گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » آقای صالح!تواشتباه میکنی
آقای صالح!تواشتباه میکنی

آقای صالح!تواشتباه میکنی

درسالهای ماضی سنت بر این جاری بود که شخص امرالله خان صالح که معاونت اول ریاست جمهوریی حکومت مافیائی برهبریی محمد اشرف غنی را برعهده داشت درست  ساعت شش ونیم صبح در جمع اکابر امنیتی نظام ساقط شده  حضور می یافت و ضمن تناؤل صبحانه مفصل بنام جلسه امنیتی شش ونیم صبح هذیان ها ی امنیتی می فرمود  . 

اما از قضأ و ناگهان آن سفره های مفصل و دروغ بافی های شش ونیم صبح توسط  بازوی دیگراستخباراتی بنام طالبان ساقط شد و حضرت امرالله خان صالح در راستای انجام  یک مأموریت استخباراتی وارد پنجشیر گردید  و درست حین اجرای آن مأموریت که با فرار اشرف غنی رئیس حکومت جمهوریی اسلامی افغانستان مصادف شده بود در یک صبح شش ونیم بجه ایی خود را وارث تاج و تخت خواند وقتی خود را در آئینه شکسته ای که به عنوان تنها یادگار جلسات امنیتی شش ونیم صبح  با خود آورده بود نگاه کرد مشارُالیه به این جمع بندی رسید که گویا  رئیس جمهور قانونی افغانستان است و آنرا نیز به اطلاع خاص وعام رساند .  اما روزگار با وی یاری نکرد و خود با خانواده اش که از سالها قبل در بلد تاجکستان زندگی میکرد پیوست . وبه یاد آنروزهای بهاری کابل و صبحانه های مفصل در جلسات امنیتی شش ونیم صبح مشغول خاطره ها نویسی شدآخرین خاطره اش نیز که از حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و زمامداریی دکتور نجیب در صفحه ایکس سابق تویتر خود برشته تحریر در آورده است موجب شگفت همه آزادی خواهان و فرزندان اصیل میهن  گردید که در زمان ریاست  خدمات دولتی یا خاد دکتر نجیب  در زندان های رژیم منحوس حزب دموکراتیک خلق افغانستان به سرمیبردند و یاهم انتظار روزی بودند که در موتر های سربسته که بنام دیگ بخار یاد می شدند بسوی قتل گاهی موسوم به پلیگون جام شهادت را بنوشند . اما هیچکسی نه میداند که چرا با سپری شدن بیش از چهار دهه حاکمیت حزب دموکراتیک خلق آغا صالح به چنین نتیجه رسیده است که می فرمایند: من خادیست و پرچمی نبودم و نیستم که از آن دفاع کنم. خاد یک دستگاه مردم پسند و ایده آل نبود و قضاوت تاریخ نسبت به آن منفی است ولی در عین حال آن هیولای مردم کش که مطبوعات غربی در اذهان ما از خاد ترسیم کرده بود نیز در آن وجود نداشت. اینکه در صفحه ی دل انسان ها چه ثبت است ما نمیدانیم. ما نمیدانیم در دل داکتر نجیب الله چه میگذشت ولی آنچه در زبان می آورد ماندگاری دارد و حرف ها و آرزو هایش در مبحث مصالحه ملی ماندگار اند. روحش شاد و یادش گرامی.
ولی ما به عنوان قربانیان همان دوره ای که در زندان مخوف پلچرخی بویژه در بلاک اول آن به اتهام تحریک زندانیان برای ایجاد شورش علیه شرائط زندان به سر می بردیم شاهد بودیم که چگونه آزادی خواهان و نیروهای ضد استبداد رژیم اعم ازچپ و راست که به اتهام دفاع از میهن و با فعالیت های عادی فرهنگی  وسیاسی زندانی شده بودند  پس از حکم دادگاه های فرمائیشی در بلاک اول زندان پلچرخی که گنجائیش یکصدو پنجاه تن از زندانیان را داشت و بیش از چهار صد تن از زندانیان در بلاک اول زندان نگهداری می گردید و هر ماهی دویا سه مرتبه درواگون های سربسته راهی پلیگون ها می شدند وقتی صبح همان شب که از بلند گوهای زندان ترانه های به زعم شان انقلابی سروده میشد به صحن زندان که برای یکساعت آفتاب می گرفتیم بیرون می آمدیم به جز چند تن محدودی هیچ کسی دیگری درمحوطه بلاک اول دیده نه میشدند و راهی پلیگون ها شده بودند . اما در باره مصالحه ملی یا  آنچه که جاسوس امرالله خان صالح سخنان دکتر نجیب را ماندگار و تاریخی می نامد فکر میکنیم آغا صالح از چگونگی حضور ارتش سرخ اتحاد شوروی در افغانستان و خسارات بی نظیری که از دست مجاهدین سربه کف متحمل شده بودند اطلاعات دقیقی ندارد و باید هم نادشته باشد زیرا که وی تمامی زندگی اش در جاسوسی سپری شده است و آنرا موجب مباهات و افتخار می خواند .
دکتر نجیب الله که ریاست خاد و عضویت بیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق را برعهده داشت در بطن سیاست های استراتیژیک و برنامه های امنیتی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی آنگاه به حیث رئیس جمهور افغانستان و منشی عمومی حزب وطن که جدیدأ از نام حزب دموکراتیک خلق تغییر یافته بود انتخاب گردید که در اتحاد شوروی از سوی میخائیل گرباچوف رهبر اصلاح گرای حزب کمونیست سیاست پرسترویکا را اجرأ می کرد .
گورباچف اگرچه متعهد به حفظ کشور شوروی و آرمان‌های سوسیالیستی آن بود، اما به‌ویژه پس از فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ اصلاحات عمده و مهم را ضروری می‌دانست. او از جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان کناره‌گیری کرد و اجلاس‌هایی را با رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا رونالد ریگان برای محدود کردن جنگ‌افزارهای هسته‌ای و پایان دادن به جنگ سرد آغاز کرد. در چنین شرائط بود که دکتور نجیب الله برنامه مصالحه ملی را اعلام کرد که از سوی هیچ یکی از آزادی خواهان به شمول پادشاه سابق محمد ظاهر پذیرفته نه شد زیرا آنرا یک خُدعه ای سیاسی از سوی روس ها می پنداشتند .

یک نظر

  1. روایت است که اقارب نزدیک صالح به نا صالحی او شهادت داده و گفته که برای صالح هیچ شغلی دلچسپ تر از چاپلوسی نیست، او حاضر است این شغل را بدون مزد و منت انجام دهد.
    یکی از رفقای اداری اش می‌گوید او بخاطر اینکه خود را اصالتا پشتون جا بزند اشرف غنی را اشرپ غنی میگفت
    او اینگونه پشتو گفتن را از معاون دوم مرزی در قندهار آموخته بود
    والله اعلم

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا