گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » آقای حکمتیار!مارایادترافراموش!
آقای حکمتیار!مارایادترافراموش!

آقای حکمتیار!مارایادترافراموش!

برای ما و شاید بسیاری ازعزیزان و دلسوزان و درمندانی که یکجا وبا یک سلیقه و اندیشه در برابر استعمار و استبدادی که با جامه عوض کردن ها وژست گرفتن های متفاوت در معرکه ء میهنی و عقیدتی درکنار میلیونها انسان آواره و بینوای افغانستان حضور عینی داشتیم وهنوز هم با تمامی عوارض آن استبداد و استعمار در صحنه نبرد فرهنگی حضورقلمی و عینی داریم موجب تأسف باشد که در باره یکی از نامور ترین و درعین حال جنجالی ترین چهره های تاریخ آخیر میهن ویرانه ما مطالبی را بیان میکنیم و لابد این نکته را نیز باید علاوه کنیم منظور وهدف ما  از نوشتن این یادداشت یک تحلیل محض است که  بدون تردید علاقه مندان آگاهی که هدفمندانه و بدورازماجراجویهای استخباراتی دراین  زمینه دارای اطلاعاتی اند در راستای تقویت این مبحث دریغ نه ورزند .

چنانچه عموم آزادی خواهان جهان بویژه انقلابیون افغانستان  با آنچه که در افغانستان حماسه آفرین سپری میشوند میدانند وبا پوست وگوشت خویش لمس میکنند ولمس میکنیم که استعمار جهانی دراین جهان دهکده مانند بخصوص در جوامع شرقی بویژه کشور های اسلامی با کدامین ابزار و شیوه ها نفوذ میکنند ؟میگویند تاریخ هرملتی در همان حال که خود عامل آفرنینده و قوام بخش شخصیت وجودی آن ملت است در عین حال به اثر بی توجهی و بلند پروازی های لایتنهی  وغیر قابل کنترول برخی از رجال برجسته تاریخی  نیز موجب خدشه دارشدن ، ضعیف شدن و یا بیمار شدن آن میگردد بنا برین برای ملتی که می کوشد تا «خود را بشناسد » و خود را با مبارزات آزادی بخش و استقلال طلبانه خویش  باز سازی کند و به عبارتی ماهیت خویش راکشف کند بدون تردید شناخت علمی وتحلیلی این علل منفی یک ضرورت فوری و حیاتی پنداشته می شود که هرآئینه باید نخبه گان جامعه با هرنحوی که می اندیشند و از راهی که داخل معرکه ملی و میهنی شده باشند با آنتن های هوش فوق العاده خویش اغراض مغرضان راکشف و درخط مقدم مبارزاتی نسل حاضردرمبارزه با استعمارواستبداد حضورعینی  پیدا کنند . در تاریخ ما به همان اندازه که عوامل مثبت و آفریننده بسیار است ونیرومند ! علل وعوامل منفی نیز بوده که ملت ها درنیمی راه گذشته شده وبسیاری ازشخصیت های مبارز گذشته با داشتن غرائزوقایه نا شده راه شان را ازمردم جدا کردند وخدا حافظ مردم گفتند.گلبدین حکمتیار یکی ازهمین گونه رجال جامعه و تاریخ افغانستان محسوب میشود .امپریالیسم استعماری باتکیه بر”بازارآزاداقتصادی!! ” که درکنفرانس معروف “بُن “پایه گذاری شد ولزومأ بارشته های پوسیده فرهنگ مافیایی درافغانستان مورد عمل قرار گرفت .

نه میتوان و نباید فراموش کرد که بطور کلی مدرنیسم درجامعه افغانی نه ازمتن وبطن جامعه برخاسته بود بلکه درنتیجه فعل وانفعالات حادثه خونین یازدهم سپتمبردرامریکا آنهم درآستانه قرن بیست یکم که منجربه حمله بر افغانستان و برخی کشور های اسلامی  گردید یک شبه بر نسل معاصرو ساکن  درجغرافیای افغانستان نازل گردید .دراین شب تاریک فراؤرده های فریبنده ای ازبورژوازیی غربی برشانه های استخبارات مغرض منطقه وجهان درقلوبی ازنسل جوان ما چشمک می زدوبه این نسل ناامید یک امید کاذب همراه با تحقق” بهشت شداد “درافغانستان را به کمک تکنولوژی مدرن واقتصاد غیرعادلانه  لیبرال مافیائی شعار میدادند.

البته این شعاریکی ازشورانگیز ترین شعارهایی بوده که بیش و پیش از همه قلوبی از نخبه گان وحتی مدعیان جهاد و مبارزه دربرابراستعمارجهانی را تسخیر کرد و بسیاری از مبارزان وارسته را وسوسه ساخت واین نخبه گان ضد استعماری که گاهی” نظام صد درصد اسلامی !!!” راشعارمیدادند جاده صاف کن هجومی ازتکنولوژیی واقتصادی شدند که تن مجروح و خونین مردم افغانستان رادرقفس طلائی نظام اقتصادی بورژوائی می فشرد.           

چنانچه همه شاهدیم گلبدین حکمتیارازچهره های مطرح وازستون فقرات دوران مهاجرت وجهادعلیه ارتش شوروی بودکه درتمامی دوران مهاجرت وجهاد نقش هفت ثقال جهادراایفأ نموده اند وآرام ،آرام این هفت ثقال جهادی درفقدان یک  تواضع شخصی و مردمی درچهره  یک دیکتاتور فاشیست و بوقلمون که به جزدر باره سرنوشت چند کیلو گوشتی که بر بدن اش چسپیده بود نه می اندیشید ظهوریافت . وکیست که نداند شبکه های استخباراتی جهان بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI  ودیگر شبکه های امنیتی آنکشوروقتی میخواست اهداف استراتیژیک شانرادرافغانستان ومنطقه عملی نمایند ازگلبدین حکمتیاربه عنوان یک مهره مورد اعتماد مقامات ارشد نظامی واستخباراتی استفاده بعمل می آورد .                                                              

                                                                                                                                         جای تعجب آنجا و آنگاه است که درامتداد یک تاریخ نسبتأ طویلی از ایشان برای درهم کوبیدن مقاؤمت مردمی افغانها درلفافه یک رهبرجوان “سیأ ” سی مذهبی استفاده شده است وتأسف اینجاست که گروهی از انسان های شریف و میهن دوست که خیلی مذهبی و میهنی فکرمیکردند از داخل حزب اسلامی نیز با همه احساسات نوع دوستانه به وی کمک کردند. چنانچه شاهدیم در تاریخ بشر چقدر شعارهای مقدسی که بزرگترین فجائعی را به بار اندودرعین حال با نمایان شدن چهره اصلی این پیشوایی “سیأ”سی و استخباراتی اکثریتی از این مبارزان راستین راه آزادی و عدالت با تشکیلات مافیائی که جناب گلبدین حکمتیارو اعوان خاص اش رهبری میکرد وداع گفتند . یکی از مبهم ترین مسائلی که درمنظومه فکریی گلبدین حکمتیاروجود داشته وهنوزهم وجود دارند فاصله درعمل ونظرایشان بوده که با تأسف بصورت مفرط در وجود جناب گلبدین حکمتیار به مشاهده میرسد هرچند برخی ازاذناب وی را تکه ای جدابافته از مردم و جامعه می دانند.درحالیکه اینگونه تلقی نسبت به یک انسان تنها درارتباط خانودگی آنها با  حریم خصوصی زندگی جناب گلبدین حکمتیار میتوان مورد مطالعه قرار داد واگربخواهیم این نوع قضاوتها درموردگلبدین حکمتیاررا بامعیارهای علمی وجامعه شناسانه مورد تحلیل وارزیابی قراردهیم در آن صورت با یک روح نا آرام ومضطرب ودرعین حال مستکبرانه ای ازجناب گلبدین حکمتیارقرارمی گیریم روحی که بدون تحمل اندکترین خلاف ورزیی فکر واندیشه به هیجان می آید و تا مرزخشونت و پنهان از انظارعامه  به واکنش می پردازد .این یکی از معلوم الحال ترین و درعین حال شورانگیز ترین ویژه گی است که در شخصیت جناب گلبدین حکمتیار به مشاهده می رسد . انسان بصورت عموم یک مخلوق شریف وممتازی است  و دارای ارزشهای مشابه و مشترکی که در همه انسان ها بصورت یکسان نگریسته میشوند و آنرا میتوان به کمک تمرین های لازمی  که بصورت علمی و از بطن علوم انسان شناسی برخاسته باشند پالا ئیش نمود . هیچکسی نه میتواند انکارکند که آقای گلبدین حکمتیار از همان آغازو ظهورنهضت آزادی بخش ملی مذهبی به فرد ماجرأ جو،خود خواه وقدرت طلب  شهرت داشت حضوروادغام تکه های  باقی مانده ی از حزب اسلامی که ایشان ادعای رهبریی از آن را داشت وهنوز هم دارد از مهمترین ودرعین حال جالب ترین دوره حیات اش بشمار می آید .زیراآنچه که گلبدین حکمتیاروسائرحوارین مذهبی اش بدان مباهات میکرد پیوستن مقتدرانه شان با نظام فاسد سرمایه داری مافیائی بوده که درنبود یک نقشه راه مستقلی برای ایجاد نظام عادلانه سیاسی واقتصادی جوقه ، جوقه و یکی پی دیگری درمیدان خونین سرمایه حضورفزیکی می یافتند وبرای رسیدن به اهداف و اغراض ناچیزمادی به معامله می پرداختند چنانچه آقای گلبدین حکمتیار یکی از آخرین بازمانده گانی که پس از چانه سازی های فروان و تکراربازی های مضحک وخنده آورموش وگربه که بنام صلح انجام می یافت در بدل مواجب ناچیز مادی درشهرکابل پایتخت افغانستان اجلال نزول فرمودند  .هرچند برای گروه اندکی ازفعالان سیاسی وقلمبدستانی که ازمزاج وغرائزمهارناشده ای دروجودجناب حکمتیار این حرکت وی را  یک امر ثواب و خیر تلقی می نمودند و فکر میکردند که با حضور گلبدین حکمتیار بر ستیژقدرت مصنوعی و استخباراتی تغییری به نفع اردوگاه جهاد و مجاهدین صورت خواهند گرفت اما این گروهی از فعالان جهادی که شجرة النسب شان را با حزب اسلامی برهبریی گلبدین حکمتیار گِره میزدند  و حتی آنانیکه با حضور رهبران جهادی و یاهم آنانیکه دغدغه میهن را در قلوب شان می پروراند با یک نگاه اشتباه آمیز و درعین حال تکراری و شکست خورده به حضور جناب گلبدین حکمتیار درارگ مینگریستند . زیرا علی الرغم ادعاهای بلند بالای که با نمائیش دیپلوم های استخباراتی داشتند ازشیوه های به روز شده  و نفوذ استعمار در جهان سوم و کشور های اسلامی غافل مانده بودند و تصور میکردند

که چگونه ممکن است رجال برجسته ای علمی و بخصوص جهادی همچون شهید  استاد برهان الدین ربانی رهبر جمیعت اسلامی افغانستان و دیگران که حین تحویل قدرت سیاسی به حامد کرزی رئیس دولت موقت افغانستان که سابقه چندین سال جهاد در برابرروسیه شوروی را نیز داشت سقوط رژیم طالبان را به فال نیک گرفته بودند و نظام جدید را یک فرصتی برای افغانستان میدانیست

اگرتمامی مدافعان گفتمان حاکم برجناب گلبدین حکمتیاریکصدا متحد شوند وبگویند که اندیشه مادی جناب حکمتیار برروح اکثریتی ازهواداران شان که در مجموعه ای موسوم به حزب اسلامی افغانستان گردهم آمده است  حاکم نیست بلکه این نظر شخصی وی بوده است نه میتوانند از آنچه که جناب حکمتیار به زبا ن صریح و بی پرده پس از اجلال نزول اش در پاسخ یکی از ژورنالیست های افغان به زبان آورد انکار کنند .چنانچه هیچکسی نه میتواند از هدف اصلی مخالفت جناب گلبدین حکمتیار با نظام کفر و فساد را که به تصؤر ایشان گویا ماهیانه مبالغ هنگفتی   را از حکومت اشرف غنی با توجه به معاهده ای که با حزب اسلامی به امضا رسیده بود حاصل میکرد منکر شود . هرچندایشان پس ازوضعیت تاروتاریکی که به سبب استراتیژیی نادرست جناب حکمتیاردرحوزه تشکیل یک حزب سیاسی برسرنوشت یکی ازسابقه دارترین احزاب سیاسی دردوره جهاد علیه ارتش سرخ واقع شد دریکی ازخطبه های روزهای  جمعه ازمنبرمسجد بیان داشته بود وبرآنچه که ازدولت قبلی  بدست می آورد اینگونه اعتراف نموده بود 

با اینکه هنوزهم شاید خیلی ها ازتحلیلگران وکارشناسان مُزد بگیری درجغرافیای قرنطین شده ای موسوم به  افغانستان معتقد براین باشند که شعار های فخرفروشانه و درعین حال ساده لوحانه برخی ازاکابر جهاد و مبارزه جزی ازاعتقادات شان نیست و نباید آن تفکر راازباورهای مذهبی و یاهم منسوب به گروهی دانیست که وی رهبریی آنرا بر عهده دارد ! خدمت این گروهی از کارشناسان باید گفت وبه عرض رساند که در گفتمان شریعتمدار با اتکای مطلق و دگم بر منابع فقه تاریخی وبرداشت نادرست ازآیه های قرآن پاک  بسیاری ازاحکام مربوط به حیات بشری را یکسان تعبیر وتفسیرمیکنند . چنانچه استاد عبدالرسول سیاف یکی ازفارغ التحصیلان معروف ترین دانشگاه جهان اسلام یعنی الازهرمصرو استاد درفاکولته شرعیات پوهنتون کابل باری ودرمحضربرخی ازمجاهدین عصراستیلای استعمارسرخ شوروی با استناد بر بعضی ازمتون من درآوردی فقهی گفته بود :

ما در آئنده هیچ زندگی مشترک با آنها کرده نه میتوانیم ، ما در آئنده هیچ نوع آشتی را نه در حال و نه در آئنده بین اسلام و کفر ما آشتی را آورده نه میتوانیم صف ها جدا است ، ……. دوستی با کفار دوستی با دشمنان اسلام قطعأ در هیچ قاموسی از قوامیس دین و مذهب جواز ندارد و اینرا شما پیدا کرده نه میتوانید .احکام اسلام در این مورد برادرها صریح است . ما جهاد بخاطر اقامه نظام اسلامی کردیم در این نظام اسلامی غیر از مسلمان دیگر کسان گنجائیش ندارد ..

حق این بود که همه شخصیت های حقیقی و حقوقی و انانیکه ناظران عینی جریانات و حوادث خونین پنج دهه آخیر افغانستان اند و برای تغییر این اوضاع  تاروتاریک کشورکه احزاب و تشکیلات گوناگونی با اهداف و جهان بینی های معینی بوجود آورده اند و هنوز هم از نام آن تشکیلات ارتزاق می نمایند از ادبیات ویژه ای که روح وروان نهاد های سیاسی ومدنی را به مردم معرفی میکرد سخن می گفتند . وبه نمائنده گی ازآن مجاهدان و آزادی خواهانی سخن میگفتند  که درزیراشغال خونین استعمارسرخ و سیاه واستبداد تاریخی درافغانستان به زندانها رفتند ویاهم به عنوان شهدای گمنام ومظلوم تاریخ افغانستان تاهنوزهم در سینه خاک مدفون گشته اند. با تأسف که جناب گلبدین حکمتیار که ازبازمانده گان  نخستین نسل مبارزان دربرابرنظام  سلطنتی محسوب میشود بادرد ودریغ که  نتوانیست از تاریخ درس بیاموزد و سرانجام نیز با روح نا آرام اش بصورت غیرعقلانی اما شبه مذهبی  برخلاف مسیر رودخانه حرکت کرد و چنانچه می بینیم مشارُالیه بصورت ناخواسته با ادعای بزرگترین حزب سیاسی واعتقادی بنام حزب اسلامی افغانستان ازادبیات وترمنولوژیی معامله و بازاراستفاده می کند.البته باید گفت که ازهمان آغاز دهه نود میلادی که برخی از آواره گان را بصورت اجیرازکمپ شمشتو به جنگ میان آذربایجان و آرمنستان دربدل مواجب ناچیزی که به یک جنگجوی اجیر می پرداخت ومبلغ  متباقی آنرا که دربدل هرواحد انسانی ماهیانه چند صد دالر می گردید بصورت “عادلانه !!” با سه تقسیم که حق الامتیاز را شخص امیر  بنام سهم حزب اسلامی ودوتقسیم آنرا میان آقای همایون خان جریر داماد گلبدین حکمتیارهمچنان آقای وحید الله سباؤون که مسؤل امنیتی حزب اسلامی بود تقسیم می گردید داستان صلح اداره موصوف به وحدت ملی افغانستان  برهبریی اشرف غنی با مخالفان مسلح  مانند طالبان و حزب اسلامی برهبریی گلبدین حکمتیار آنگاه سرعت یافت که برای نخستین بار در تاریخ فرانسه یعنی  ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ یک رشته از حملات هماهنگ‌شدهٔ تروریستی متشکل از تیرباران‌های دسته‌جمعی و بمب‌گذاری‌های انتحاری در منطقه‌های یکم، دهم و یازدهم شهر پاریس، فرانسه منجر به کشته شدن ۱۳۰ نفر و مصدومیت ۳۶۸ نفر شد هرچند قرار بود دکتر عبدالله رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی در افغانستان به نمائنده گی ازحکومت وحدت ملی در کنفرانس بین المللی محیط زیست اشتراک نمایند اما ؤقوع انفجار های خونین در قلب فرانسه وسائر ملحوظا ت سبب گردید تا با اعزام هیأتی از شخصیت های مهم آنطرف سرحد یعنی پشتونخواه ایالت سرحدی با پاکستان برهبریی اسفند یار ولی خان و محمود خان اچکزی و دیگرمؤتلفان سیاسی  نوازشریف نخست وزیر پاکستان به کابل با این خواست نوازشریف که بهتر است به جائی عبدالله عبدالله شخص اشرف غنی رئیس حکومت وحدت ملی شرکت کند تا در مورد بسیاری ازمسائل میان افغانستان و پاکستان توافقات عملی صورت گیرد البته این خواست نوازشریف پذیرفته شد و بجایی عبدالله عبدالله شخص اشرف غنی در کنفرانس بین المللی محیط زیست در فرانسه شرکت نمود …طبیعی است که در حاشیه این کنفرانس محیط زیست جلسات متعددی نیز با حضور وزرای داخله و روسای امنیت برخی از کشورهای منطقه وجهان برگزارگردید که از آن جمله جلسه مشترک میان رئیس جمهور  فرانسه ، وزیر داخله و رئیس امنیت آنکشور ، نواز شریف صدراعظم پاکستان ، سرتاج عزیز مشاور امنیت صدراعظم آنکشور ، هکذا برخی مقامات امنیتی عربستان صعودی که با حکومت نوازشریف تعلقات دوستانه داشتند موضوع ادغام مخالفین حکومت افغانستان منجمله حزب اسلامی افغانستان که به جز گلبدین حکمتیار و برخی چهره های معامله گردیگری نبودند با حکومت وحدت ملی مطرح شد در بسترتعاملات  همین طرح بود که کسی بنام محمدامین کریم که ازاعضای افغان تباربا شهروندیی فرانسه ازحزب اسلامی افغانستان که قبلأ ودر دوره حکومت حامد کرزی عضو هیأت مذاکره کننده حزب اسلامی برهبریی غیرت بهیربود به سرپرستی هیأت مذاکره کننده صلح  حزب اسلامی با دولت وحدت ملی افغانستان  گماشته شد و سرانجام پس از چانه زنی های فروان توافقنامه ای صلح حزب اسلامی با دولت وحدت ملی افغانستان را به امضا رساندند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا