گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » اشک قلم و فریاد کفش !
اشک قلم و فریاد کفش !

اشک قلم و فریاد کفش !

. . . فراموشم نمیشود که همزاد مرا که برای گردن بریدن و خون ریختن بردید و تکامل دادید، چه نگاه های روان سوز و دریای خون وآتش را که ندیده است. از ثمرۀ تکامل او به دست شما، کشته شده گان هیروشیمای جاپان را به یادآورید.اگر باری با شما از سیاست جهانی، دپلوماسی و کارکردهای نظامی صحبت می کنم،

این شما بوده اید که پای مرا در هرجای کشانیده اید.انسانها!روزها وشبها در خلوتگاه خویش در این اندیشه بوده ام که اگر مرا پَست بدارند و فرزندان همزاد نیاکان مرا که به سوی خونریزی سمت داده اند، حرمت بنهند، کار جهان به کجا خواهد رسید؟. . . .. . . فرزندان همزاد نیاکان من، صدملیارد دالرارزش می یابند.

این صدملیارد دالر اگر رئیس جمهورفروشکار، شاه خریدار و اعوان وانصار را چنان به وجد وخوشی، رقص وپایکوبی بر می انگیزد، من روزگاردیده، به کودکانی می اندیشم که هنوز در رحم مادر اند، اما همزاد تکامل یافتۀ من، فرمان مرگ آنها را اجرا میکند. ..

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا