  گفته بود که براه انداختن چنین مطلب خلاف مندرجات لائحه طرز العمل مذاکرات است وگفتگوها باید درمحوردوموضوع اصلی یعنی چگونگی تشکیل حکومت اسلامی جدید و موضوع آتش بس تمرکز یابد ، وقتی این گفتگو ها به اثر لجاجت ارگ و حواریون آنها به غرض  ابقایی مافیائی در قدرت نتوانیست پیشرفت لازم نمایند گروه طالبان بسیاری ازولسوالی ها حتی اکثر ولایات را تحت سیطره نظامی خود درآوردندبا اینکه هنوز هم شاید خیلی ها از کارشناسان و تحلیل گران اوضاع افغانستان منجمله مقامات ارشد نظامی دولت افغانستان و تحریک طالبان انتظار ؤقوع پرشتاب حوادث امنیتی در افغانستان را نداشته باشند و برای توجیه ؤقوع حوادث نظامی افغانستان که با سرعت اوضاع امنیتی کشور بویژه شهر کابل را دیگرگون ساخت داستان ها وحکایت های مسخره آمیزی بیان خواهند کرد ولی حقیقت چیزدیگریست آن حقیقت این است که هردو جناح قدرت یعنی تحریک طالبان افغانستان همچنان  آنانیکه خویش را دولت مشروع و شخص اشرف غنی رئیس جمهور منتخب مردم  و سرقوماندان اعلی نیروهای مسلح افغانستان میدانیست درباره بسیاری ازمفاهیمی مانندعدالت اجتماعی واقتصادی، فرآیند ملت سازی وحقوق انسان ، استقلال و آزادی از نگاه و بینیش واحد و مشترک فلسفی وتاریخی برخورداراند وقتی شهر کابل به صورت دراماتیک سقوط کرد ملا امیر خان متقی  یکی از بلندرتبه گان نظامی و سیاسی گروه طالبان  واز مریدان سینه چاک ملا یعقوب مجاهد فرزند ملاعمر مجاهد رهبرخود خوانده و فقید طالبان وقتی عمق فاجعه را دیدند که چگونه شهرتاریخی کابل به قبرستان خاموشی تبدیل شده است که تنها میتوان آن شهرارواح را با قبرستان متروک تشبیه کرد . میکروفون را دردست گرفت و یک خطبه غرأ ایراد کرد وگفت :

امارت اسلامی افغانستان و مجاهدین امارت اسلامی افغانستان در پی انتقامجوئی نیست وقتی که از طرف قائد امارت اسلامی افغانستان امیر المؤمنین شیخ الحدیث هیبت الله آخند زاده صاحب حفظ الله عفو عمومی اعلام شده و از این عفو قوماندان ها حتی استفاده کرده میتواند که بیست سال در مقابل مجاهدین امارت اسلامی افغانستان جنگ و مخالفت کرده پس دیگر مردم چرا تشویش داشته باشد ؟ ما میخواهیم که دیگر هیچ فردی از کشور عزیز از هموطنان ما به تکلیف نه شود و بی جای نه شود ، مهاجر نه شود ! تهدید نه شود شما شاید شنیده باشید که معاون امارت اسلامی افغانستان محترم محمد یعقوب مجاهد صاحب در صدای خود به تمامی مردم اطمینان داد ه حتی گفته که با هیچ خانه ای از مسؤلین اداره کابل که تحت تسلط مجاهدین امارت اسلامی افغانستان می آید اجازه نیست که کسی داخل شود یا از او استفاده کند یا او را تصرف کند ، فقط او را حفاظت اش بکند .به هر دلیلی که بود علی الرغم صدای آمرانه ای ازعفوعمومی که از خنجره آغا امیرخان متکی بیرون آمده بود نه تنها هیچگونه اثری را بر جای نگذاشت بلکه برخی ازهموطنان  پای لوچ های مان بر دیوار های ارگ این خانه همه ملت بلند رفتند و برای چند ساعتی بر میزی تکیه زدند که روزگاری رجال وشخصیت های شماره اول مملکت درعقب آن فرامین برای تغییر وضعیت شهروندان فقیرو بی نوای را صادر می نمودند ما بار ها گفته بودیم و باردیگربه آواز بلند صدا میزنیم  که اینک باردیگر زنگیان مستی از سرزمین کهن ما که با تشخیص گروه خونی و علائق فردیی  فردی ازآنها توسط شبکه های استخباراتی منطقه بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در جنگ نیابتی خونینی هرجایی بویژه در سرزمین مادر وطن شان حضور پیدامیکنند این باردر چهار چوب مشروعیت توافقنامه مجعول و مجهولی که گویا میان تحریک طالبان افغانستان و ایالات متحده بزرگترین ابرقدرت جهان به امضا رسیده است به مثابه نگهبانان ارزان قیمت درمنطقه جنوب غرب آسیا به سان گارد  امنیتی امریکائی Black Water حضوریافته اند کاملأ طبیعی است که این نگهبانان کم هزینه وقتی وارد سرزمینی همچون افغانستان شدند که در گذشته ای تاریخی  با داشتن قهرمانان وعیاران نام قبرستان امپراطوری های شرق وغرب را کسب نموده بود این بارعلی الرغم شعار های مفتکی و میان تهی حاکمان جبون مافیائی که شعار میدادند ما شیر هستیم و یاهم متفکران جعلی که خود را ناف جهان میدانیستد اما با یک پوف در دریایی خروشان سیاست ناپدید گشتند  با اسلوب های پیچیده و زمینه سازیی های نامأنوس بویژه  اعتیاد مزمن برمصرف و ترویج فرهنگ کاپی شده منحط غربی به صحنه آورده شدند.تا عطش قدرت خواهی و ثروت اندوزی را دروجود تک تکی ازاین شوالیه های مصنوعی درشهربخون کشیده شده کابل فروکش سازد .استقبال بی نظیرمردم بی پناه شهرکابل ازورودجنگجویان طالبان که هفته قبل وپیوست با“فرارتاکتیکی”  عالم پناه محمد اشرف غنی رئیس جمهور مشروع و منتخب مردم و سرقوماندان اعلی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی افغانستان بصورت معجزه آسا واقع شد و جهانیان راپورتاژ آنرا نیزهمراه  با عکسها  و تفصیلات ویدیوئی ملاحظه فرمودند پرده از یک حقیقت درونی و پوشیده ای نیز برداشته شد که گاهی به مصلحت  منافع استراتیژیک برادران انصار بویژه شبکه نامور استخباراتی اطلاعات ارتش پاکستان ISI  از انظار عامه پنهان نگه داشته می شد ، زیرا وقتی جنگجویان طالبان گروه ، گروه و فوج ، فوج وارد گود فتح شده کابل شدند و در منابر و مساجد شهر به عنوان علمأ و خطبأ حضور یافتند عمق مخالفت های فکری و اعتقادی بین  دسته بندی های گوناگون نظامی و سیاسی را به نمائیش می گذاشت . چنانچه در خطبه های نخستین جمعه پس از ورود به شهرکابل طلبه ء  جوان و روشن اندیشی بنام مولوی عزیز الرحمن منصور فرزند برومند شهید مظلوم و دانشمند وارسته ء  افغانستان مولوی نصرالله منصور (رح) پس از آنکه به حوادث غمناک آخیر میدان هوائی کابل اشاره نمود در باره ء مفهوم ” عفو ” نیز مطالبی را بیان داشت که بصورت واضح دیدگاه متفاوت با دیگران بویژه تعدادی از سخنگویان تحریک طالبان برملا می ساخت وایشان این سخنرانی  را با چنین ادبیات آغازکرد .

دلم می خواست که با شما عزیزان بزبان فارسی سخن بگوئیم اما از اینکه زبان فارسی ام زیاد قوی نیست شاید نتوانم حرف دلم را بصورت درست منعکس سازم  نشود که موجب گیله کسی گردد . امیدوارم که برادرانی از ما که بزبان فارسی تکلم مینمایند آنها ناراض نخواهند شد ….من رنج ها و درد های  چهل ساله شما را احساس میکنم . آنروز تکه ای از یک ویدیویی میدان هوائی   را به من نشان دادند که مردم بیچاره ما در پهلوی طیاره میدویدند و من که آن حالت را مینگریستم و من آن حالت زار را دیدم دلم به درد آمد ، آنها فرزندان همین  مردم و همه افغانها هستند ، همه مؤمن هستند ، چه کسی آنها را ترسانیده است ؟ …. طی بیست سال گذشته این مردم عزیزو سلحشور  ما آن دشمنان و یاهم آن مرد می که بیگانه ها افکار و اذهان شانرا از آلوده گی ها پر نموده بودند هرچند آنها افغان بودند و ما به دلیل همین وجه مشترک آنرا تکریم مینمائیم و ما به نگاه عزتمندانه به آنها مینگریم مگر این امت بسیار زجر دید .!این امت واین  مردم چنان زجر ها را متقبل شدند که قسم به خدا است که در جهان  مثال آن یافت نخواهد شد . …این سرزمین و این میهن متعلق به همه ما وشما است در این سرزمین تمامی اقوام و اقشارو نخله های از هویت  که زندگی میکنند این کشور متعلق به همه آنها است و تمامی آنها در این سرزمین دارای حقوق مساوی برمبنای عدالت و انصاف اند سوال اساسی که وجود دارد این است که این  حقوق چگونه تکمیل خواهند شد ؟ بیگانه ها یعنی استعمار ما را نه میگذارند ای مردم ! غیرت افغانی را بر دیگران نه فروشید !این غیرت افغانی است ! های افغان ها !چرا غیرت مانرا بر دیگران بفروشیم ؟ افغان ها مرتبه ای غیرت نمود که بعضی ها آنرا فروختند .!اکنون الحمد لله بصورت جمعی غیرت نموده است تنها این را ما نکرده ایم بلکه این غیرت را فرد ، فردی ازافغانها (تمامی شهروندان ) انجام داده است برخی ها آشکارا و برخی ها هم شاید پنهان ! در این کشور چنانچه مردان قربانی داده اند به خدا سوگند است که زنان از آنها قربانی زیاد داده است …این کشور و این میهن عزیز ..امروز بیگانه ها با چه حیله های متوسل میشوند …برای اینکه این کشور را همه ما وشما باید آباد بسازیم  تنها یک آخند نه میتواند آنرا آباد سازد این تیوریی دشمنان و استعمار است که در جهان منتشرساخته که گویا عالم و مهندس و پزشک با هم جدا اند این تفکرات بیگانه هاست . ای مسلمان ! بیدارباش و دیگر برای ساختن کشور خود کمر همت ببند به خدا سوگندمیخورم  که این یک فرصت بزرگی  برای همه ما است . متوجه باشیم که باردیگر بیگانه ها ما را استعمال نکند بیاید فطرت مانر در خود زنده بسیازیم ، خرد و آگاهی مانرا در وجود خود زنده کنیم ، با زنده ساختن بصیرت و فتانت خویش در راه اعمار افغانستان گام برداریم و همه باهم برادر یکدیگر شویم گذشته را فراموش کنیم هرآنچه که شده است شده !خداوند همه ما را عفو کند و هرکسی که هرچه را انجام داده است خداوند عفو کند . بیائید باهم  برادر شویم این کشور و میهن را آباد سازیم و ببینم که چگونه آباد می شود ؟چنانچه قبلأ و بار ها گفته ایم وبازهم عرض میکنیم وقتی اعمال هرپدیده اجتماعی و فرهنگی  بصورت طبیعی و ماسوا از اعمال هرگونه فشاردیگران در وجدان عمومی یک جامعه نهادینه و حک نه گردیده باشد  دور از انتظار نیست که کسانی هم با مصلحت های استخباراتی و مقطعی و بصورت شعاری از آن بحیث ابزار قدرت بهره ببرند . چنانچه همین پدیده اجتماعی موسوم به ” عفو عمومی” برای رسیدن به اهداف استخباراتی بکار گرفته میشود و دراین شب وروز ازبلندگوهای تمامی منابری شنیده میشود که با هجوم وورود  جنگجویان طالب به شهر کابل و سائر نقاط افغانستان عزیز سرود های فتح المبین پخش میکنند . تو گوئی لشکریان پیامبر گرامی اسلام به  دروازه های مکه رسیده اند و جار چی ها در کوچه ها و خیابان های مکه  مشرکانی نعره های عفوعمومی را سرمیدهند که پس از مهاجرت محمد رسول الله ویارانش برمالها وجان های مهاجران و تبعید شده گان به ” یثرب ” قدیم و مدینه جدید  یورش برده بودند.واقیعت این است که دربحران وجنگ جاری درافغانستان استعمال کلمه” عفو” آنهم با  ضمیر جمع “عمومی “مسخره ای بیش نیست.زیرابدون آنکه انگیزه و هدف جنگ در افغانستان  را در پرتومشروعیت  ملی و مذهبی مورد ارزیابی قرار دهیم اصولأ طالبان نیز در طی بیست سال گذشته به نام های گوناکون مانند حملات فدائی ، استشهادی وغیره خود مرتکب بزرگترین جنایات شده اند لهذا سوال اینجاست که چه کسی جنگجویان طالبان را به نسبت انجام خونریزی های فروانی که در برابر مردم بی دفاع افغانستان انجام داده اند مورد عفو قرار خواهند داد ؟ازسوی دیگر چرا هنوز هم دوتن از بلند رتبه گان نظامی و ملکی رژیم   سابق یعنی جنرال لطف الله کامران قوماندان امنیه ولایت بغلان و آقای عبدالولی واحدزی  که در ولایت لغمان ایفای وظیفه مینمودند وگناه شان این بوده که مانند صدها هزار انسان دیگری فریب زرق وبرق حکومت سابق برهبریی اشرف غنی و شورای امنیت اش بریاست حمد الله محب را خورده بودند و درکمپائین  تبلیغات ضد طالبان در خط مقدم قرار داشتند  و علی الرغم تقاضای مقامات و فرماندهان ارشد  امارت طالبان مانند انس حقانی و خلیل الرحمن حقانی که انس حقانی وقتی از  شهر خوست دیدن میکرد در پاسخ به پرسش یکی از شهروندان خوستی گفته بود
که وی این موضوع را قویأ مورد بررسی قرار میدهد و عنقریب آزاد خواهند شد. در آن جلسه کسی که در میان حضار نشسته بود انس حقانی را مورد خطاب قرار دادوگفت : در مورد واحدزی که تمامی خوستی ها تقاضا می نمایند می شود وی در ولایت نزد  شما باشد تمامی مردم خوست میگویند که واحدزی نزد ایشان یعنی طالبان است تا اکنون مرده و زنده اش ناپدید میباشد راستی لطف الله کامران نیزکه با ایشان فرمانده بود  در اسارت شما هستند . شما در مورد وی اگر اطمینان بدهید و یاهم کدام معلوماتی باشد برای مردم خوست زیرا وی یک چهره مبارز در خوست میباشد ، انس حقانی سپس با مطرح ساختن این پرسش که کدام یکی همان والی لغمان ؟ گفت در مورد آن پرسان خواهیم کرد تا جائیکه من معلومات دارم انشأ الله مشکلی نخواهد بود پالیسی امارت این بود برای اینکه شهر ها تخریب نشود ، ما تا آخرین رمق سعی کردیم حتی تا آنگاهی که اشرف غنی از کشور بیرون شد ما سعی میکردیم که به کابل با استفاده از زور داخل نه شویم ما نه می خواستیم که شهر ها ویران شوند و خونریزی صورت گیرد ما قصد داشتیم که بنیاد های نظام برجا باقی بماند …. البته پیوست با این اظهارات انس خان حقانی برخی از سران قومی ولایت خوست غرض پیگیرئی قضیه این دو شهروند ملکی ونظامی عازم  ولایت لغمان شدند وحاجی گل نواز  یکی از اعضای این گروه به رادیو جهانی  BBC  چنین گفت : من و به شمول من تقریبأ چهل وپنج تن از علمأ و سران قوم از ولایت خوست به ولایت لغمان آمده ایم که با اداره جدید ولایتی در باره والی سابق لغمان آقای عبدالولی واحدزی وارکان سابق ولایت با اداره جدید ولایتی در باره رهائی آنها تبادله نظر و ملاقات ها انجام دهیم . آقای گل نواز از سران قوم خوست در پاسخ به این سوال خبرنگار رادیو BBC که چرا آنها را گرفته اند گفت : خواهر عزیز مشکل این است که کدام توافقاتی که میان نمائنده گان امارت اسلامی و مسؤلین اداره قبلی صورت گرفته بود بر سر آن کمی مشکل ایجاد شده بود آنها اداره ولایتی را رها نموده بودند وقتی از اداره بیرون رفته بودند آنها در مسیر راه از سوی افراد و یا اعضای امارت اسلامی دستگیر و بلادرنگ به اداره ولایت منتقل میگردند که اکنون در اداره ولایتی تحت توقیف میباشد و روی همین ارتباط ما مذاکراتی را آغاز نموده ایم که انشأ الله به بسیار زودی رها خواهند شد . وقتی خبرنگار رادیو BBC دوباره از ایشان پرسید که چرا آنها رها نه میشوند ؟ حاجی گل نواز از جمله اعضای هیأت اعزامی به ولایت لغمان گفت : که آنها رها می کنند آنها هیچ مشکلی ندارند ! ما مشران قوم با مسؤل اداره ولایتی با جناب محترم مولوی صاحب زین العابدین که بحیث والی لغمان امارت اسلامی افغانستان وظیفه انجام میدهد با ایشان ملاقات نمودیم برای ما بسیار به قدرومنزلت نگریست وی تنها مشکلی را یادآوری نمود که شما برایم دو روز وقت بدهید که من به همین ارتباط با قوماندانان محلی تفاهم نمایم که آنها وقتی این را دستگیر نموده اند علت اش چیست ؟ و خواست آنها چیست ؟ از وقت خواسته است امکان دارد فردا بدست ما بدهند و رها گردند زیرا امروز ما با عبدالولی واحد زی که سابق والی لغمان بود من باوی صحبت نمودم ووی را ملاقات کردم برای آنها شرائط زندگی بسیار خوب مهیا شده اند درست مثلی که والی بوده باشد ….. همچنان خلیل الرحمن حقانی کاکای انس حقانی نیزکه همیشه بادردست گرفتن سلاح و ماشیندارساخت  امریکا مباهات میکند در زیر یک برگه بدون صلاحیت امررهائی این دوتن از جوانان اسیر نزد مقامات لغمان را صادرنموده بود ولی ازسوی مقامات ولایت لغمان با دلائیل مبهم استخباراتی  به این دستوراندکترین  وقعی نه گذاشت .

این ها تناقضاتی است که به انگیزه  مشابه با حاکمیت استخباراتی و امنیتی دولت جمهوری اسلامی افغانستان سقوط داده شده توسط قطعات خاص صفریک و سائر مفرزات امنیتی که از سوی سازمان استخباراتی “سیا ” CIA  بصورت کاملأ محرمانه عملیات انجام می داد و یکی از عوامل  سقوط رژیم را فراهم کرده بود  دامنگیر حاکمیت طالبان نیز شده است . زیرا از یکسو اعلام ” عفو عمومی ” به سان فتح مکه و از سویی دیگر هدایت استخباراتی شبکه های جاسوسی  کشور های همسایه بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI درامور حساس مملکت این را میرساند که از نخستین روزهای حضور طالبان در کابل بال سرنوشت خون آلود افغانستان در دست سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI افتاده است

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا