اگر چه از لحاظ لغوی کلمات شک، ریب، شبهه، گمان، تردید و ظن با هم معانی مترادف دارند، اما از لحاظ فلسفی از هم متفاوت اند و هر کدام در حالات خاص دارای معانی مختلف اند.گمان یا شک که به عربی به آن «ظن!» گفته میشود به سه نوع اند:شک، گمان یا تردید نه حالت خوشبینی است و نه بدبینی، بلکه عدم اطمینان انسان را در مورد یک شی، یک پدیده یا یک عمل نشان میدهد. شک و تردید زمانی واقع میگردد که انسان یقین بالای یک شی یا یک پدیده نمیداشته باشد و در مورد حقانیت آن متردد میباشد.گمان، تردید یا شک باعث آن میشود که انسان بیشتر تفکر، تعقل، تدبر، تحقیق و پژوهش انجام دهد که همین تحقیق و پژوهش انسان را به یقین میرساند تا حقانیت یا عدم حقانیت شی یا پدیده تثبیت میشود، بنآ شکی شدن و متردد بودن و خوشباور نبودن یکی از خصوصیات انسان های عاقل، کنجکاو و ژرفنگر است.هرگاه دریک فامیل یااجتماع گناه، خطا، یا جرمی رخ میدهد بدون آنکه عامل آن جرم برای همگان معلوم باشد اینجاست که گمان زنی دربین اعضای آن اجتماع بوجود می آید که این گمان زنی ایجاب تحقیق و پژوهش را میکند تا اینکه عامل یا فرد مقصر،خطا کاریا مجرم نشاندهی شود درغیرآن با تکرارخطا یا گناه درآن اجتماع بدون آنکه خطاکارنشاندهی شود باربارخطا یاجرم سرمیزند ودراخیربین اعضای آن اجتماع سوءظن یاحس بدبینی وحتی دشمنی ایجاد میگردد.خداوند متعال بنده های خود رااز«گمان بد» یاسوءظن منع فرموده ازهمین جهت درآیه ۱۲سوره حجرات «بعضی گمان های بد» را گناه پنداشته دقت فرمایید:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى سوءظن ها دورى كنيد، زيرا بعضى سوءظن ها گناه است و در آیه ۳۶ سوره یونس میفرماید: إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ.ترجمه: سوءظن یا گمان بد انسان را به حقیقت نمیرساند.شک و گمان (نه سوءظن و بدبینی) در امور اعتقادی: در امور اعتقادی داشتن «شک و گمان» بهترین فرصت رسیدن به یقین است تا تحقیق بیشتر صورت بگیرد و از حقایق بیشتر آگاه شویم، حقانیت را درک نمایم تا اعتقاد ما بارورتر شود.از لحاظ اعتقادی شک و گمان تا آنجا برای انسان سفارش شده که انسان نباید بنابر علم اندک و دسترسی اندک به منابع علمی و کتب های معتبر گمراه و آتیست شود، زیرا خداوند میفرماید:
نباید فراموش کرد که علمیت و دانستن بعضی پدیده ها و موضوعات صرف در توانایی محدوده قدرت خداوند متعال است نه انسانها حتی پیامبران از دانستن آن عاجز اند مثلآ روح، هیچکسی نمیداند که بعد از ختم حیات انسان روح او بکجا میرود و به چه سرنوشتی مواجه میشود، اما باز هم خداوند بنده های خود را به تفکر، تعقل، تدبر و اندیشه سفارش میکند .شک و گمان انسان را وامیدارد تا بیشتر تفکر، تدبر و تعقل نماید چنانچه در ده ها جای قرآن به تفکر، تدبر و تعقل به چنین کلمات سفارش شده:تعابیری چون:(لعلهم یتفکرون، لعلکم تتفکرون، افلاتتفکرون، لقوم یتفکرون.)و یا تعابیری چون: (افلاتعقلون، افلم تکونوا تعقلون، لعلکم تعقلون، ان کنتم تعقلون، لقوم یعقلون، افلایعقلون.)و یا (یتدبرون) «اندیشیدن» که هر یک از آنها چندین بار در قرآن تکرار شده است.