گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ازخطبه های تازه مرشد درباب شناخت سکولارهــای امـروزی!
ازخطبه های تازه مرشد درباب شناخت سکولارهــای امـروزی!

ازخطبه های تازه مرشد درباب شناخت سکولارهــای امـروزی!

این مرشد اعظم ما هم گاهی  مطالب و عناوینی را می فرمایند که تمثال های شان مربوط به زمان ماضی است البته از باب اینکه تاریخ تکرار میشود ناظر بر حال و آئنده هم میتواند باشد ……! اما فی الحال چیزی دست آدم را نه میگیرد هرچند آنچه را که در این روزها حضرت مرشد اعظم در فراق یارداعشی اش حنیف خان اتمر و پهلوان  دست راست اش دین مد خان بصورت هذیان گونه وبدون مخاطب بیان می فرمایند آدم را به گذشته دورآنگاه که حضرت مرشد درمسجد شمشتوشریف برمنبرتشریف فرمأ می شد به صدای بلند منافقین را دروجود شورای نظار ، جمیعت اسلامی ، جبهه نجات ملی ، مولوی محمد یونس خالص ، حرکت انقلاب اسلامی افغانستان ،  پیر سید احمد گیلانی با حزب محاذ ملی و اسلامی افغانستان ، اتحاد اسلامی برهبریی استاد سیاف به تمثیل میگرفتند اما در کنار این همه نام ها ی حقوقی وحقیقی مراقب زنده یاد احمد شاه مسعود بزرگترین فرمانده جهاد بود که از وی به عنوان یک باغی و فرمانده پروتوکولی با روسها یاد می کرد .اما از وقتی که مرشد اعظم گوشهایش سنگینی میکنند و ثقل سامعه دارد نا شنوائی و یاد فراموشی پیدا کرده  ، بلا نسبت چیزی را نه می شنود مگر اینکه برایش صرف داشته باشد . آخیرأ و پس ازآنکه برای رسیدن من وسلوی ارگ صبر حضرت آیوب را پیشه فرمودند و با مطالعه  مستمر جراید ، و مرور مجدد بر آنچه که از عهد قدیم به عنوان میراث فرهنگی خود برخ تمامی اذناب حاضر بر اریکه قدرت میکشد بویژه مانیفیست شناخت همه چهره های مخالف و دیگر اندیش موسوم به ” حقیقت نفاق از دید گاه قرآن ”  به این نتیجه رسید که همان منافقین شمشتو را به مثابه آئینه تمام نمای  سکولار های کابل مبدل سازد وبا  حرف ها وارشادت پارادُکسیال این دوجریان را از یک نخله بدانند که چنین کرد وبصورت خلاصه اینگونه فرمود :

اغوذبالله من الشیطن الرجیم،بسم الله الرحمن الرحیم  یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ‌ (البقره: آیه ۹)خداوند کریم جل شانه در مورد یک گروه می فرماید که ادعا می کنند به خدا جل جلاله و به روز آخرت ایمان دارد در حالی که مومن نیستند، با خدا هم خدعه می کنند و با مومنان هم در حالی که جز خویشتن کسی دیگری را نمی فریبند، خود را می فریبند، در حالیکه نمی دانند، بی شعور اند، گمان می کنند که میتوانند خدا را بفریبند و مؤمنان زرنگ و هوشیار را بفریبند، فقط خود رامیفریبند، دردلهای شان بیماری است یک نوعی ازبیماری و خداوند هم به بیماری شان می افزاید، برای آنها عذاب دردناک است،دردنیا هم ودرآخرت هم، دلیل عذاب شان هم اینست که اینها دروغگو اند وبدلیل درغگویی های شان به عذاب دردناک مبتلا می شوند، فریبکار اند،

در معامله شان با خدا هم و در معامله شان با مردم هم و دلهای شان بیماراست ودورغگو اند، ما در مورد عده یی از مردم شنیده بودیم که سیکولر، خوانده بودیم و شنیده بودیم، اما درعمل از نزدیک ندیده بودیم فکر می کردیم که فقط آنها دین و مذهب ندارند، اینها گویا معتقد اند که با توجه به دین و مذهب باید بین مردم، به تفکیک قایل نباشیم و تعصب نکنیم، ما در مورد همه افرادی که به هر دین و مذهب اند، دیدگاه یکسان داریم و در مورد شان تعصب نمی کنیم، از حقوق انسانی شان آنها را محروم نمی سازیم فکر می کردیم که اعتقاد و باور شان همین است، سلوک و رویه شان همین است، ولی وقتی سیکولر ها را با چشم خود دیدیم، فهمیدیم که سیکولر یعنی چه؟ یعنی کسی که نه تنها به دین و مذهب خاصی باور، اعتقاد و التزام ندارد بلکه هیچ چیز مقدسی در زنده گی خود ندارند، به هیچ ارزشی معنوی و اجتماعی، هیچ قانون، هیچ معیار و ملاک برای تفکیک خوب از بدو به عرف باور ندارند، عزت، شرف، استقلال، آزادی، هویت ملی، منافع ملی، حیثیت یک کشور، تاریخ درخشان یک ملت، میراث های، ارزشمندی که از ابا و اجداد شان به میراث بردند و در جهت دفاع از این ارزشهای ملی و دینی آماده گی برای خود گذری و قربانی، به همه این ارزشها به دیده اساطیر الاولین می نگرند قصه ها، افسانه ها می شمارند، چیز بی ارزش ، نباید به او اعتنا کرد و نه باید به او اهمیت داد، ازهر قید وبند و حد و ضوابط و محدودیت ها خارج شدن به همه پشت پا زدند، همه دیوارها را فرو ریختاندن، همه حدود و ضوابط را پایمال کردن، همه قوانین فطری را زیرپا گذاشتن، شکستن،این مشخصات سیکولریزم است …. البته اینکه ارشادات فوق سرعت صوت منصوب به مرشد اعظم دارای هزارویک عیب است در این هیچگونه شک وتردیدی وجود ندارد اما سوالی  اصلی و سیخه کی ای که احتمالأ نزد عوم الناس که تا هنوز به درجه انعام سقوط نکرده اند به پیش می آید این است که فرض کنیم این طائفه ای از سکولارها با تعریف ناقصی که مرشد اعظم خانقاه دارالامان شریف از آن می فرمایند کاملأ  حقیقت دارد و عین سکه ای زراست آخرچرا این زبان بسته ها گروه ، گروه و فوج ، فوج  در دامن سیکولاریزم  می افتند این چه رویه ای هست که شبی  درشمشتو خواب می بیند و تمامی مخالفانش را منافق می خوانند و واجب القتل ! وروزی که از دارالهجره به دارالامان عزم بازگشت می کنند مخالفان اش را با همان ادبیات عهد شمشتوی شریف سیکولار می خوانند .! ؟ اینکه همه راهها به کجا ختم میشود ؟ تا حدود زیادی بستگی به این دارد که آدمیزاد خود ش در کجا ایستاده و قضیه را از کدام زاویه در معرض دید خودش قرار داده باشد .  واقیعت این است که این مرشد عزیزما  تمامی اتهاماتی را که بر مخالفان و دیگر اندیشان وارد میکند مظاهرعینی  آن در وجود مبارک حضرت به مشاهده میرسند .بدون شک که حضرت مرشد در قرن بیست ویکم و در عصر کنونی  نسخه های فلتر ناشده عهد قدیم را به بازار آورده است که با درد وتأسف در این قرئت و گفتمان متحجرانه از دین مفاهیمی چون حرمت به انسان ، آزادی – عدالت اندکترین جایگاهی ندارند . اینکه تقاضای عصر ما چیست بگذریم به وقت دیگر ؟

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا