گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » امیرالمؤمنین طالبان وجودندارد
امیرالمؤمنین طالبان وجودندارد

امیرالمؤمنین طالبان وجودندارد

یادداشت نواندیشی :وقتی از کسی بنام شیخ هیبت الله آخند زاده امیرالمؤمنین طالبان ، فرمان های که    بیشتر شکل استخباراتی و با شیوه قرون ؤسطی بوده اند صادر میگردد بر آن شدیم تا در پرتو حوادث تاریخی کشور افغانستان   وشیوه های استخباراتی کشور های منطقه بخصوص سازمان اطلاعات آرتش پاکستان ISI مسأله زنده بودن ویاهم غیابت عمدیی ملا هیبت الله آخند زاده و کسی که بحیث امیر المؤمنین طالبان فرامین صادر می کند تحقیقی بنمائیم .روی همین منظوردرمیزگردی که توسط محترم حامد ضرابی متصدیی فرهیخته سیاست افغانستان اداره می گردید ودر آن سه تن از فرهیخته گان هریک عنایت الله طوفان تحلیلگرمسائل افغانستان ومنطقه وجناب قاضی ضیأ بدخش از دانشمندان محترم مقیم فرانسه همچنان جناب حجت الاسلام احمد زکی حسینی ازعلمای گرانقدرمقیم کشور استرالیا موضوع مورد بحث قرار گرفته بود ولی باعذرخواهی ازهریک جناب ضیأ بدخش وجناب زکی حسینی که بنابرمعاذر تخنیکی نه توانیستم صحبت های هردو بزرگواردیگری رانیزبه نشر برسانیمهمچنان قسمتی از اظهارات یکی از علمای فرهیخته افغانستان جناب مولوی حسام الدین حسام که درباره سرگذشت زندگی اش در پیوند با مسأله مرگ یا حیات سیاسی  شیخ هیبت الله آخندزاده رهبر وپیشوای طالبان که خود را امیر المؤمنین مسلمانان می خواند که ایشان در یک میز گردی با محترم حامد ضرابی متصدیی فرهیخته سیاست افغانستان اظهارداشته است نیز خدمت شما عزیزان تقدیم میداریم . البته ما سپاسگذاریی خاصی از دوست دوران زندان پلچرخی جناب عنایت الله طوفان تحلیلگرمسائل افغانستان ومنطقه میکنیم که این گفتگو ها را به ما فرستاده اند .جناب عنایت الله طوفان در همین گفتگو با متصدیی بزرگوار سیاست افغانستان اظهارداشته است که : بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین ، به شما بهتر معلوم است وقتی که ملا عمر حضور داست من شاهد بودم ودرجریان بسیاری قضایا بودم که ملا عمر در دورانی که به کابل حمله کردند به اشاره اطلاعات آرتش پاکستان ISI پیشا پیش نصیر الله بابر ، مکالماتی با قهرمان ملی داشت که توسط کسی بنام ملا مجاهد که حال هم زنده هست پیش قهرمان ملی اسیر بود گاهی وقتی که ضرورت می شد وی را می خواستند ارتباط تأمین می شد و صحبت های می کرد …وقتی که ملا عمر وفات کرد برای دوسال متواتر در زمان حاکمیت کرزی فرامینی هم صادر میکرده و فرامین شان هم فرامینی نبود که در حیات وی بوده باشند و به قلم و زبان و فکر وذهن وی صادر شده باشند . حال هم همان ترفند ها ، فریب کاری ها و جعل کاری ها ادامه دارند ملا منصور وقتی که کشته شد بعد از کشته شدن ملا منصور سخنگوی طالبان اعلام کرد یک فردی را بنام ملا هیبت الله که به جایی ملا منصور گویا ملا هیبت الله امیر المؤمنین خطاب شد و تاکنون تا مدتی که زنده بود و حیات داشت همین فرامین و همین حکم و همین سیاست و همین پالیسی ادامه دارد .   

    ملا هیبت الله فردی است که در سال ۱۹۹۴ به طالبان پیوسته بود وشخص خودش در سال ۱۹۶۱تولد شده است .این آدم ازسال های ۱۹۷۹ الی ۱۹۸۹ در پاکستان زندگی می کرد ،یا درس می خواند یا درس میداد همانجا حیات به سرمی برد ودرزمان حاکمیت طالبان هم یک مدتی در تصدی محاکم طالبان بوده اما فرد مشهوری فردی که برسرزبان ها بوده باشد به این حد شهرت داشته باشد اینطورچیزی نبود اما مشکلاتی در بین اقوام پشتون درانی و غلجائی و اسحاق زی ها وجود داشت.ملا منصوراز قوم اسحاق زی ها بود وقتی که قوم درانی نسبت به او راضی نبودند مشکلات و اختلافات خود را داشتند به همین نسبت وقتی که او کشته شد این آدم را اعلام کردند این هم به اثر همان خصومت ها و تلاش های  قوم اسحاق زی به کمک وهمکاریی بلوچ های آزادی خواه در آنطرف سرحد این یعنی ملا هیبت الله هم در مسجدی بنام مسجد  شیخ صاحب در ستلایت تون در کوئته که محافظ اش نیز کسی بنام امان الله اسحق زی که یکی از مسؤلین پولیس حوزه ستلائیت بود وی هم کشته شد و ملا هیبت الله آخندزاده  نیزهمراه با  فرزندش یکجا به قتل رسید .دراین حادثه  تعداد ۱۴ تن کشته و ۲تن هم زخمی شدند که ما اگرلیست برایتان فرستاده ام و اگرلطف کنید آنرا هم بر پرده تلویزیون نشان دهید که این حرف ها حرف های هوائی و تبلیغاتی نیست آن یک واقیعت است و آن لیست در شفاخانه کوئته پیش پولیس ثبت شده وبدسترس ما قرار گرفته است . این مسجدی است که بنام مسجد شیخ صاحب یاد می شد و  در آنجا انفجار صورت گرفته بود و در ستلایت تون مؤقیعت دارد . قابل یاد آوریست که در همین جا ملا هیبت الله ، پسرش بنام فرید همچنان محافظ اش امان الله اسحاق زی با جمع چهارده نفر کشته و بیست ویک نفر هم زخمی در همین جا صورت گرفته است …….وقتی جناب آقای حامد ضرابی گرداننده محترم برنامه وزئین سیاست افغانستان مبنی بر سابقه استخباراتی در امرتعیین  امیر المؤمنین گروه طالبان را به چالش  کشیدند و سوالی مطرح نمودند آیا جالب نیست که طالبان با یک امیر المؤمنین غائب بیعت میکنند و از اوامر و فرمان های مجهول وی اطاعت میکنند از نظر شما جناب مولوی حبیب الله حسام این مسأله را چگونه می بینید ؟ جناب مولوی حبیب الله حسام  چنین پاسخ گفت : اولأ یک امر مسلم است که یکی هیبت الله است ویکی هم هی بت الله ! این آدم بنام هیبت الله مشهور شد در حالیکه نام آن نفری که تصویرش را شما می بینید هی بت الله است من هی بت الله را می شناختم بخاطر یک مدت چهل وچند روزی که من در زندان شان زندان نظامی بندی بودم همین آدمی که تصویرش را شما می بینید رئیس محکمه نظامی بود در غازی ستدیوم کسانی را که اینها اعدام میکردند به حکم همین آدم اعدام می شدند . رئیس ستره محکمه این ها مولوی ثاقب بود که حال وزیر حج و اوقاف طالبان است این هی بت الله رئیس محکمه نظامی بود من وقتی از زندان مرا خواستند چهل دقیقه یا بیشتر من همراه وی گفتگویی داشتیم که من چگونه مجرم هستم یا نیستم در باره برئت خود صحبت میکردیم مسائل فقهی را مطرح میکردیم …..این کسی را که بنام هیبت الله یاد میکنند 
  این آن هی بت الله نیست که از کندهار و فارسی زبان های کندهار بود البته این یک واقیعت ثابت است از چهره هم ثابت است از گفتار و بیاناتی که انجام میدهد ما وشما بلد هستیم علمای که در پاکستان درس می خوانند خصوصأ در کوئته و پیشاور با اصطلاحات مدرن روز اصلأ آشنا نیستند وقتی نوار صحبت های این آدم پخش میشود ببینید این ها با اصطلاحات انگلیسی بلد هستند با اصطلاحات سیاسی بلد هستند معلوم میشود که مکتب پاکستانی را خوانده وقتی صحبت میکند فهمیده میشود که این آدم دارای یک شیوه تحصیلی خاصی بوده که آمده ووارد شده است . در پاکستان این اصل بود کسانی که مدارس می خواندند اولأ از مکاتب می رفتند ثانیأ مدرسه را که می خواندند از زمان ضیأالحق تا زمان نواز شریف سالانه دوهزار تا سه هزار علمأ را درپاکستان جذب اطلاعات آرتش پاکستان ISI و جذب اردو میکردند دلیل شان در آنزمان آشکار بود که اردوی بدون انگیزه در برابر هند نه میجنگد روی همین دلیل علمای که از مکتب و دانشگاه فارغ می شدند مدرسه می فرستادند از مدرسه که فارغ می شدند وارد سیستم اردو و استخبارات می ساختند . ……به باور من این آن ملا هی بت الله نیست و طالبان بیعت شان بیعت نامشروع است اولأ یکی از شرائط یک امام این است که مردم با تمامی سخن با او آشنا باشند . 
  مثلأ ملا عمر خط نوشته کرده نه میتوانیست امیر المؤمنین بود اولأ او امیرالمؤمنین نه میباشد جنگجو میباشد ، جنگ می کند کندهار را می گیرد  ، ارزگان را میگیرد بعد از آن می آید چند هزار نفررا جمع میکند و میگوید که من امیرالمؤمنین هستم واز خرقه مبارک قندهار بیرون میکشد خود را و خرقه را دردست میگیرد و میگویند که مرا امیرالمؤمنین بخوانید ! شما نگاه کنید نه ملا عمر صاحب تصنیف بود نه صاحب مسند تدریس بود نه سخنور بزرگ بود نه قلم بدست بزرگ بود ، نه مرجع فقهی بود ، نه مرجع حدیثی بود نه مرجع تفسیری بود ! به چه دلیل میتواند یک آدم که نه یک فقهی کامل است ، نه یک مجتهد است نه یک محدث است نه یک مفسر است نه هم یک نویسنده چهره دست و عالم توانا است به چه دلیل میتواند رهبر یک جامعه شود . دوم ملا منصور را که می آورند ملا منصور عین مشکل را دارد نه خط نوشته کرده میتواند نه بیانیه داده میتواند نه کدام تصنیف دارد نه مسند تدریس دارد ….وقتی هیبت الله را می آورند همین هیبت الله که این ها میگویند نه صاحب کدام کتابی مرجع است نه صاحب تألیفی در حدیث است و نه در فقه است ونه در تفسیر است ونه یک آدم مشهورمذهبی ومرجع فقهی دردرون جامعه است به چه دلیل می تواند یک آدم امیر یک جماعت شود و بالاخره زعیم یک مملکت قرار بگیرد ؟  در حالیکه نسب اش معلوم نباشد ، جایی پیدائیش اش معلوم نباشد ، مدارج علمی اش روشن نباشد که به چه اندازه اینها سویه علمی دارند . تألیف هم ندارند ، ترجمه هم ندارند محدث هم نباشد مفسر هم نباشد فقهی هم نباشد با چه دلیل میتواند که زعیم یک مملکت باشد و از آدرس مذهب و دین و عنوان اش هم داده شود امیرالمؤمنین !

2 نظر

  1. امیر المومنین خوش چانس است. گاهی مخالفانش او را بالا میبرند

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا