چرانه گرید چشم وچرانه نالد تن!

یادداشت نو اندیشی : ما ازوقتی که ،به گفتۀ دانشمندی ، “سنت شهادت را فراموش کرده ایم ، وبه مقبره داری شهیدان پرداخته ایم ،مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده ایم ” ، و درست از هنگامی که قابیل خون هابیل را برزمین ریخت همیشه یک جنازه ای از اولاد ” آدم “  پس ازتغسیل براشکهای ناب  درمانده گان تاریخ درقبرستان پهناورهوس های قابیلیان مدفون شده است .

و هنوز هم داستان تکراریی قتل عام ها و جنایات گنگستریی اوباشان مذهبی نما برصحنه تاریخ به نمائیش گذشته میشود . هنوز ملت بخواب برده شده ما از خواب هولناک  مصنوعی که تنه تنومند اش را تسخیر کرده و عوامل وحشتناک با چهره های نامرئی ازهمه سو به پرواز در آمده اند و نسل بالنده امروزی ما را از نظر اصالت تاریخی و فرهنگی خلع سلاح کرده اند بیدارنه شده است ، آنچه پیوسته تهدید می شود و آنچه رو به زوال است « نیروی هوشیاری » ملی ماست . درچنین مؤقیعتی با بی تفاؤتی نگریستن و با نمائیش های مسخره آمیز محکوم کردنها اکتفا نمودن آیا خیانت نیست ؟ به باور ما از آنجا که هر کس به اندازه قدرت انتخاب خود ، انسان خلاق است اگرهمین انسان موجود « اشرف المخلوقات »  چشم بر مصائب ببندند ، بدون شک که از نظر افکار عمومی فاشیست نامیده میشوند ، اگر چشم بازکنند و ببینند و هشدار دهند و قدرت و توانش را به نمائیش بگذارند طبیعی است عاصی و مردان نیرومند تاریخ به شمار خواهند آمد . پس انسان های خلاق نیز به سه دسته تقسیم میشوند ، به قول شاعری برج عاج نشینان سر در برف کرده ، فاشیست های چشم به مصائب بسته و ظالم  و روشنفکران موظف و متعهد برخاسته ازمتن  تاریخ ! درروشنی این اعتقاد وباور یکی از فرهنگیان به نام کشور آقای عبدالصبور میرزاد وقتی میبیند که  دشمنان عدل و صلح انگشت هارا بازکرده و خون ماهیان بی پناه را می مکند قلمی را میگیرد و به استمداد از فریاد برخاسته از خون جوانان شهید می نویسد و برمیگزیند . نواندیشی نیزاین فریاد برگزیده را با شما عزیزان شریک میسازد 

_______________________________________________________________________________

گریه و زاری را بس کنید !دلهره های فیسبوکی را نیز توقف دهید !لازم نیست بعد از قتل عام انسانها چهارعکس وشعرو شکلک غمگین روی صفحات مجازی به اشتراک بگذاریم ! و یا خواستار استعفای مقامات خودفروخته امنیتی و دولتی شویم …دردی را دوا نمیکند …

ببیند که داروغه ارگ چگونه و بصورت ریأ کارانه بازهم بساط مکروفریب را گسترده است ؟ 

___________________________________________________________________________________________________

اینقدر سنگ غیرت وآزادی و دیانت و ملت دوستی به سینه میزنید !اگر واقعآ شعور انسانی و اسلامی تان زنده است و در رگ رگ وجود تان جریان دارد !اگرواقعا از ریختن خون جوانان این سرزمین و ذغال شدن اجساد شان رنج میبرید !اگر میخواهید دیگر شاهد پاره پاره شدن دل مادر و همسر و فرزندان تان نباشید !پس لطفاً بیایید برای یک روز و برای نخستین بار هم که شده …مقابل سفارت آمریکا و روسیه و هر طاغوت دیگری، گرد هم آییم …با یک صدا این دد های که جز جنایت و خونریزی چیز دیگر بار نیاورده اند، را تکه پاره نماییم …ملت های بزرگ از جاهلان لامذهب، حکومت های دست نشانده و … توقعی ندارند …همه به پا برخیزیدباداران شان را که هرروز مارا به فجیع  ترین نوع بی عزت نموده میکشندوادار سازیم تا از این بازی خونین شان در کشورمان دست بردارند

…برای آینده ای تان مقابل سفارت امریکا و اعضای ناتو جمع شوید …در و دیوارش را منهدم سازید تا از مستی که در نتیجه سر کشیدن باده آمیخته با خون ملت های مسلمان است، بیرون شوند …دیگر پی ارگ را نگیرید که سرانجامش مرگ خواهد بود ..

.بیایید این بار بر باداران ارگ بتازیم تا بدانند ملت پس از این فریب بازی های خونین اینها را نمیخورد.بیایید به یکبارصد نفرکشته شویم اما به یکبار!نه اینگونه که با مظلومیت عورت های مان شکار دوربین شده وبا برهنگی بمیریم …

*چرا نه گیرید چشم و چرا نه نالد تن ….از قصیده های معروف سلمان سعد شاعر معروف سرزمین خراسان قدیم