گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ازحکـــومت صد درصــــد اسلامی ! تا اپوزسیون رســمی “سیأ”سی !
ازحکـــومت صد درصــــد اسلامی ! تا اپوزسیون رســمی “سیأ”سی !

ازحکـــومت صد درصــــد اسلامی ! تا اپوزسیون رســمی “سیأ”سی !

این که چه تعدادی  از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری افغانستان « بخاطر انتقاداتی که از وضع موجود دارند »  داوطلب چه شغل شریف شده  اند هنوز دقیقأ ما هم نه میدانیم اما میدانیم که بروزدوشنبه مورخ ۱۳ سرطان ۱۳۹۹هجری شمسی برابربا ۲۹ ماه جون ۲۰۲۰ میلادی گلبدین حکمتیار  دریک نشست مطبوعاتی بر شعار های پسا انتخاباتش تأکید فرمود و گفت : درباره صلح با طالبان موقف ما این است که اطمینان حاصل کنیم هردو طرف « دولت و طالبان » واقعأ صلح می خواهند ! حضرت گلبدین حکمتیار پیشوای دائیم العمر حزب اسلامی افغانستان ضمن بیان شرائط اشتراک و خط ونشان کشیدن برای حضورش در مذاکرات بین الافغانی گفت :

حزب اسلامی باید به حیث یک اپوزسیون رسمی و سیاسی شناخته شود . همچنان شورای عالی مصالحه باید ازچهارنیروی مطرح دوران  انتخابات یعنی تیم دولت ساز برهبریی اشرف غنی ، تیم ثبات وهم گرائی برهبریی دکتر عبدالله عبدالله ، تیم صلح و عدالت اسلامی برهبریی گلبدین حکمتیار و شخصیت های ملی که به دورآقای حامد کرزی رئیس جمهور اسبق افغانستان گردهم آمده اند تشکیل شده باشد .ما همیشه بر این اصل واضیح تأکید کرده ایم که هرگاه استعماراعم از کلاسیک و جدید عزم سلطه بر ملت ها نمایند تنها نه بایدیاداستعمارانگلیس واشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیرشوروی افتاد وبه سراغ کودتاهای نظامی رفت که می خواستندبازورتوپ وتانک دست نشانده های خویش راجابجا سازند بنابراین باید حوزه را کمی وسیع ترساخت ودستهای آلوده به ننگ کودتا را بیشتر وفروان ترد ید ،اکیدأ باورداریم که مایه پایداری هر اجتماع و دکتورین نجات آن حیات فکری آن جامعه است تا جامعه به حیات فکری و تفکر تغییر و تحول دست نیابد ،  زندگی وحیات راستین را نیز نخواهند داشت .

بدون تردید این حیات فکری ومعنوی در تاریخ انسان ها همان است که بسیاری از جناحهای کاذب سیاسی نیز می کوشند تا چنان وانمود کنند که گویا  پیشوایان بزرگ جامعه و علمبرداران راستین نجات از فاجعه اند در حالیکه چنین نیست بلکه چنین جناح ها و شبه پیشوایان با آنتن های هوش کاذب خویش وقتی جرقه های از تغییر و تحؤل خوب یا بد وناگواری   را احساس نمایند بلادرنگ با استمداد از کاهنان معامله گر بساط قماربر منافع علیای دین ووطن را هموار میکنند و پس از شعبده بازی های فروان بهترین ارزشهای جامعه وکشور را که محصول مسیر چندین هزارساله حیات مشترک مردمان ساکن در یک جغرافیای خاصی نامیده میشوند دربدل بهای نا چیزی معامله می کنند . یکی از مهمترین سرچشمه های حیات فکری در جامعه وجود پیشوایان و متفکرانی است که با خورشید تابنده تفکر خویش به تربیت و پرورش استعداد ها می پردازند و با ذلال گوارای عقلانیت جان ها و روانهارا سیراب میکنند که چنین متفکران و پیشوایان با سخن و اندیشه خود چراغ راه ملتها می باشند . چنانچه بارها بر این امرتأکید نموده ایم که یک طرزفکرواندیشه زمینی مانند یک موجود زنده ومانند یک نوزاد کوچک برای نخستین بار در وجود ادمیان ناقص است

که در اثر حرکت و تکامل همراه با تحمل سختی ها و مشقتها ، افتادن ها و کتک خوردن ها ، بیمار شدن و مبارزه با بیماری ، جستجو ، برخورد با مشکلات روزگار، انتقاد شدن واشتباه کردن و پی بردن به اشتباه ، انتقاد از خود ، حمله دشمن ، غرض ورزی ها همچنین کوشش دائیمی برای اینکه آدمی باور پیدا کند که هرروز یک چیزی تازه آفریده میشود و می فهمد و هرروز فهمیده گی های قبلی اش را تجدید نظر میکند با این همه فعل و انفعالات نوزاد اندیشه حرکت و قدرت  می یابد و از نظر علمی به مقام والای تواضع میرسد . اما برخی رجالی در تاریخ بشر با همه عظمتهای خیره کننده وویژه گی های جالب و اعجاز انگیز ی که دارند متأسفانه ازهمان نخستین لحظاتی که این نوزاد اندیشه دربطن وجود  شان به حرکت می آید در بسترخود خواهی های کودکانه رجال برومند اما درعین حال خود خواه تاریخ دچار نوع بیماریی ای میشوند که جامه حق و عدالت را برتن میکنند  اما بیماری  است که  نه میداند که بیمار است .

چنانچه خواننده گان عزیز سخنان پارادُکسیال ومملو از تناقضات جناب گلبدین حکمتیار را که پس از مراقبه ها و غیبت های مختصر در یک نشست نیمه خبری بیان داشت شنیدند و دیدند که ایشان حضور و اشتراک در مذاکرات بین الافغانی  صلح با طالبان را مربوط و منوط به اجرای عاجل برخی از شروط آن حضرت دانیستند . نخستین پیش شرط جناب گلبدین حکمتیار این بوده که حزب اسلامی به عنوان اپوزسیون رسمی سیاسی برسمیت شناخته شود . ملاحظه فرمودید عزیزان ؟حضرت حکمتیار شاید متوجه نبوده است که پیش شرط  حضور واشتراک حزب اسلامی در مذاکرات بین الافغانی یعنی برسمیت شناختن حزب اسلامی به عنوان اپوزسیون رسمی و سیاسی در افغانستان دارای چه جایگاه حقوقی و حقیقی میباشند  ؟جامعه شناسان باوردارند که اپوزیسیون در لغت به معنای ضدیت , مخالفت و مقابله است و در مفهوم وسیع به معنای کوشش و تلاش احزاب , اتحادیه ها و گروه ها برای دست یابی و رسیدن به اهدافی در جهت مخالف هدف های دارندگان قدرت سیاسی , اقتصادی و اجتماعی است . در کشورهای جهان سوم و عقب مانده , اپوزیسیون غالباً به آن دسته از مخالفانی اطلاق می شود که در صددبراندازی نظام حکومتی آن جامعه یا به زیر کشیدن قدرتمندان نظام از اریکهء قدرت هستند و گاهی اوقات از طرف قدرت های مسلط جهانی به صورت پنهان یا آشکار مورد حمایت و پوشش سیاسی , تبلیغی و مالی قرار می گیرند. اپوزیسیون در کشورهای مختلف تا هنوز به سه صورت تبارز یافته است: قدرت‏طلب، اصلاح‏طلب و انقلابی. اپوزیسیون قدرت‏طلب شامل مخالفینی است که تنها با پرسونل سیاسی حاکم مخالفت می‏ورزند. اپوزیسیون اصلاح‏طلب مخالفینی را در بر می‏گیرد که کل نظام سیاسی را قبول دارند ولیکن مخالف سیاست‏های جاری آن هستند. مخالفین انقلابی شامل کسانی است که با کل نظام سیاسی حاکم مخالفت می‏ورزند، اپوزیسیون در این گونه کشورها نیز به دلایل مربوط به سازماندهی، ایئولوژی، پایگاه اجتماعی و ساخت اقتصادی و اجتماعی اشکال گوناگونی پیدا می‏کند. اما پرسش نخست این است که چرا در این گونه کشورها اپوزیسیون قانونی پدیده‏ای دیریاب‏تروشکننده‏تری است؟ ازجمله موانع عمده، باید ساخت قدرت و فرهنگ سیاسی را مورد بررسی قرارداد.میان ساخت قدرت وامکان به وجود آمدن اپوزیسیون رابطه‏ی تنگاتنگی وجود دارد. جالب و شگفت آور آنجا و آنگاه است که حزب اسلامی افغانستان با ادعای میراث داریی تاریخی و ایدئو لوژیک و پس از آنکه اندیشه کمونیزم جهانی با دلائیل گوناگون از جهان رخت بربست در برابر نظام سرمایه داری یا همان بازار آزاد Capitalism در همه عرصه ها میتواند رقابت کند و راه حل های مترقی تر و پیشرفته تری به بشریت با لخصوص مردم افغانستان عرضه میدارد . چگونه شد که در مغائرت با چنین  دعاوی بلند بالای ، رهبرو پیشوای این حزب  برای التیام رنج های که عموم بشریت من جمله مردم افغانستان به آن دچار و مصاب گردیده اند تقاضای برسمیت شناختن اپوزسیون سیاسی رامطرح می کند ؟ ومهمترازهمه آن تفکر والاوبرتری بویژه درحوزه اقتصاد اسلامی  نسبت به نظام حاکم کنونی کدام است ؟بدون شک وقتی امروز شخصی ، گروهی ویا مؤسسه ای مناسبات حاکم و غیر عادلانه  بریک جامعه را به نقد میکشند لزومأ باید بدیل علمی و منطقی را نیز ارائیه کنند تا مردم با دیدن ومشاهده آنها نقص و عیوبی از مناسباتی را که درآن به سرمیبرند بروشنی احساس کنند و ببینند در غیر آن شعار های بهشت مانند آنها به جزبرای فریب توده های فقیر چیزدیگری نخواهد بود و درحوزه نقد هم نه میتوان آنرا نقد علمی دانیست بلکه بر آن باید نام انتقام گذاشت .البته در نزد اکثریتی از متفکران و اندیشمندانی که مجهز بر گفتمان بنیادگرای شریعت مدار مذهبی اند نسبت دین و جامعه با پیروی از مدل معروف پروکروستی (*) بدون توجه به شرائط زمانی و مقتضیات عصر حاضرحل وفصل میسازند.طبیعی است که با چنین شیوه نیازهای عمومی و تکامل یافته بشرامروزی بر ملاک های مندرج کتب فقهی که جهت حل منازعات مردمان قرون گذشته برعقل تاریخی فقها و علمبرداران مذهب استوارمیباشند اندازه گیری میکنند وهیچگاه با نیازهای امروزی بشرانطباق ندارد البته نباید فراموش کرد که چنین نگاه به زندگی درافکارواندیشه های دینی ومذهبی ی علمأ ومرشدان عصرحاضرازعوارض ورسوبات جهان بینی مادی به شمارمی آید که ازسوی علمای اعظم جهان اسلام با تکرارعبارت متناقض و دگماتیک  در مبحث ایئولوژی  به مثابه اندیشه جهان شمول مطرح میگردد ، این بدین معناست که کلید حل دشواری ها و نیازمندی های  اقوام پیشین که باشنده ای ازهرجغرافیا دراین کره زمین باشند برای همه بشریت درعصرحاضرو تمامی اعصار تاریخ کافی دانیسته میشود . البته در نزد بسیاری از فعالان این طیف عرصه اندیشه درعصر حاضر منجمله مرشد عزیز ما جناب گلبدین حکمتیار عقل پویا ودینامیک معاصر  را تنها در پیوند با مطالبات  وراه حل های تاریخی اقوام پیشین به عنوان یک وثیقه قابل معامله عرضه وتبلیغ می نمایند . طبیعی است که حضرت  گلبدین حکمتیارمرشد معظم خود درصف جاده صاف کنان و مستقبلین نظام بازار آزاد Capitalism حاکم بر سرنوشت افغانستان و جهان قرار میگیرد ودر برابر این خدمات بعداز فروش مواجب لازمی از نام و جایگاه اپوزسیون رسمی به اسم ” سیأ “سی دریافت خواهند کرد

ؤقوع تحولات جدیدی در سال ۲۰۰۱ نیویورک امریکا که منجر به تأسیس کنفرانس تاریخی” بن ” و  فروپاشی حاکمیت طالبان گردید یک فرصت جدید و طلائی را برای همه فعالان حوزه سیاسی ایجاد کرد فرصتی که برای همه جنبش های چپ وراست در جامعه افغانی نسبتأ هوای آزادی را رقم زد که شاید برای هیچ ملتی و جریانی در تاریخ تکرار نشود و برخی از نیروها منجمله هواداران سراپاقرص مجاهدین نیز که  به دستور مستقیم  مرشد حکمتیارو دیگرزعمای جهاد با همان دید معامله گرایانه مادی از آغاز فاجعه مراکزی در قدرت پوشالی را به تصرف خود در آورده بودند  در قالب یک نظام موسوم به اداره ء موقت افغانستان جابجا شدند .واکثریتی ازنیروهای مجاهدین افغانستان بویژه آنانیکه با بینیش حسابگرانه ومصلحت پرستانه مبتنی بر اصالت سودمی  اندیشیدند به نان و نوای رسیدند و درمراکزی به ظاهر قدرتمند ” سیأ ” سی حضور یافتند . اما این دادوبستان ومعامله گری با نوک تیزوشمشیرگونه ای ازمافیائی استخبارات جهانی با شرائط جدید مملکت و جامعه درجغرافیای افغانستان انجام می یافت . چنانچه سایه مبارک مرشد اعظم جناب حکمتیاربر تمامی جناح های که تهداب فاجعه خونین کنونی را در بن آلمان  گذاشتند به صورت واضیح به مشاهده میرسید و بسیاری  از آن ها با دلائیل معلوم و پنهان از گفتمان و بینیش حسابگرانه مادی اطاعت می نمودند تا سرانجام با ظهور استخباراتی مرشد اعظم ازمهترلام بابا نمائیش دیگری از این کمیدی تلخ آغاز یافت .

البته برویت این واقیعت مشهود واز مقوله توضیح واضحات که جناب گلبدین حکمتیار مرشد اعظم بیشترین کمک ها را از منابع تمویل کننده ای جهانی جهاد افغانستان با دلالی جنرالان  سازمان استخبارات نظامی  پاکستان ISI در یافت میکرد این مرشد درهمه سرزمین ها و در تمامی مقاطع تاریخ افغانستان برای خود حق قائل بود که نسبت به هر نیروی دیگر در تعیین سرنوشت مردم سهم داشته باشد،درحالیکه دردوران جنگ سرد بویژه دراوج جهاد مردم افغانستان علیه اشغالگران اتحاد جماهیر شوروی سابق و مقتضای منافع  استراتیژیک کشورپاکستان  که میلیونها آواره را با شرائط خاص امنیتی  و اقتصادی میزبانی میکرد که  با ؤقوع حادثه دردناک یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ میلادی در امریکا درجغرافیای بنام افغانستان نیز حاکمیت مستقیم امریکا و شرکایش بنام ” اداره موقت افغانستان ” استقرار یافت که ظاهرأ در این وضعیت جدید سیاسی برهمه برتری جوی های استخباراتی سازمان جهنمی استخبارات نظامی  پاکستان ISI خاتمه داده شد این حقیقت را همه جهان و ازجمله قدرت های شیطانی میدانستند ومیدانند که دیگربه مصلحت کشورخاصی برای هیچکسی و هیچ نیروی ازبابت خدمات اش مواجب پرداخته نه میشود لهذاشرائط ومناسبات جدید  پس ازکنفرانس بن در  افغانستان که بصورت گروهی ازسوی ائتلاف جهانی علیه تروریزم جهانی رهبری می شد و هنوز هم همان شیوه غارتگرانه مدیریتی با قاطعیت پیگیری میشود و ادامه دارد اعتیاد بر ثروت  و قدرت حضرت گلبدین حکمتیار وبسیاری ازحواریون سراپا قرص وی ودیگر پیشوایان جهاد ومجاهدین  سبب گردیده بود که  با استفاده ازکثرت و رقابت ذات البینی  شبکه های استخباراتی  جهان در افغانستان به مثابه توجیه کننده گان نظام مافیائی شبه لبرال حاکم بر سرنوشت مردم بینوای افغانستان عمل نمایند و از حاملان و پرورش دهنده گان تفکر مافیائی شبه لبرال اقتصادی مواجب دریافت کنند .چنانچه بسیاری از کدرهای شماره اول حزب اسلامی افغانستان به شمول همایون خان جریر از پادوهای کنفرانس صلح قبرس که درعین حال داماد حضرت مرشد نیز میباشد
همچنان بسیاری از اعضأ وکدرهای مهم گروه متعلق به گلبدین حکمتیاربا حضور در مقامات ارشد نظام مافیایی حاکم بر سرنوشت افغانستان  ازپول های صد درصد حلال !! استخباراتی تغذیه می گردیدند و هنوز هم از من وسلوای آن بهره می برند . ! طبیعی است که مرشد اعظم جناب حکمتیارنیزدرحال وهوایی حاکمیت جنرالهای پاکستانی بافتد و روی همان معادلات ۶۰  فیصدی کسب مواجب استخباراتی حساب بازکند وبه تصورمرشدانه اش درنقش پدر خوانده اعلام کند که شورای عالی مصالحه باید ازچهارنیروی مطرح دوران  انتخابات یعنی تیم دولت ساز برهبریی اشرف غنی ، تیم ثبات وهم گرائی برهبریی دکتر عبدالله عبدالله ، تیم صلح و عدالت اسلامی تحت زعامت مرشدانه گلبدین حکمتیار و شخصیت های ملی که به دورآقای حامد کرزی رئیس جمهور اسبق افغانستان گردهم آمده اند تشکیل شده باشد ، واقیعت این است که اگراین فورمول مرشدانه و پدرانه !! درجغرافیای متعلق به کشور پاکستان ودرزیر سلطه نگهبانان و پاسداران عمق استراتیژیک آنکشور مطرح می گردید هیچگونه تردیدی وجود ندارد که شاید جامه عمل می پوشید و سرنوشت مردم جنگزده افغانستان به چهار گروه یاد شده  که از دودهه بدین سو عاملان اصلی فاجعه امروزی بشمار می آیند واگذار می گردید ،اما خوشبختانه که کثرت حضور عملی شبکه های استخباراتی جهان در جغرافیای موسوم به افغانستان تقاضای دیگری دارد وفاجعه امروزی نیز نه به دلیل تقسیم نا برابر قدرت میان چهار گروه بلکه به دلائیل فروان دیگری مانند و جود فقر و بی عدالتی در جامعه ، کاپی کاریکاتوری نظام اقتصادی بازار آزاد و اصطکاک سنت و مدرنیته عوامل اصلی این فاجعه به حساب می آیند ،

البته باید گفت آنچه را که در طرح واگذاریی سرنوشت افغانستان از سوی جناب گلبدین حکمتیار مطرح شده شامل  شورای عالی مصالحه برهبریی دکتر عبدالله عبدالله نیز میباشد که پس از چانه زنی ها ی فروان وبا دستور و فشار معلوم الحال بیگانه ها  طی یک معامله سیاسی میان دو رقیب عمده حاضر در صحنه که از نظر بیگانه ها بیشترین تعداد آرأ را کسب نموده بودند سرنوشت افغانستان را بطور مساویانه در دست گرفتند 

(*)  میگویند پروکروست ، راهزن افسانه ای یونان بود که در کوه ها و گردنه ها راه رابر کاروانیان می بست واموال آنانرا به غارت می برد اما به این کار اکتفا نه میکرد بلکه یک تخت آهنی داشت ودستور می داد تا افراد کاروان را یک به یک برروی تخت بخوابانند هرکس که قدواندازه اش از طول تخت آهنی کوتاهتر بود به فرمان پروکرست آنقدر از طرف پاوسر میکشید ند تا به اندازه تخت شود واگر قد بلندترودراز تری داشت فرمان می داد تا از ناحیه پا اندازه اضافی را اره کنند تا بصورت کامل در قالب تخت آهنی جای گیرد . از نظر هوادران گفتمان بنیادگرای میکانیکی و دگم به منابع فقهی – تمامی احکام مناسب برای جوامع اولیه را به عنوان کلید حل نیازمندی های انسان باشنده تمامی نسل ها و عموم  عصرها محسوب میکند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا