گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » اشکی برتابوت یک تاریخ !
اشکی برتابوت یک تاریخ !

اشکی برتابوت یک تاریخ !

هنوزجنازه آن بودایی بزرگ وعزیزی  که  در روح وروان تاریخ چند هزار ساله سرزمین ما جا گرفته و با فتوای “سیأ”سی  تنی چند از مفتیان آن سوی مرزها بدست فرزندان این سرزمین سربریده شده و برچوبه های دارتاریخ میهن ما آویزان بود که ناگهان خبر رسید دسته ای از وحوش نشسته برقدرت که دشمنان تاریخ و تمدن ما اند گلون یک خاطره تاریخی و فرهنگی را به جرم پیری وفرتوت بودن می فشارند ودر قبرستان تاریخ دفن میکنند . عوامل وحشتناک با چهره های نامرئی ، از همه سو وبه یاریی مستقیم داروغه های ارگ میکوشند ما و نسل نو ما را از نظر اصالت خلع سلاح کنند . آنچه پیوسته تهدید می شود و آنچه روبه زوال است و آنچه اگربرود ما را دراعماق نیستی فرو خواهند برد عقلانیت ، فرهنگ انسانی توام با بیداری ملی ماست . به همین دلیل باید یکبار دیگر از خیابان بی تفاؤتی عبور کرد وهمه چیز را دوباردید  حتی اگر در جنگل زندگی کرده باشد وارزش و بهای داشته های خــود را ندانند .!! او باید ازبازار مکاره سیاسی بدون آنکه بگذارد بوق وکرنای قلابی مغزش را تسخیر کند و بدون آنکه فریب زرورق رنگین و خررنگ کن را بخورد که در خود پوسیده گی را پنهان داشته است و بدون انکه از نشان دادن این پوسیدگی و قیام علیه انحطاط اجتماع و ابتذال بسیاری از روشنفکران

جامعه لحظه ای غافل بماند ، بدون آنکه مداح این و آن شود ، بدون آنکه در جامه ای یک روشنفکربصورت ساده لوحانه توجیه گر اعمال بچه گانه ابتذال دسته ای از منهدم کننده گان فرهنگ و تمدن ما شود و قیافه استخوانی اش از تلویزیون های مافیائی در برابر گوش وچشم مردم رژه بدهد ، بدون انکه قبل از انهدام و حمله  بر ارزشهای خوب یا بد با وی مشورت صورت گیرد برای بدست آوردن شهرت ملی و جهانی یا هم کسب چند دالر و دینارناچیزی بلند گویی شعار های شود که اصلأ ازانگیزه و ایجاد آن اندکترین آگاهی نداشته است . چنانچه وقتی در یک صبح نسبتأ غبار آلود شهر کابل خبرکوتاهی چنین به نشررسید که  تعمیر فرسودهٔ سینما پارک تخریب شد! غالبأ با هیچ یکی از توجیه گران سردر برف کرده ساده لوح چنین ابتذال وویرانی مشورتی صورت نه گرفته است.!!در چنین مؤقیعتی در برج عاج بی تفاؤتی نشستن آیا نوعی خیانت نیست ؟ از آنجا که هر انسان به اندازه قدرت آگاهانه انتخاب خود انسان خلاق است در چنین شرائط تاریخی و فرهنگی جامعه است که باید گفت واعلام کرد  اگر اینها چشم بر مصائب ملی  ببندند و ازمناره های  برج عاج بی تفاوتی آذان نجات یک نسل روبه انهدام و انحطاط  را بلند نکند همدست و هم پیمان خرابکاران محسوب میشوند . باید به آن عده ای از خوش باوران و روشنفکران ساده دل که تا سخن از اصلاحات بنیادی و مبارزه با فساد و نفی ملوکیت حاکم بر ارگ می آید فریاد بر می آورند وشعار سرمیدهند که  « مرگ بر طرفداران طالب و پاکستان ! » و نه میدانند که از زبان مبارک شان چه بر می آیند ؟ آقایون ! واقیعت ها را دقیق تر ملاحظه کنید و به بینید که از چه جماعت و چه تیپی دفاع می کنید ؟ کار یک روشنفکر متعهد  جامعه که با داشتن یک اندیشه نجات بخش همیشه ریشه ها را نشانه میگیرند ، بالیدن نهال فکر واندیشه را نشان میدهد تبدیل شدن نهال به درخت –شاخ وبرگ دادن درخت و میوه دادن وی را نیز با قوه عقلانیت نشان میدهد و اگر درخت فرسود و دیگر کاری از دست اش ساخته نبود و اگر کرمی بر درخت افتاد و آنرا از درون پوساند و تباهی در درخت ریشه دواند روشنفکرباید با عصای عقل و تعهد حاضر باشد تا چراغهای ذهن مردم را برای مشاهده عینی پوسیدگی بسیج کند ؛ هشدار دهد ، بکوبد و در همان کوبیدن سنگ بنای یک بازسازی خلاق را بگذارد . بدون شک که برای هیچ کسی حتی آنانیکه با چراغ های سازش و معامله انهدام فرهنگ ملی افغانستان را تیوری سازی میکنند و همیشه در وازه های تعقل شان با کلید آغشته بردروغ و دالر باز میگردد و یاهم با ساده لوحی و صاف اندیشی در صف مدافعان ظلم تشریف دارند وضعیت امروزیی افغانستان پوشیده نیست که چگونه حاکمان مافیایی استخوانهای لاغرسرنوشت مردم افغانستان  را دربدل مواجب ناچیزو من وسلوی استخبارات بین المللی به معامله مانده اند ؟ امروز ساده اندیش ترین کسانی از جامعه و مردم  افغانستان نیز میدانند که اولویت های امروزی مردم جنگزده افغانستان چیست وبرای رسیدن به آن به عنوان روشنفکران یک ملت تاریخی اماجنگزده چه باید کرد ؟

بدون شک ما از دیر بدینسو از لحاظ پیشرفت و ترقی در دوره انتقال قرار داریم که سست شدن وبریده شدن پیوندهای گوناگون  که جامعه و یک ملت را با گذشته و حال بهم متصل میکنند و در دوران انتقال سیاسی و عمومی به دلیل نا مشروع بودن زمامداران و حاکمان این دوره  سُست شده و به آنها توجه چندانی نه میشود . بیگانه شدن روز افزون نسل امروزی با گذشته تاریخی که انسان دراین دوره با خودش نیز بیگانه میشود و سرانجام در اوج یک نفرت تیوریزه شده به مرحله نفرت ازهویت تاریخی ،قومی ومذهبی متعلق به خودش میرسد .گفتیم ما دردوره انتقال ونفرت از آنچه که مربوط به گذشته تاریخی و تمدنی ما اند قرار داریم  وقتی در اوج چنین نفرت های تیوریزه شده که محصول دوره انتقال اند روشنفکر جامعه افغانی علائم  دوره انتقال را مرور میکند برخلاف عوام الناس این علائیم را مثبت و امید وارکننده میداند که این علائم نشانه ای از زمان خاصی هستند که او به عنوان یک روشنفکر همیشه در انتظار آن بوده است ، نباید فراموش کرد که رهبری از وظائف روشنفکر نیست ولزومأ روشنفکر جامعه افغانی باید تمامی استعداد های نا خود آگاه عمومی را که فطرتأ در جامعه وجود دارد روشن سازد و به قول ژانژاک روسو که در جائی گفته اند : شما همواره باید احساس بینائی در مردم را بوجود آورید و برای آنها هیچگاه برنامه طرح نکنید ! زیراپس از بینائی جامعه خود برنامه ریزی خواهند کرد و راهش را خواهند یافتدر گرماگرم آغازکُلنگ زنی و انهدام سینمای تاریخی پارک شهرنو کابل آقای امرالله صالح که به قول خودش تخصص وی در جاسوسی است و به دلیل نبود امنیت در شهر کابل از چندی بدینسو خود را داروغه کابل گماشته است  برای انحراف اذهان عامه چند وجیزه  هذیان گونه ای  نیز درارتباط به پروژه انهدام و به خاک سپاریی سینمای تاریخی پارک شهرنو کابل در فضای مجازی متعلق به خودش  به نشر رساند که در مقدمه آن چنین می خوانیم : … در جای سینمای پارک سالون عروسی ساخته نخواهد شد. بلند منزل ساخته نخواهد شد. به کدام تجار پاک و یا ناپاک به فروش نخواهد رسید.غرفه های غذای سردستی گذاشته نخواهد شد. درجای سینمای پارک یک محل فرهنگی که درآن نشست های فرهنگی در بهترین وجه آن برگزارگردد ساخته خواهد شد.!ببینید عزیزان که این آغاامرالله خان صالح برای ارائیه اطمینان کاذب ازکدامین واژه هاوادبیات استفاده میکند ؟وچگونه درهمین یک سطرکوتاه اوامرفرمان گونه اش رابا افعال مضارع متکلم واحدآغازوختم می کند تا وی راعوام الناس در جغرافیای قرنطینه شده ای افغانستان بویژه شهر تاریخی کابل  دیکتاتور مطلق العنان، واجب الاحترام وغیرمسؤل بخوانند و سر تعظیم فرود آورند ؟ این نخستین بارنیست و آخرین بار هم نخواهد بود که قصه خوانان متملق و مداحان ارگ با چنین الفاظ و کاربرد چنین واژه ها مداحی کنند و در برابر آن دل مرشد ارگ شریف را بدست آرند اما تعجب فروان من و امثال من را آنگاه برانگیخت که برخی از روشنفکران نامور جامعه افغانی وقتی تابوت جسد زخمی سینمای پارک را در گورستان ناامیدی دفن می ساختند و پایان غم انگیز مراسم به خاک سپاریی اعلام میگردید از نام ونشانی چنین روشنفکران و بخاطر تسلی قلب سوگواران حادثه امید های کاذبی منتشرشد که همان تذکرات وهذیانهای نفرت انگیزی را تکرار میکردند که به عنوان سند محکم وضمانت صد درصد اجرایوی !! از قول امر الله صالح زبان زد میگردید که گویا« درجای سینمای پارک سالون عروسی ساخته نخواهد شد. بلند منزل ساخته نخواهد شد و درجای سینمای پارک یک محل فرهنگی که درآن نشست های فرهنگی در بهترین وجه آن برگزارگردد ساخته خواهد شد.! …..»

که باشنیدن وخواندن آن همه زخم های خونین مجروحان این ملت سوگوارو جنگزده  تازه شدند وفواره کشیدند! واقیعت این است که روح و شالوده  این نظام سیاسی و اجتماعی بویژه در حوزه اقتصادی از همان آغاز با فرهنگ و سنت های مردم افغانستان بیگانه بوده است که نه میتواند نیازهای عمومی و اساسی مردم افغانستان را برآورده سازد . درنظام حاکم  مافیائی کنونی که درآن  دوستان همیشه گی و دشمنان دائمی وجود ندارند بلکه منافع مادی است که جهت نظام حاکم راتعیین میکند نه باید به مردم وتوده هاامیدتحقق عدالت وبرابریی اجتماعی و اقتصادی ، آزادی و مردم سالاری را در قالب حل مسائل ملی را ترزیق نمود البته با فورمول های مجرب وآزموده شده درانستیتوت های تحقیقاتی استعماری که ازسوی شبکه های بین المللی استخباراتی حمایت مالی و اقتصادی میشوند با روش استراتیژیک  «فشار از پایین، چانه از بالا» با تحقیر انسان در برابر ثروت اعمال میگردد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا