گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » چنددرددل باخوبان اهل دل!
چنددرددل باخوبان اهل دل!

چنددرددل باخوبان اهل دل!

بزرگان و رهبران افغانستان برای منفعت شخصی، گروهی و حزبی علیه جمهوریت تهدیدات بیشمار را انجام دادند، اما در مقابل استبداد طالبانی خصوصآ ظلم علیه بانوان مظلوم و جوانان خاموش اند، چرا؟ به دقت مطالعه نمایدمعلم عطا از پول های مالیه دهندگان آمریکایی نیم شهر مزار را تصاحب کرد، لقب دروغین امپراتور شمال را کمایی کرد، اما بمجردیکه منافع اش در زمان جمهوریت به خطر مواجه میشد بعد طمطراق میگفت:

اگر خارجی ها مداخله نکنند در یکروز ارگ جمهوریت را فتح میکنم، هیچ کسی نیست که از این آغا سوال کند که ارگ جمهوریت را در یک روز فتح می‌کردید حالا همت کنید اگر ارگ امارت را فتح کرده نمیتوانید بروید تنها قریه مارمل زادگاه تانرا در مزار از شر مظالم طالبان نجات بدهید تا دختران قریه تانرا به زور نکاح نکنند و دختران تان آزادانه به مکتب بروند تعلیم نمایند. داکتر عبدالله را از زمان دانشگاه کابل میشناسم، اگر چه درزمان تحصیل بچه مودب و خوش اخلاق بود، در مدت بیست سال جمهوریت همیشه در قدرت شامل بود و از برکت جمهوریت عیش و نوش کرده قیمترین دریشی به تن میکرد،مرغوب ترین نکتایی به گردن می‌ آویخت و بـــهترین عـــــــــطر را استــــــعمال میکرد                                                                                                         

        زمانیکه در سال ۲۰۱۴ غنی احمدزی در انتخابات تقلب کرد داکتر عبدالله گفت: اگر «قطعه قطعه» هم شوم از رای مردم دفاع میکنم، اما زمانیکه «جانکیری» آمد و اندام او را چرب کرد به ریاست اجراییه تکیه زد و به جز عیش و نوش کار دیگری را انجام نداد، در انتخابات اخیر «تقلب بابا!» باز هم تقلب کرد اینبار داکتر عبدالله ننگ دیگری را به جبین خود بجا گذاشت در مقابل غنی جداگانه بحیث ریس جمهور سوگند یاد کرد، اما باز هم با مداخله خارجی ها ذلت دیگری را پذیرفت و مانند غداران سابق سوگند ریاست جمهوری را شکست و تنها به ریاست شورای صلح تن داد. او جمعیتی ها! گور و گردن تان که به جز فیشن و میکپ دست آورد همین شخص دربیست سال اخیر برای کشور و مردم چه بود؟ برای گرفتن امتیاز و قدرت خود را قطعه قطعه میکرد اما حالا اقلآ علیه استبداد طالبانی یک اعتراض هم نمیکند، چرا؟حکمتیار نیز برای منفعت شخصی، گروهی و حزبی در مدت سه سال اقامت اش در کابل بار ها جمهوریت را تهدید کرد و با جمع کردن هزاران نفر پیروان خود چندین تظاهرات بزرگی را براه انداخت، ارگ جمهوریت را تهدید به معاصره کرد، ا

ما حالا که استبداد طالبانی بیداد میکند حاضر نیست که مانند زمان جمهوریت حداقل پنجصد نفر چکچکی خود را جمع کند و دوشادوش زنان و بانوان علیه مستبدین و متحجرین مظاهره و احتجاج کند. او جناب حکمتیار! انجنیر حبیب الرحمن و انجنیر نصرت یار را خلقی ها به شهادت رسانید، آمر مسعود و استاد ربانی را تروریستان به شهادت رسانید خیر است اگر در هنگام تظاهرات خودت را هم تروریستان طالب به شهادت برساند با همقطاران سابق خود در آن دنیا حشر میشوی، برخیز کمر همت بسته کن و علیه استبداد طالبانی مبارزه را آغاز کن اگر کدام اندیوالی پنهانی با طالبان در بین نیست، چه در دارالامان «جای امن» خزیدی و تنها به خطبه نماز جمعه اکتفا میکنی؟

در وقت ظاهرشاه و داود شاه که نه یهود در کشور آمده بود و نه نصاری و نه ده فیصد حالت فعلی ظلم، استبداد و آدمکشی وجود داشت هر روز گاهی شما و گاهی هم چپی ها برای رسیدن به قدرت به جاده ها میریختید زنده باد و مرده باد میگفتید و کشور را به طرف بحران سوق دادید حالا خاموش نشستید، چرا؟خدا شاهد که در بیست سال جمهوریت این دو شخصیت با خون برادران هزاره ما معامله کردند، صاحب مال و منال شدند و هر زمانیکه منافع شان در زمان جمهوریت به خطر مواجه میشد بعد اولاد غریب هزاره را جمع میکردند و علیه جمهوریت شعار میداند و ارگ جمهوریت را تهدید به معاصره و تسخیر میکردند، حالا همه شان در ترکیه و ایران در جوار زیارت «امام رضا!» در کنج عافیت خوابیده اند و هنوز هم مردم مظلوم هزاره قربانی میدهد و اینها صدا بلند نمی‌کنند، برعکس حالا هم حکومت همه شمول میخواهند تا کدام چوکی را در امارت اشغال کنند، کینه شودگانو الله مو تباه که!

خوب به یاد دارم چهار سال تمام این فیلسوف جهان! زمانیکه شهرداری کابل از پول کافرین محترم جاده های کابل را توسعه میداد مسیر سرک کارته پروان در جوار لیسه نادریه را به زور خود جهت امتیاز گیری مسدود کرده بود و علیه جمهوریت به جنگ بود، اما حالا تماشا می‌کند که چطور شهروندان کشورش خصوصآ بانوان مورد ظلم و استبداد امارت طالبانی قرار دارند، یک روز حاضر نشد که برای توقف ظلم و باز کردن دروازه های مکاتب خیمه تحصن بسته کند و اعتصاب نماید.

این دو خائین ملی در بیست سال جمهوریت طالب نوازی کرده زمینه بازگشت طالب را مساعد ساختند، از روز اول امارت تا امروز ترور، قتل و کشتار نظامیان و فعالین مدنی ادامه دارد که در آخرین مورد قتل مرسل نبی زاده وکیل مردم در پارلمان از جهت اینکه در تلویزیون طلوع گفته بود که طالبان و جمهوریت هر دو دست نشاندگان بیگانگان است ترور شد، اما این پدر طالبان در قصر کنج ارگ لمیده یک صدای اعتراضی علیه طالبان بلند نمیکند، چرا؟ هفتم. دزدان جمهوریت هم نمک جمهوریت را خوردند و به نمکدان جمهوریت شاشیدن، از وطن با سرمایه های نقدی و منقول خود فرار کردند، مردم مظلوم را زیر شلاق متحجرین مستبد رها کردند و رفتند، «گال را گنجشک خورد و لت را بودنه» شما و خدای تان که خلاف میگویم؟ نقد و نظر با جبین باز پذیرفته میشود.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا