مارکوس اوریلیوس میگفت انسانها را از روی اهدافی که بر میگزینند میتوان مورد قضاوت قرار داد.عارف فرزانه خود ما مولانا جلال الدین بلخی در کمال معرفت و هنرمندی میگوید:انسانهای بزرگ و شریف اهداف بزرگ و شریف برای خود بر میگزینند،اهدافی به گستردگی بشریت و اوج اخلاق انسانی.انتخاب هدف نقش کلیدی و راهبردی در میدان نگاه انسان به عالم و ادم دارد . تعیین کننده نسبت انسان با جهان هستی و عالم بشری دارد.بزرگی و کوچکی و اوج و حضیض انسان ها را از روی اهداف شان میتوان داوری نمود.هرقدر هدف والاتر و مقدستر باشدصاحبش را والایی و ارجمندی میبخشد برعکس اهداف پست و ارذل و خودخواهانه صاحبش را به حضیض ذلت فرومیکشد.
نوع هدف تعیین کننده نوع رفتار و گزینش وسایل در رسیدن به ان هدف میباشد.انسانهای وارسته و فرهیخته و زمامداران بزرگ اجتماعات بشری اهداف بسیار عاقلانه و بشرشمول برای خود بر میگزینند.نوع هدف برگزیده شده از سوی رهبران و سازمانهای سیاسی که مسؤلیت رهبری اجتماعی را بر دوش دارند بسیار سازنده و سرنوشت ساز اند زیرا این اهداف تعیین کننده میدان عمل و نوع عمل انسان میباشند.هر هدفی هر نوع عملی را اجازه نمیدهد زیرا اعمال انسان در هر لحظه و هرقدم تحت نظارت آن هدف قرار دارد.اهداف مقدس عملکرد و وسایل نا مقدس را مجاز نمیداند.هدف ان چیزیست که همه امور و وسایل دیگر را در خدمت خود میگیرد.ازانسو از روی اعمال و وسایلی که انسان در پیش میگیرد میتوان به هدف او پی برد.با عملکرد خشن و غیر اخلاقی ووسایل نامشروع نمیتوان به اهداف والا و مقدس رسید.هرآنچه در مقام والای هدف قرار میگیرد منطقآ همه چیز دیگر را بمنزله وسایل و مقدمات قربانی آستان خودش میکند.وقتی قدرت سیاسی به مثابه بزرگترین و ارجمند ترین هدف گزیده میشود ،بعباره دیگر وقتی قدرت برای قدرت هدف میشود آنگاه این قدرت همه چیز از جمله دین را قربانی قدرت میسازد.تمام تاریخچه و کارنامه طالبان تا امروز بما نشان میدهد که این گروه جز قدرت مطلقه و انحصاری چیزی دیگر هدف ندارد.نوع عملکرد انها در سه دهه اخیر جای کمترین تردید نمیگذارد که اینگروه تمامیت خواه و سلطه طلب میباشد.قدرت برای قدرت و سلطه برای سلطه.بنابرین برای رسیدن به آن تداوم آن از هیچنوع جنایت و بربریت دریغ نمیکند.هیچنوع مسؤلیتی در برابر اعمال خود را بدوش نمیگیرند.انسان مؤمن و پابند به اوامر الهی دستش برای هر عملی ازاد نیست.انسانها در عملکرد شان یا در محدوده قوانین اخلاقی و الهی عمل میکنند و یا در چوکات قوانین و موازین بشری.عملکرد طالبان نشان میدهد که به هیچکدام ازینها پابندی و التزام ندارند.بی هیچگونه محدودیت و ممانعت شرعی و اخلاقی و بشری وارد حریم شخصی مردم میشوند و برای خود هیچگونه حجاب شرعی و اخلاقی قایل نیستند.در بازداشت،شکنجه،توهین و تحقیر و کشتن مردم نه تابعیت به دین دارند،نه به اخلاق و نه قوانین بشری..در عملکرد خود هیچ قید و محدودیت نمیشناسند.همه اینها برای اینست که نه هدف دین دارند و نه شریعت.هدف فقط قدرت بی محودیت و بی لجام بربری و خام حیوانیست.انسانی درین سطح از انحطاط هیچگونه ظرفیت معرفتی و تعهد اخلاقی برای شناخت دین الهی ندارد. انکه خودش را مؤمن بشمارد برای تعیین هر هدفی مجاز نیست.هدفی را که طالبان برای خود انتخاب نموده اند بدون خشونت و جنگ میسر نیست چون طالبان در برابر اراده و خواست مشروع همه مردم قرار گرفته اند.اینها حاضرند تا بر اجساد مردم حکومت کنند،اگر همه مردم از زن و مرد و کودکان هزار هزار پیش چشمان شان از گرسنگی و فقر بمیرند برایشان تفاوتی نمیکند.انسانها چه دیندار و چه بیدین برای خود نوعی تعهد اخلاقی و یا دینی قایل اند که اگر اصرار به قدرت به فاجعه انجامید و جان و ناموس انسانها در خطر انهدام قرار گرفت یا تنزل میکنند و یا از قدرت کنار میروند و اداره امور را به افراد شایسته تر از خود واگذار میکنند.ما شاهدیم در کشور های دیگر که به جان و مال و ناموس مردم و حقوق و خواسته هایشان حرمت گذاشته میشود یک وزیری و یا رییس جمهوری به اثر ارتکاب خطا و سهل انگاری از وظیفه استعفآ میدهند که این کمترین تعهد انسانی و اخلاقیست.اما طالبان برای قدرت ناپسند و نا مشروع شان حاضرند تا مرگ آخرین هموطن شان آنها را گروگان بگیرند.طالبان در برابر فشار سیاسی . دیپلوماتیک جهان و عدم رضاییت مردم بجای اینکه سر عقل آیند و در خواسته های نا مشروع شان تعدیل آرند وحشی تر و شرور تر میشوند.اینهم علامت خامی و خون آشامی شان است.طالبان هیچگونه باور و انقیادی نه دین و شریعت ادعایی خود دارند و نه هیچگونه اراده ای در وفق خود با قوانین بشری.از مردم و جهانیان میخواهند که آنها را به همین صورت بدوی و منحط قبیلوی شان بپذیرند.شاید هیچکسی بدون ضرورت و در صورت سلامت عقلانی و روحی تمایلی به جنگ و خشونت نداشته باشد اما انسانها نمیتوانند در محرومیت مطلق و در خلآ زندگی کنند ،ناچار به مقاومت دست می یازند چون طالبان راهی غیر ازین در برابر مردم نمیگذارند.اگر به تجربه تاریخی و شواهد عدیده حاضر قضاوت نماییم تا طالبان هستند جنگ و خشونت هم است.