گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » روشنفکران و”سیأ”سیون گلخانه ایی درمجـــمع فدرال خـــواهـان !
روشنفکران و”سیأ”سیون گلخانه ایی درمجـــمع فدرال خـــواهـان !

روشنفکران و”سیأ”سیون گلخانه ایی درمجـــمع فدرال خـــواهـان !

دراین هفته خبری را شنیدیم که شماری از” سیأ “ست‌مداران و نمایندگان پیشین پارلمان افغانستان در نشستی، جریان سیاسی موسوم به «مجمع فدرال‌خواهان افغانستان» را تأسیس کردند. هرچند بر شیشه و صفحه مجازیی ویبناری که روی همین منظور یعنی اشتراک ” سیأ ” ست مداران و نمائنده گان پارلمان برای چنین نشستی ایجاد شده بود به جز یک دو چهره معدودی از این “سیأ” ست مداران و اعضای پارلمان افغانستان کسی عملأ حضور نداشتند و به چشم نه می خوردند اما   با انتشار این خبر که  از قول  محمد سرور دانش معاون ریاست جمهوری اسلامی افغانستان که سابقه عضویت درحزب وحدت اسلامی افغانستان با رهپیمائی دشواری که از انتشار مجله حبل الله که به پیشنهاد زنده یاد عبدالعلی مزاری توسط گروهی از طلاب و مهاجرین حوزه علمیه قم درامر روشنگریی دینی منتشر میگردید و جناب حجت الاسلام محمد سرور دانش از کسانی به شمار می رفت که در امر انتشار ومدیریت این مجله بیشتر مذهبی نقش بسزای  داشت به نشر رسیده بود 

و حضرت سرورخان دانش نیز که  بتاریخ ۱۳ دلو سال ۱۳۹۲ باتشکیل تیم تحول وتداوم،به حیث معاون دوم دکتر محمد اشرف غنی نامزد ریاست  جمهوری  افغانستان معرفی گردید ه بود و پس از آنکه اشرف غنی بصورت تشریفاتی از سوی اهرم های استخباراتی که عمدتأ بیرونی قدرت بودند  به حیث رئیس جمهور منتخب  مردم افغانستان اعلام شد مطابق با فورمولی تحمیل شده ازسوی بیگانه ها که مقامات اهرمی قدرت داخلی در افغانستان را به مقتضای منافع خویش ترسیم نموده بود و آقای سرور دانش که دیگربا  لقب روحانی و مذهبی حجت الاسلام وداع گفته بود و   پس از مشارکت درقدرت مافیائی  آقای سرور دانش نیز به حیث یک مهره مطلوب بازی های استخباراتی طبق روال گذشته به معاونت دوم ریاست جمهوری رسید .این بدان معنی بود که ایشان با عقلانیت پویا و مدرنی که داشت توانیست اندیشه های مذهبی خود را با نسخه عملی حکومت داری بر اساس اقتصاد شبه لبرالی که شالوده آن در کنفرانس تاریخی بن برای افغانستان که پس از انهدام برج های دوقلوی نیورک در امریکا به اشتراک چندین جهت مسلح و غیر مسلح افغان ، نمائنده گان باصلاحیت ایالات متحده امریکا ، نمائنده سازمان ملل متحد و برخی کشور های ذیدخل در قضیه افغانستان در بن پایتخت کشورآلمان برگزارگردیده بود پیوند عملی بزند وبدین سان نظام اقتصادی بازارآزاد شبه لبرال مافیائی را به عنوان طرح اقتصادی برای پیشرفت و ترقی افغانستان قبول نمایند . ازآنجائیکه اراده آزاد مردم افغانستان که تعیین کننده سرنوشت ملی افغانها بوده باشد از چند دهه بدینسو بویژه پس از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ که برهبریی مرحوم سردار محمد داؤد  و اشتراک معلوم الحال افسران نظامی وابسته با حزب دموکراتیک خلق افغانستان درچنگال  شبکه های استخباراتی افتاده بود  وحکایت چنین اسارت  سرنوشت مردم افغانستان تااکنون نیز ادامه دارد .  طبیعی است که نگاه عمومی به سرنوشت ملی مردم تابع حضور فزیکی و معامله گرانه به قدرت بوده است . شاید دیگر برای هیچ کسی حتی آنانیکه معادلات مبنی برسازش و توطئیه علیه مادر میهن افغانستان را همیشه از ” زاویه منحنی “خوش باوری وساده اندیشی می نگریستند و باتأسف که هنوز هم مینگرند ، سیاست توطیه گرانه و گام به گام برخی از چهره های “سیأ ” سی و به نرخ روز نان بخور ها در تاریکی مانده باشد . امروز به بسیار ساده گی میتوان در یافت که چگونه با شکست قابل پیش بینی و افتضاح آمیز رژیم مافیائی برهبریی اشرف غنی یکی از طراحان نظام لبرال سرمایه داری  حاکم بر سرنوشت افغانستان همچون یخبندان های بلند فرورفتند و آب شدند .

شیخ سعدی شاعر وعارف بزرگ شرق گفته است ” دشمن چو از هرحیلتی فروماند سلسله دوستی بجنباند ، پس آنکه به دوستی کاری کند که هیچ دشمن نتواند . برخی از شبه روشنفکران گل خانه ای ای که آخیرأ بصورت مجازی  در مجمعی بنام فدرال خواهان افغانستان اظهار وجود نموده اند از مصداق های روشن و بدون دغدغه این جملات گهربار سعدی بزرگ اند . ازهمان آغازکه احادی از شهروندان میهن افغانستان مانند شهروندان دیگر بلاد و اقلیم ها برای بهبود وضعیت عمومی منجمله مسأله ترقی و پیشرفت کشورافغانستان نهاد های مختلفی را با نام های گوناگون و داشتن افکار و نظریات مختلف انسانی بر جغرافیای افغانستان بوجود آوردند البته نباید فراموش کرد که برخی ازین شبه روشنفکرانی ساده لوح نیز در قلمروو جغرافیای  بنام افغانستان ظاهرأ به بهانه خدمت به کشور گروه ها و دسته های با نام های فریبنده اما با پسوند ” ملی ” تأسیس نمودند . هویدا و معلوم بود که وقتی کشوری بنام افغانستان با داشتن اقوام ، قبائیل و مذاهب مختلف در کره ء زمین عرض اندام نمایند تمامی نخبه گان جامعه برای پیشرفت و ترقی عمومی کشور با توجه به نفوذ خود و ظرفیت های عمومی حضور پیدامیکنند .

از میان جمعی از فدرالی خواهانی که آخیرأ ودر مجمعی به نام فدرالی خواهان افغانستان بر شیشه جهان مجازی ظهور یافته اند لطیف خان پدرام با سوابق عضویت درجناح موسوم به ستم ملی برهبریی زنده یاد طاهر بدخشی و بحرالدین باحث دو تن از بنیانگذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و تظاهر بر جهاد عملی علیه روسها ی اشغالگرکه گفته میشود ایامی چند  در جبهات  قهرمان ملی افغانستان  شهید احمد شاه مسعود سپری نموده است  شخصیت برازنده و مشهوری هست .  لطیف خان پدرام که حتی بیش از سرور خان دانش در مجمع مذکور شهرت یافته است با وجود آن باید اذعان کرد که این  لطیف خان پدرام مرد با هوشی است اوکه از قریحه شعری و هنری نیز بهره مند است با زرنگی ای ویژه ای که دارد توانیسته است تا با لفاظی ها و شعبده بازی های  ادبی خودهویت دو حوزه مختلف زندگی سیاسی اش یعنی مارکسیزم و اسلام را با هم تلفیق دهند لطیف خان پدرام با مهارت ویژه خود به عالیترین سطح در نظام مافیائی  شبه لبرال سرمایه داری جا باز کرد و چندین دوره به نمائنده گی مردم بدخشان در پارلمان افغانستان حضور داشت .آقای پدرام با این هم اکتفا نکرد بلکه خود را کاندیدای مقام ریاست جمهوری افغانستان نمود و رسمأ در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نمود .هرچند آقای پدرام مانند برخی چهره های دیگر مذهبی و ” سیأ ” سی  افغان هیچگاه حضور خود در نظــام مافیائی موســوم به ” جمهوری اسلامی افغانستان ” که برمبنای نقشه راه تسوید و تصویب شده در کنفرانس تاریخی بن به عنوان سهمداردر سرنوشت دولت سهیم نه میداند اما روشن و کاملأ طبیعی است وقتی پس از چندین دهه جنگ و خونریزی درجغرافیای بنام افغانستان به ظاهرامنیت هرچند قبرستانی و به شیوه ای “آرامش قبل از طوفان ” برقرار میگردد و برخی از”سیأ ” سیون افغانستان در نبود یک بدیل فکری مستقل عدالت خواهانه به آن مینگرند آن را می پذیرند و سعی میکنند

تا به اقتضای خواست قدرت های  پشت صحنه بیگانه که جوهری از سرنوشت افغانستان را در دست دارند درنهاد های آن دولت مافیائی جابجا سازند چنانچه برخی از چهره های شاخص همین مجمع فدرالی خواهان افغانستان در نهاد های سیاسی و مدنی در آخرین مرحله دولت جمهوری اسلامی افغانستان برهبریی محمد اشرف غنی جابجاشده بودند . که میتوان از دوچهره ای نامور این مجمع آغا سرورخان دانش معاون دوم” ریأ “ست جمهوری اسلامی افغانستان و عبدالطیف پدرام بحیث دو دوره نمائنده مردم بدخشان و سپس هم کاندیدای مقام “ریأ” ست جمهوری اسلامی افغانستان نام برد .البته نباید فراموش کرد که آقای لطیف پدرام که نامش  در مجمعی از فدرالی خواهان افغانستان به چشم می خورد در همان زمانی نیز که خود را کاندید به مقام “ریأ”ست جمهوری اسلامی افغانستان نموده بود در برنامه انتخاباتی ای خود خواست اصلی اش راتأسیس نظام فدرالی در افغانستان اعلام کرد  . اما آقای پدرام برای تحقق این خواسته خود تربیونی را انتخاب نموده بود که با استراتیژیی نظام اقتصاد بازارآزاد  شبه لبرال با حفظ نظام متمرکز ریأ ستی در کنفرانس بن به تصویب رسیده بود اما از آنجائیکه به دلیل به گروگان گرفتن جوهر سرنوشت مردم افغانستان که با حوادث درد ناک یازدهم سپتمبر کاملا در دست بیگانه گان قرار گرفته بود برپائی پروسه انتخابات برای تعیین رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان و ایضأ برای پارلمان مردم افغانستان مضحکه ای پنداشته می شد که از سوی مراکز اصلی قدرت در افغانستان یعنی سفارت ایالات متحده امریکا در کابل همچنان ستاد فرماندهی نیروهای ناتو که در افغانستان حضور داشتند براه افتاده بود . چگونه شد که رجال و  آدم ها ی زرنگی همچون لطیف پدرام که به دلیل حضورش  درهمه رژیم های  چپ و راست در افغانستان حامل اندیشه های التقاطی مارکسیزم با اسلام نتوانیستند برنامه های استعماررا بشناسند و بدانند و لمس کنند  که استعمارجدید درکشورهای شرقی عمدتأ مذهبی کدامین تاکتیک ها و شیوه ها را بکارمی برند؟

از میان مهره ها و رجال فراریی چون رشید دوستم ، عطا محمد نور ، یونس قانونی ، محمد محقق ، عبدالکریم خلیلی وغیره تنها کسی که شهرت خویش را مدیون رژیمهای گذشته  منجمله رژیم دکتر نجیب الله فقید میداند عبدالرشید دوستم است که با اعلام مجمع فدرال خواهان واکنش داد . مسخره ترین بخش این واکنش آنجا و آنگاه بود که خواست نظام فدرالی در افغانستان  را از آرمان های شهدای چون عبدالعلی مزاری و قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود عنوان کرد . در یک گفتگو گفته است که من با آمر صاحب مسعود جلسه طولانی داشتم پس ازسقوط حکومت دکتر نجیب گفتم که باید چه شود؟ درآئنده چه رقم یک نظام بیاید و همه مردم ، ملت چهره خود را به او نظام ببیند ما به اونها همو فدرالی را مطرح کردیم

اما این پهلوان پنبه ای شاید فراموش کرده بود که ایشان اشرف غنی را نیز از قول مردم که یک سیاست مدارشجاع ، قاطع ، که به مردم افغانستان  دروغ نه گویند همین طور یک رهبر را کار دارند . ما مردم همین رهبر را پیدا کردیم . همین دکتر صاحب اشرف غنی را ما که همین خصوصیا ت را دارد ……یکی از چهره های که نظام فدرالی در افغانستان را نظام مطلوب برای مردم افغانستان خوانده آقای حجت الاسلام و المسلمین محمد محقق است که سابقه  چندین دوره  سهم گیری دراهرم های  قدرت نظام جمهوری اسلامی افغانستان برهبریی حامد کرزی و اشرف غنی دارد با انتشار اعلامیه ای که از نام حزب وحدت مردم افغانستان در صفحه فیس بک اش به نشر رسیده نوشته است : …..که بدون شک نظام فدرالی یکی از نظام های مؤفق در اداره ، پیشرفت و تأمین حقوق سیاسی و مدنی ملت های شان بوده است که نمونه های آن در این دنیا کم هم نیستند و افغانستان به دلایل تکثر قومی زبانی و مذهبی و شرایط جغرافیای برای فدرالی شدن بستر مناسب میباشد که ملت در سایه یک نظام مردم سالار هم وحدت ملی خویش را با اراده آزاد خود حفظ و تقویت کنند و هم حقوق سیاسی مذهبی و مدنی اقوام با هم برادر که در هر واحد فدرال زندگی میکنند تأمین شود

اما ایشان نه گفته است که چرا اکنون وآنگاه که بساط زندگی عیش و نوش اش توسط جنگجویان موسوم به گروه  طالبان برهم خورده است و عاجز از مبارزه بدون خشونت و مبتنی بر عدالت و آزادی خواهی با جنگجویان طالبان است به چنین اظهارات مسخره آمیز رو اورده اند ؟ هگل فیلسوف نامور آلمان در جائی به این نکته تأکید گذشته است که همه رویداد ها و شخصیت های تاریخی و سیاسی به اصطلاح دوبار به صحنه می آیند ، یکبار بصورت تراژیدی و بار دیگر بصورت کمیدی ! در اوضاع و احوالی که طالبان بصورت دراماتیک و درعین حال امیدواری بخش  بر سرتاسر افغانستان سلطه یافتند همان طور که مستحضر شده اید برخی از نگهبانان  مافیائی قدرت نیز فرو ریختند و فرار را بر قرار ترجیح دادند .عطا محمد نورنیزکه جزیره قدرت در شمال افغانستان را رهبری میکرد و روی همین دلیل نیز لقب امپراطور بلخ را حمل می نمود  جزی  رجال و شخصیت های بود که با ارسال پیامی از نام رهبریی شاخه ای ازجمیعت اسلامی افغانستان که یکی از قدیمی ترین سازمان های جهادی بوده و پس از شهادت استاد برهان الدین  ربانی رهبر جمیعت اسلامی  رهبریی این سازمان فکری را تا انتخاب رهبر جدید فرزند برومند اش آقای صلاح الدین ربانی بر عهده گرفت .

ولی آقای عطا محمد نور که از حمایت مافیای حاکم برخورداربود در مقابل تعیین صلاح الدین ربانی به حیث رهبر موقت جمیعت اسلامی آغاز به سنگ اندازی نمود و خود را رهبر جمیعت اسلامی افغانستان اعلام کرد و در اکثر محافل قدرت نیز از همین جایگاه اشتراک می نمودند . اما پس از سقوط دولت مطلوب عطا محمد نور که از برکت آن لقب امپراطوری بلخ را کمائی کرده بود به دلیل فقدان نقشه راه پویا برای پیشرفت جامعه افغانستان با هر خس و خاشاک توصل می جست وبهره سیاسی می برد چنانچه عنوانی  اجلاس مجمع فدرالی خواهان افغانستان که به غرض اعلام منشور آن مجمع در دنیای مجازی منعقد شده بود پیامی را فرستاد که توسط یکتن از شرکت کننده گان مجمع فدرالی خواهان قرئت گردید .درحالیکه میتوانیست مانندچندین اجلاس دیگری که برای بزرگداشت از شهدای جهاد افغانستان در فضای مجازی بویژه در برنامه مشهوری Zoom اشتراک میکرد اما از اینکه هدف و انگیزه ارسال این پیام و قرئت آن توسط شخص دیگری ، در کنار سائر اهداف کوچک و حقیر “سیأ” سی در عین حالیکه در صفحه ایکس یا همان تویتر سابق تصاویری از ملاقات اش با صلاح الدین ربانی به نشر رسانده است نهادینه سازیی رهبریی جمیعت اسلامی افغانستان است که میخواست بر ذهن  اعضای باقی مانده و پراگنده جمیعت اسلامی افغانستان که هنوز هم  بدور صلاح الدین ربانی می چرخند حک زند .زیرا نمائی زشت وفساد آلودی ازمعلم عطأ محمد نورکه درسایه نظام استخباراتی اقتصاد شبه لبرال مافیائی برهبریی حامد کرزی واشرف غنی ازایشان امپراطورجزیره بلخ ساخته بود امروز بویژه پس اجرای پرده دوم آن نظام که بنام امارت طالبان اجرأ می شود چنان به گند کشیده شده که مورد نفرت و انزجاراکثریتی از حامیان داخلی و خارجی منجمله کسانی که در فضای مجازی با مواجب قلیلی که از امپراطور جزیره بلخ دریافت میکردند گشته است . لهذا آنچه که می ماند رهبریی و زعامت فکری در یک جامعه است که از شانس بد صلاح الدین ربانی با میراث گرفتن از پدر مرحوم اش استاد برهان الدین ربانی  بر آن دعوای میراث  دارد و خود را رهبر جمیعت اسلامی افغانستان می خواند. شاید آقای استاد عطا محمد نور امپراطورسابق اقلیم بلخ و اکنو سرگردان در دیار بیگانه ها نه میداند که همه چیز را به پول وثروت میتوان بدست آورد ولی نه میتوان آنچه را که جهت دهنده یک ملت بسوی آزادی و عدالت باشد با پول از بازار خریداری کرد ،

جمیعت اسلامی افغانستان و یا هم هر حزب و گروه دیگر” چپ ویاهم راست ” مدنی که  اندیشه و تفکرآنهم از جنس پویا و بروز شده دارای جایگاه خاصی میباشند و مانند  موتوری اند که با انرژی اندیشه حرکت میکنند باید از آقای نور پرسید که آیا میداند که چرا وچگونه زنده یاد استاد برهان الدین ربانی درتاریخ معاصرکشورنقش داشت ؟ آیا میداند که عوامل زوال و عروج مشارُالیه که بیش از چهار دهه رهبریی جمیعت اسلامی افغانستان را برعهده داشت چه بوده است ؟ واما نکته ای که می خواستیم یا د آوری کنیم این است شما میتوانید پول وثروت را از هر راهی وهرمعامله ای  که بوجود آورده اید در راه تقویت بنیه مالی خود و خانواده تان به کار گیرید اما تصور اینکه سرنوشت یک کشور را نیز با پول تغییر خواهید داد هرچند برای مدتی امکان پذیراست اما نه میتوانید برای همیشه مردم را برآن فریب داد .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا