گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » ازشماعبــاسی، ازما رقاصــی !
ازشماعبــاسی، ازما رقاصــی !

ازشماعبــاسی، ازما رقاصــی !

هرچند این حکایت گونه را به مناسبت دیگری نیز از این قلم مطالعه فرموده اید اما اکنون بار دیگر به ارتباط وضعیت کنونی کشور و راه چاره های از زمامداران شماره اول کشور وقتی در هر مجلس و محفل و ختم وخیرات ” سیأ سی ” حضور به هم میرسانند ، مصداق این حکایت را پیدا میکنند . میگویند شخصی در مراسم ختم یکی از اموات سخنرانی میکرد و به جای بیان مشخصات و صفات و کار های خوب متوفی به بهانه های مختلف از خودش تعریف و تمجید میکرد . یکی از حاضران از جائی بلند شد و خطاب به سخنران گفت : آغا ! بالاخره ما نه فهمیدیم که این میت فوت کرده است یا شما به رحمت خدا رفته اید ؟

شما می بینید که جناب آقای محمد اشرف غنی سرقوماندان اعلای قوای سه گانه و چند گانه کشور و رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان که در عین حال یکی از پایه گذاران نظام کنونی مافیائی شبه بازار آزاد به شمار میرود چگونه پس از گذشت هژده سال تمام طی یک خطبه غرای اما متضاد وپارا دُکسیال هشدار داهیانه می فرمایند که گویا پس از سال ۲۰۲۴ میلادی کمک های جامعه جهانی قطع می گردد وما باید بر سر یک گفتمان ملی و ایجاد بیمه ملی بیایم . امروز که اتکای این خاک سر بیمه بین المللی است …تا چند ؟ سال هفدهم است که به چنین کمک ها اتکاداریند !!

وهنوز اساسات نهادها نهادینه نه شده اند !!! آقای محمد اشرف غنی به عنوان یکی ازمعماران نظام کنونی مافیائی بازار آزاد در حالی این سخنان را ارائیه میفرمایند که بیش از هر یکی از شخصیت های حقوقی و حقیقی شامل در نظام کنونی به عنوان یک متخصص  انسان شناسی به خوبی میداند که انسان ازلحاظ روان شناختی  با ترزیق بدون محاسبه امکانات و ظرفیت های ملی معتاد به مصرف شده و سرانجام مانند گل آفتاب پرست آنجای که بر این غریزه ء وحشی ثروت و شهرت کاذب آب کثیفی از کاسه گدائی بریزند بدان رو می گردانند.سوال اینجا مطرح است که آیا ممکن است با مصارف وهزینه های سالانه  بیش ازپنج میلیا رد دالربرآرتش و نیروهای امنیتی مدعی استقلال سیاسی و اقتصادی شد ؟

و آیا جناب آقای محمد اشرف غنی بلانسبت رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان که بیش از چهل سال عمر مبارک اش را در کشورهای بیگانه بویژه ایالات متحده امریکا آنهم نه بحیث یک شهروند معمولی ان کشور بلکه با فرا گیریی تعلیمات عالی امریکا و نه در حوزه ای که با اقتصاد و سیاست هیچگونه ارتباطی نداشته باشد بلکه در بخش جامعه شناسی و اقتصاد به قول خودش تا برمدرک پروفیسوری نائل آمده به خوبی واقف است که بیست وچهار سال درحیات یک انسان شرقی عمر درازی است وبرروح و روان یک نسل میتواند هرگونه اثری را بر جاگذارد . واز همه مهمتر اینکه وی بیش از هر شهروند دیگر امریکا که از اقصای عالم در آنکشور زندگی میکنند بخوبی واقف است که در جهان کنونی بویژه در زیر چتر نظام اقتصادیی بازار آزاد  اصل مبارزه و تلاش بر محاسبات مادی استواراست و هیچکسی حاضر نیست تا یک دینار و دالر و حتی سنتی را نیز بدون برآورده ساختن اهداف و منافع مادی در قلمرو دیگری هزینه کنند .

همیشه این سوال در ذهن من خطور میکند که درست است ما دارایی یک قانون اساسی ای که برای نخستین بار در مؤسسه رند وابسته به پینتاگون وزارت جنگ امریکا از سوی برخی مستشرقین زیر نام دموکراسی و اسلام در قانون اساسی جدید افغانستان  تسوید گردید و با هزینه های گزافی از سوی لویه جرگه یا شورای بزرگ اعیان و بزرگان افغانستان به تصویب رسید و در آن به ظاهر از حقوق بشر نیز حمایت شده است اما به حکم صریح ماده دهم  قانون اساسی افغانستان که چنین حکم میکند: مادۀ دهم:دولت،‌ سرمایه گزاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون،‌ تشویق، حمایت و مصونیت آن ها را تضمین می نماید.اما در عین حالیکه نظام اقتصاد بازار آزاد را به حیث معیار تمامی فعالیت ها ی اقتصادی معرفی میکند در ماده هشتم آن دولت را به انجام وظائفی خاصی ملزم میسازد که در این باره چنین حکم می کند : مادۀ ششم:دولت به ایجاد یک جامعه مرفه و مترقی بر اساس عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی، تامین وحدت ملی، برابری بین همه اقوام و قبایل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف می باشد. چنانچه مشاهده می فرمائید دولت را به وظائفی نیز ملزم میسازد که انجام آن در نظام اقتصاد بازارازاد ناممکن میباشد . تیوری پردازان این نظام به شمول جناب آقای محمد اشرف غنی با اتخاذ تدابیر جانبی درحوزه حاکمیت قانون برخی اقداماتی را بصورت مستعجل اتخاذ نموده اند که این خود سبب بزرگترین آفات در جامعه روبه انکشاف افغانستان شده است . روی همین اصل میتوان گفت از آنجائیکه  موتوراصلی نظام اقتصاد بازار آزاد را منافع تشکیل میدهند و برای رسیدن به آن نسلی که بیش از دو دهه با مصرف و تجمل معتاد شده باشد و با کمک های وافر خارجی به کاسه گدائی مبدل میشوند نه میتوان برای تحقق عدالت اجتماعی ، حفظ کرامت انسان – تحقق دموکراسی واقعی امیدواربود .

          ازشماعباسی، ازما رقاصی ! 

وقتی میگوئیم که اصولأ از همه محدوده های فرقه ای ، قومی و مذهبی باید بیرون آمد و به بررسی جهانی که همین اکنون دران زندگی میکنیم بپردازیم طبیعت و انسان دو موضوع اساسی اند که نه میتوان با شعارها وپشتیبانی های قدرتهای بزرگ مادی آن را تمام شده اعلام داشت .این قلم بار ها و بحیث کسی که نظام سرمایه دارای و اقتصاد بازار آزاد را منافی با آزادی واقعی ، عدالت اجتماعی و مردم سالاری راستین میدانم و این معادله بحیث بنیاد اندیشه ام از چندین دهه بدینسو در ذهن ام خطور میکند پیچیده گی های تکنیکی تمامی مکاتب اقتصادی بویژه اقتصاد بازار آزاد و اقتصادی با برنامه ریزیی مرکزی یا ” سوسیالیزم ” را مرور نموده ام و شگفت آورآنگاه  بود که من در انتخاب این دو مکتب تردیدی داشتم و این تردید حتی تا دیر و تا امروز در ذهنم خطور میکند و ضعف ها و نواقص هردو مکتب آنگاه برایم روشن شد که ابعاد فلسفی آفرینش انسان را در تلسکوب فطرت وی مورد معائینه قراردادم ، غالبأ وقتی راجع به زندگی علمی و فلسفی انسان در هستی می اندیشیدم بسیاری از مسائل عینی و زندگی اجتماعی و پریشانی های انسانی موجود غافل می شدم اما در مسیر تحقیق و پژوهشم به مسأله مهم جامعه شناسی یا ” الیناسیون Alienation”که به عنوان یک فاجعه انسانی در میان این نسل مطرح است برخوردم و دیدم که چگونه انسان توانمندیی بالقوه میتواند صاحب سرنوشت اش شود ویا هم بالعکس درمسیر راه رسیدن به ملکه کاذب ثروت وشهرت  مصداق ضرب المثل معروفی شود که میگویند از شما عباسی ، از ما رقاصی !

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا