گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » کـــنـــگره یا مســـــخره!ازخــــاک تا افـــلاک رازهای سیروسـلوک!
کـــنـــگره یا مســـــخره!ازخــــاک تا افـــلاک رازهای سیروسـلوک!

کـــنـــگره یا مســـــخره!ازخــــاک تا افـــلاک رازهای سیروسـلوک!

یادداشت نواندیشی :آخیرأدکتر شیرشاه شهاب یوسفزی یکی ازهمکاران نهایت ارجمند تربیون نواندیشی مطلب بسیارمهم وافشاگرانه ای پیرامون عملکرد ها ی یکی یا چندی ازچهره های سیاسی و اجتماعی که درتاریخ خونین ملت افغانستان نقش داشته است و در طول مبارزات آزادی بخش مردم افغانستان در تشکیلات سیاسی مذهبی موسوم به جمیعت اسلامی برهبریی زنده یاد آستاد برهان الدین ربانی نگاشته است و بدون شک که درجامعه ی  استبداد زده ای افغانستان موجب ناراحتی های برخی از عزیزانی میگردد که بدون اندکترین  آگاهی از کار در یک جمع فکری و تشکیلاتی در بدل وعده ووعید رسیدن به یک مقام تشریفاتی ویاهم چند قِران ودرهمی  درحمایت ازاین شخصیت های تاریخ گذشته شعارهای مرده باد وزنده باد سرمیدهند . تربیون نواندیشی تعهدی که با خداوند پاک و مردم مظلوم افغانستان دارد بخوبی میداند که چگونه در این عصرو درمیان این نسل عده ای که شب وروز در دنیا غرق اند ، گاهی در حمایت از دیکتاتورها شعارسرمیدهند واعمال شان را توجیه شرعی میکنند وگاهی برای بقای شان متوصل به ذکر و دعا می شوند ، روی همین انگیزه سعی می کنیم تا از هرنوع نوشتار های ماجراجویانه جلوگیری کنیم و در عین حال از چهره های که فکر میکنند حقوق شان تلف و ضائع شده است احترامانه تقاضا می کنیم تا اگر خواسته باشند جوابیه های خویشرا بصورت مستند به این تربیون ارسال دارند تا در کنار انتقاد منتقدان به نشر برسند و خواننده گان عزیز فرصت یک قضاوت منصفانه را دریابند .

_______________________________

جمعیت اسلامی افغانستان به مثابه هسته مرکزی نهضت اسلامی ، در دفاع و پخش آرمانهای عقیدوی در طول ۵٠ سال اخیر نقش اساسی داشته و باوجود چالش های بسیار توانسته است سهم خود را منحیث یک نهضت فکری ادا کند.مرامنامه، اساسنامه و حتی کارت هویت و عضویت جمعیت اسلامی افغانستان به اعضایش می رساند که این حزب داری اهداف، ضوابط و طرز دید خاص بر بنیاد یک جهان بینی و ایدیالوژی مشخص بوده و جهت تحکیم یک نظام اسلامی – مترقی که جوابگوی سوالات و حلال مشکلات فرد و جامعه باشد، مبارزه می کند.

جمعیت اسلامی در زمان تجاوز شوروی به افغانستان ، در کنار احزاب دیگر ،نقش خود را ایفا نمود و شهید استاد ربانی با وجود ملاحضات و چالش های زیاد توانست این کشتی را از درون ابحار خروشان به ساحل پر کشکمش برساند. دوران مقاومت از دشوارترین شرایطی بود که جمعیت در پرتو اراده و شخصیت دینی- سیاسی استاد فقید و شخصیت عقیدتی- نظامی شهید احمدشاه مسعود، درفش خود را بلند نگهداشت.امروز از پایان جهاد ٢٩ سال، از پایان مقاومت ٢٠ سال و ازشهادت استاد ربانی رهبرجمعیت اسلامی ده سال می گذرد.شما بتاریخ ٢٨ حوت١٣٩٩ خورشیدی در یک مضحکه که به نکاح اضطراری !! شباهت داشت، بنام کنگره جمعیت ،محفل تاج گزاری تان را جشن گرفتید ، پیراهن حضرت عثمان را به دور انداختید و ماشالله !!!! رهبر جمعیت فرضی خود تان شدید، که مرحبا مبارک تان باشد.

می دانم که این جملات را به دقت می خوانید و از تقصیرات این درویش می گذرید.می دانم که امروز حافظه بزرگان به هم خورده است و مواقف خود را بدون مراجعه به گذشته مانند اخبار آب و هوا عوض می کنند اما تاریخ هر چیز را به حافظه می سپارد .می خواهم آیینهء تمام نمای در مقابل تان بگذارم تا تصویرِ خویش را بدون ابهام در آن نظر بفرمایید و در پای رهبری یک حزب آرمانی و عقیدتی که خواهان عدالت اجتماعی و بر قراری حکومت اسلامی است، به قضاوت بنشینید.ماشالله اکثرا در میدان های امتیاز طلبی و منبر های حق خواهی!!از جناب شما همه شنیده اند که جهاد و مقاومت کرده اید، قربانی داده اید، باد آورده نیستید ، دندان میشکنید و با مشت حق خود را بدست می آورید.در این رابطه می خواهم یکبار به طور اجمالی یکبار به زندگی و سرمایه قبل از دوران میارزه تان و بعد از آن توجه فرمایید.شما که معلومدار از مقدمین جهاد و مبارزه نیستید و در بهارِ سال ١٣۶٣ خورشیدی زمانی که هنوز شهادت نامه صنف ١٢ را از لیسه باختر حاصل نکرده بودید و خدمت جبری عسکری شما را مانند بعضی از هموطنان ما تهدید می کرد ،

شامل یکی از گروپ های تحت قیادت شهید استاد ذبیح الله مربوط جمعیت اسلامی افغانستان شدید و طبعا که سرمایهء در دست و کفشی در پا نداشتید. والد بزرگوار شما کاکا نور محمد در یکی از مارکیت های دولتی دکان قالین فروشی با سرمایه اندک داشت که می توانست در حد متوسط معاش خانواده خود را تمویل کند.اما پس از سال ١٣٧١ به گوشه یی از سرمایه حق و حلال تان توجه نمایید؛شرکت افتیک با صد ها ملیون دالر سرمایه، سهم بلندِ شرکت نفتی کابل آیل گروپ، شهرک خالد بن ولید با ۶٠٠٠ نمره زمین، باختر مارکیت، بادام مارکیت، عجب خان مارکیت، نور بسنز سنتر، مارکیت ادویه مقابل شفاخانه، کلینیک و لابراتوار نور، شرکت تیل نور، شهرک میترا نور ، تلویزیون میترا، شرکت ترانسپورت میترا نور، سرای میترا نور، مارکیت مقابل شاروالی،مارکیت آریا ١٠٠٠ دکان، پمپ استشن های خالد نور، شفاخانه فلاحِ و جلال الدین، ، شرکت بلهیکا، ٩ بلند منزل دردبی، ٢۴ خانه در ترکیه، خانه های هندوستان، وووو و صدها جایداد دیگر که لیست آن به ۴٨٠ می رسد وازحوصله این مقال بیرون است، البته این جایداد ها مستثنا از جایداد ها وسرمایه های است که توسط خسربره شما جناب یونس گران فرزند مرحوم ریس گران دولت زی درروسیه ،اربیکستان ودیگرکشورهای آسیای میانه اداره می شود.چشم بخیل کور، این همه از برکت جهاد و مقاومت و قربانی های بیدریغ شماست که چون شیر مادرِ برای تان حلال!!!! تلقی می شود، اما جهاد مقدس برای این درویش و هزاران تن چون من که در راه جهاد و حفظ ارزش های آن و اقامه حکومت اسلامی و آزادی افغانستان ، عمر و همه داشته های خود را فدا کردند، مانند شما و چند تن انگشت شمار دیگر، برکت و دست آورد نداشت و تنها آرامش وجدان و ادای مسوولیت و اجر از طرف پرودگار نصیب مان شد.در سال ١٣٨٢ خورشیدی به هدایت استاد شهید وظیفه بررسی جایداد های جمعیت در کابل و پیشاور به من سپرده شد که کاپی اسناد و قباله های آنرا که به ٢۶ رقم می رسد با خود دارم ،  تقریبا بیشتر این جایدات ها در خدمت همین همرکابان فعلی شما قرار داشت،امروز وقتی آنرا در مقایسه با جایدات های حق و حلال !!!!شخصی شما گرفتم ، دریافتم که جایدات های جمعیت اسلامی و رهبر این حزب بزرگ ، به ۰,۰۵ فیصد جایدات های شما هم نمی رسد.استاد شهید رهبر جهاد و مقاومت ، ریس جمهور وقتِ و رهبر حزب جمعیت اسلامی فقط یک موتر زرهی داشت و تعداد موتر هایش به چهار می رسید و ساعتی که استاد شهید در دست می بست ١٠٠ دالر قیمت داشت،

در حالیکه تعداد موتر های زرهی شما به ٢٠ و شمار موتر هایتان به ١٠٠میرسد و ساعت های شش گانه بند دست تان از ٢۵ تا پنجاه هزار دالر قیمت دارد.علاوه از فرط مدهش زر اندوزی که تا سرحد جنون آن می رسد ، اندیشه مافیای تحکیم قدرت کاذب در طول حیات پر بار تان، تفکر عمیق جناب عالی را تشکیل می داد.من در سال ١٣۶٧ خورشیدی زمانیکه به هدایت استاد شهید کمیته فرهنگی جمعیت اسلامی سالنامه دیواری را به رنگ سبز به چاپ رسانید و در آن قوماندانان ولایات و ولسوالی ها معرفی شده بود با جناب شما بنام قوماندان معلم عطا آشنا شدم ، قبل از آن حتی در سطح ولسوالی کسی با جناب ایشان معرفت نداشت که شاهد این مدعا، نویسندگان آن وقتِ جمعیت اسلامی ، عبدالاحد تارشی، مولوی زاهدی احمدزی، عصمت قانع ، اجر الدین اقبال، ثمرالدین ثامر، عبدالقیوم ملکزاد، خلیل هدف و دیگران که الحمدالله در قید حیات اند ، خواهند بود.از مجاهدین مارمل در مورد جناب شما پرسیدم ، گمان می کردم حضرت شما از جمله هم دوره های شهید استاد ذبیح الله باشید ، اما شنیدم که نخیر شما نو جوان و تازه نفس با سوادی هستید که به رفقای بیسواد همدوره تان در جبهه به یک مدت کوتاه خواندن و نوشتن را یاد می دادید و از همین رو بدون آنکه معلم مسلکی باشید به معلم عطا مسمی گردیده اید.حس قدرت طلبی کاذب به شما راه های زیادی را باز کرد ، معرفی شما با شهید احمدشاه مسعود به حیث نماینده جبهات استاد ذبیح الله موقع طلایی بُود.از آغاز قدرت محلی شما تا امروز برای تحکیم حاکمیت چه حیله گری ها و سیاستبازی های که صورت نگرفت، از حذف افراد گرفته تا سازش های ننگین جهت حفظ قدرت مافیایی و شریک بودن در آن، صرفه نشده است.چندی که پس از پیروزی شما به آرزو هایتان نرسیدید،اما پیوستن شما در تیم بن که هنوز مهرِ تشریک مساعی شهادت آمر مسعود در عمل و نظر از آنها برداشته نشده است، آغاز زندگی سیاسی-مافیایی تان محسوب می شود.معلومدار است که توافقات پشت پرده بن نزد جمعیت اسلامی خیانت ملی پنداشته می شود و استاد شهید از آن ناراض بوده است. حتما یاد تان باشدکه استاد شهید هنگامی که شریک استراتیژک تان آقای قانونی در راس هیات ٢٢ نفری جبهه متحد عازم بن شد برای تان چه گفت؛استاد پیوسته تاکید می کرد که تعین سرنوشت در خارج از افغانستان تحت نظر و موافقه خارجی ها عواقبت وخیم دارد و خیانت ملی محسوب می شود اما شما و تیم تان همان خیانت ملی را بخاطر بدست آوردن قدرت مافیایی مرتکب شدید و استاد شهید به اساس مصلحت خاموشانه آنرا پذیرفت و نخواست ظرف جمعیت بشکند و آب آن که امروز شما و همین معامله گران بن ریختاندید، بریزد.شما در حاشیه توافقنامه ننگین بن برای ده سال سهم ۵٠ فیصدی گمرک حیرتان را صاحب شدید و آقای مارشال دوستم ٣٧ فیصد و استاد محقق ١٢ فیصد حق پدری خود را گرفت.جناب شما با ۵٠ فیصد هم قناعت نکردید ، دوستم ملیشه شد، کمونیست شد ، دوباره برادر تان شد، جنگیدید و صلح کردید.امپراطور بلخ شدید، از تقرری یک کاتب عادی گرفته تا شورای ولایتی و ارگان های نظامی همه و همه را بخاطر منافع شخصی و حفظ قدرت مافیایی تان ، انجام دادید،حتی پشه بدون اجازه تان در بلخ پر نزد، با تمام شرکت ها شریک شدید حتی از ایشان های روضه حق !!!! تانرا گرفتید.شورای امنیت ملی را متهم به آوردن طالبان به شمال ساختید، ستانکزی را قاتل استاد شهید معرفی کردید، فردا با همان قاتل رفیق شدیدبعدا با اتمر یکجا شدید، با کرزی مقابله کردید و دوباره سازش نمودید، زمانی که غنی شما را از امپراطوری بلخ برکنار کرد، آسمان را با انگشت می زدید و ناف زمین را با پای مبارک تان شور می دادید، با طمطمراق اظهار می کردید که من رهبر دارم و تنها صلاح الدین رهبر جمعیت می تواند مرا بر کنار کند، پیراهن استاد شهید را در جان صلاح الدین می کردید و از آن پیراهن حضرت عثمان ساخته بودید، باز سازش کردید

و خواهان نصف حکومت ، ١۵ وزارت برما، نصف ولایات برِ ما و نصف سفارت خانه برای ما !!! شدید ، باز سازش کردید و با معرفی وزیر صحت که از بی شخصیت ترین آدم ها بُود و در دزدی رسوا و برِ طرف شد ، اکتفا نمودید، یاد تان باشد که محمود کرزی را نیز شما معرفی کردید !!!!!!!!سنگِ جهاد را در بازار مکاره به قیمت کاه ماش و نان قاق فروختید ، سنگ قومیت را به سینه زدید و نماینده تاجیک ها شدید !!!!، اما در لوگر خود را لوگری معرفی کردید و پشتون خواندید!!!!!!عبدالله را که دندان در دهانش نمانده بودید دوباره در آغوش گرفتید و با همان شورای امنیت بر ضد خانه و کاشانه خود شریک دسیسه شدید.از روابط نزدیک جناب شما و آقای محب حتی در چوکات فامیلی خبر های از دیر زمانی وجود دارد، فضل سکرتر سایق شما از راز داران آقای محب است که توسط ایشان پول های کلان را جهت تخریب جمعیت بدست آوردید، (ما هم بی اسناد گپ نمی زنیم و مانند شما دوسیه در بغل داریم)کرزی و غنی توانستند با استفاده از عناصر فرصت طلب در صفوف مجاهدین رخنه کنند و آنها را بیشتر متفرق سازند.شما از یک طرف کار خوبی را نیز انجام دادید و عناصر تشنه قدرت، مذبذب و بی خاصیت را از جمعیت دور ساختید، از یکسو بغل شما خالی نماند و از سوی دیگر دامنِ جمعیت پاک شد !آقای شاداب ریس عبوری جمعیت شما !!! در محفل تاج گزاری تان چه آتشین سخنرانی کرد!!! او گفت ؛که دست آوَرَد های جمعیت تنها محصول خون استاد شهید و مسعود شهید نیست؛آیا کسی ادعا کرده که دست آورد های جهاد و مقاومت حاصل خون استاد شهید و مسعود شهید است!!!! ؟هرگز!اگر دست آورد سلاح، موقف ، پول ، مقام و….. باشد این همه در این مدت در خدمت شما ها بوده است و اگر دست آورد عزت، افتخار ، شخصیت و شهادت باشد، هر آیینه بدانید که شما ها لیاقتش را ندارید!فکر نمی کردم که آقای شاداب اینقدر بی خاصیت و بی حرمت باشد تا مستقیم به استاد شهید و مسعود شهید توهین کند.آقای شاداب ! یاد تان است ، شما در حالی که در خانه شخصی تان در مکروریان سوم مقابل مطبعه زندگی می کردید، خانه خود را خانه کرایی وانمود کرده کرایه آنرا برای سالهای متمادی از جمعیت می گرفتید و استاد شهید با وجودی که میدانست با تبسم اوراق تانرا امضا می کرد؟؟نمی دانم چگونه با این جرات و طمطراق حرفِ می زنید!!!!آقای شاداب! در جمله جایداد های جمعیت دو قباله بنام شما بود، یکی دفتر مرکزی جمعیت واقع جهارراهی زنیق که فروش آن به مشوره شورای اجرائیه صورت گرفت و جناب شما ، با حیله و نیزنگ شکر پای تان در دو چک مبلغ ٢٢٩ هزار دالر حق الانتقال گرفتید و زمین خانه کارته ۴ تانرا خریدید و بخاطر خانه دومی جمعیت که در گلوله پشته ناحیه ۴ موقعیت دارد و بنام شما بود ، ایمان تان را فروختید.شرح قباله که کاپی آنرا با خود دارم چنین است،قباله شماره ٢٣٧٨/٢٨٠ سه بسوه تجارتی مورخ ١٣٧۴/١٠/١٨ بنام سید عنایت الله شاداب ولد مولوی سید احمد ولدیت سید اکبر مسکونه اصلی قریه ارکشا ولسوالی چاه آب ولایت تخار.این جایدات برای بخش جوانان جمعیت خریداری شده بود تا از آن استفاده مناسب صورت بگیرد اما شما آقای شاداب از مسترد نمودن آن به جمعیت ابا ورزیدید و آنرا مال شخصی خود دانسته با شریک استرایژیک تان آقای واقف حکیمی تقسیم کردید و آنرا حاصل قربانی خویش در جمعیت دانسته در دامنِ استاد معظم عطا محمد نور غلطیدید.ناگفته نباید گذاشت که آقای واقف دختر خود را به عقد نکاح فرزند شاداب درآورده و قباله نامبرده را بنام های پسر شاداب و پسر خود انتقال داده است و در حقیقت واقف زرنگ که علم میراث !!! را خوب می داند، از دو طرف سود می برد.واقعا به آقای حفیظ منصور  دلم سوخت، ٧ رای برد!!! و رهبر جمعیت نشد!!!!به عرض آقای منصور می رسانم که هنوز وقتِ زیاد دارد ، کوشش بفرماید در قدم اول املا و انشاء خود را درست کند ، از پشت منبر زبان و قوم براید و به تحصیلات خود ادامه دهد ، تنها با خواندن صنف ١٢ و ۵ ماه کورس ژورنالیزم در افغان مدیا سنتر و چند نوشته بی سرِ و پا نمی شود رهبر جمعیت شد، رهبری جمعیت تقوی دینی و سیاسی و علم و دانش می خواهد.آقای مراد ، واصل نور خان مظلوم و دیگران را چیزی نمی گویم خودشان بهتر می دانند

شما که می فرمایید جمعیت نباید میراثی شود، حق بجانب هستید، آیا گفته می توانید که چه کسی ادعای میراثی بودن جمعیت را کرده و ریس فعلی را چه کسانی و به چه شرایطی انتخاب کرده اند؟؟آیا وقتی که فرزند نابالغ تانرا در ترکیب هیات مذاکره کننده به دوحه می فرستادید، همین فکر را کرده بودید؟؟!!آیا به مغز متفکر ائتلاف نامقدس تان آقای قانونی گاهی گفتید که پنج فرزند و برادرنش را چرا برِ شانه هایً مردم سوار کرده است؟؟؟!!!!آیا در جمعیت جوانانی بهتر از آنها نبود؟؟؟؟

جمعیت مانند انجینیر اسحاق، انجینیر ایوب، نجیب الله لفرایی ، عبدالاحد تارشی و …. کدر های سیاسی ، نظامی و فرهنگی دارد که مثل شما هزاران نفر را سوق و اداره می کرد و برنامه می داد، و اکنون هزاران جوان مکتبی، متخصص و بیدار در صفوف جمعیت اسلامی برای اهداف اساسی آن میارزه می کنند و میتوانند سر نوشت خود را خود رقم بزنند،شما نباید پول وافر و قدرت کاذب تانرا که در حقیقت ریشه دربیرون دارد معیار قرار دهید و غره شوید.جمعیت یک نهضت فکریست نمی شود با شهادت نامه های خیالی و افتخاری ، افتخاررهبری آنرا حاصل کرد.

گناه صلاح الدین ربانی فقط همین است که پس ازانتخابات ناکام در قدرت شریک نشد، از وظیفه اش استعفاء داد ، به منابع مالی بیرونی نه ! گفت چون شما در مجلس های ارگ در موترحمدالله  محب نرفت و به ساختار جمعیت منحیث یک حزب سیاسی و عقیدتی پرداخت و شما و همرکابان تان که تشنه و معتاد قدرت و ثروت بودید و به مبارزه و آینده ایمان و باور نداشتید به چنین اقدام مسخره دست زدید.اکنون دیگر مردم چهره های تمام تان را می شناسند و هرگز بر شما اعتماد نخواهند کرد.

از خواب بیدار شوید و به آیینه نگاه کنید,الحاج استاد ستر جنرال عطا محمد نور رهبر جمعیت اسلامی افغانستان!!!!!!!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا