گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نه تختی بود و نی تاج و کلاهی!
نه تختی بود و نی تاج و کلاهی!

نه تختی بود و نی تاج و کلاهی!

چه نوروزیست خاموش است خاموش

دلِ دلدار در جوش است خاموش

فکر کردم که بینا نیست دلبر

مگر سر تا به پا گوش است خاموش

سروشی نیست چون لطفی ندارد

ندارد عیب مدهوش است خاموش

چه بد با شیشهء دل سنگ می زد

چه خوب آیینه بردوش است خاموش

بهار است و بهارِ بی گل و مُل

گلِ مغرور گلپوش است خاموش

خمارم میزند از دیده ها پس

دل آواره می نوش است خاموش

گمان بردم دل آسایم نماید

دل آرایم چه بی هوش است خاموش

ز خود می رفتم و می دیدم ایوا

که یادِ او بناگوش است خاموش

حرم تا بسته شد فهمیدم امشب

که دیگ از یُمنِ سرپوش است خاموش

نه تختی بود و نی تاج و کلاهی

شهاب آری سبکدوش است خاموش

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا