وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
در گذر عمر مطبوعاتی مان گاه ، گاهی لحظاتی پیش می آید که احساس میکنیم چرت مان دارد پاره میشود البته اگر بخواهیم موارد این لحظات را زیر قلم آوریم طول وتفصیلش زیاد میشود اما ذکر یک مورد و یاهم چند مواردی که دست برقضأ از مهمترین موارد نیزمحسوب میشود خالی ازفایده نباشد . آن هنگامی است که شطحیات و لاف های حضرت اشرف خان غنی سابق احمدزی دامت برکاته را میشنویم و مانیز اقلأ برویت آنچه که ایشان می فرمایند با صداقت و دلسوزی حلاجی میکنیم معمول خواننده گان عزیز ما نیز این است که هریک از یادداشت های ما را که مزین به مستندات و فکاهیات و حتی دُرفشانی های بزرگان این عصر بوده اند به جای یک بار ، دوبار و بلکه هم بیشتر مطالعه فرمایند که لزومأ دراثرتکرارمطالعه یک ریزه کاری های ویژه ای را کشف می فرمایند که گاه حتی خود مان هم ملتفت آن ظرایف و دقایق نبوده ایم .
این خصلت مفید از خواننده گان عزیز به جمیع اصحاب و اذناب این تربیون سرایت نموده و مطالب منتشر شده را نه یک بار بلکه چند ین بار با دقت کامل مرور می فرمایند . خواننده گان عزیزلابد خیال نه می فرمایند که این مقدمه ازاین بابت نوشتیم که به انان تکلیف کنیم که عرائیض مانراجهت کشف ظرایف ونوادردرآن به جای یکبار چند بار بخوانند ،نخیر! ماهمچنین توقع ازکسی نداریم فلذا این عرائیض راازجهت محکم کاری به عرض رساندیم .گمان میکنیم نیازی به توضیح نداشته باشد که وقتی حضرت رئیس اشرف خان غنی مدظله لباس ملوک وسلاطین عصرحجررابرتن میکند لابد درآئینه تاریخ زخم خورده چهاردهه آخرکه قیافه ها وچهره را بصورت فریبنده بزرگترازآنچه که هستند نشان میدهد ،خودرامهدی آخرالزمانوموعود خدامیداند که گویا گاهی بروی ازجنس وحی والهامات نازل میشوند وپس ازؤقوع گناهان صغیره وکبیره درعالم ازبرزخ نامعلومی ظهور میکند.وقتی دهن به سخن بازمیکند این حقیرترین اعلیحضرت دنیا برای دوروزداروغه گری درارگ شریف هم که شده حاضر است چکمه ای صد تا دونالد ترومپ راهم که شده پالش زند .
اما عجیب آنجاست که درمحضردیگر تحقیر شده گان جامعه آنچه را که استعمارغرب وخاصتأ امریکا انجام میدهد آنرا دستور خود می پندارد ، چنانچه همین امروز جلالتمآب اشرف خان غنی احمدزی عقل عالم سلطان السلاطین مد ظله در یک خطبه ای اش که بدون شک خطبه شقشقیه آن حضرت باید نامید نسبت به اعلامیه آخیر وزارت خارجه امریکا که گویا یکی از دفاتر خصوصی و معاملاتی اشرف خان غنی احمدزی باشد اظهار فرمود : من از اعلامیه امروز ایالات متحده امریکا در باره لویه جرگه استقبال میکنم …..که در در باره اهداف مطلوب آئنده افغانستان ، تأمین صلح ، انکشاف اقتصادی و وضعیت کنونی جامعه و ارزشهای آن اعلام حمایت کرد.
حضرت متفکرو سلطان عالم دربخشی از این خطبه اظهار فرمود . مهم ان است که امروز آنچه را که به رهبریی نظام گفته بودند امروز امریکا بصورت آشکار به محضر تمام ملت افغانستان بیان داشت ، ایشان همچنان ضمن آنکه این اعلامیه متبرکه را به زبان غیب تشریح ، تعبیر وتفسیر می فرمود اظهار داشت :هدف مطلوب هدفی است که آن اقتدار ملی ، آزادی وحدت ملی ، دموکراسی حفظ وتوسعه ارزشهای هجده ساله ما درنتیجه صلح تحکیم شود نه اینکه خدای ناخواسته درخطربافتند.این یک تعهدی است که امـروز( امریکا ) به همه شما شریک ساخت.جالب ترین بخش این خطبه مکرمه آنجا بود که ایشان فرمودند:
این تقاضای من بود که بخاطرحرمت به عظمت لویه جرگه ایشان یعنی امریکا یک اعلامیه صادر کند و این اعلامیه روشن است و شما آنرا می بینید .
آورده اند که مرتبه ای از لیونید ایلیچ برژنیف سردمدار امپراطوریی اتحاد جماهیر شوروی سابق پرسیدند که چه وقت شهر سن‌پترزبورگ یا مرکز ولایت لنینگراد با شهرپیشرفته مسکو از لحاظ پیشرفت و تکنولوژی همسری خواهند کرد ، لیونید ایلیچ برژنیف در پاسخ گفت : هیچگونه امکان ندارد مگر آنکه مسکو را ویران کرد .! این حکایت و این جواب لیونید برژنیف بزرگترین امپراطور روسیه شوروی در مورد کهترترین و درعین حال لافزن ترین مستبد عصر که خود را رئیس جمهور منتخب و سرقوماندان اعلای نیروهای مسلحمیخواند صدق میکند . اینکه چرا حضرت اشرف خان غنی قصد کرده بزرگترین و درعین حال نامور ترین بخش ادب شعر پشتو را که در حوزه تاریخ زبان و فرهنگ مشترک افغانستان محسوب میشود با شیوه بسیار مکارانه مسخ کند تاهنوز هیچکسی نه میداند که چرا عالم پناه حضرت اشرف خان مدظله پس از کلنگ زنی در پروژه مسخ
کاریکاتوریی مذهب این بار عزم خود را جزم ساخت تا با شیوه مرسوم ومعروف صد درصد مؤثرمافیائی درجوامع عقب افتاده که با دفاع ضعیف ازحقائق بزرگ جوامع بشری را ازفرهنگ و تمدن محروم میسازند دست یازیده است .و میان آن پروژه مسخ ارزش های دینی و این معامله برشعرو فرهنگ مردمان اصیل افغانستان درچیست ؟ و تمسک مستمر حضرت اشرف خان غنی ریشه در کدامین بیشه دارد که همچنین بفهمی نه فهمی وقتی از خواب بلند میشود بنام شعر و سیاست ، علم و فلسفه متوصل به دروغ می شود ؟ روز گار غریب و آدم هایش نیز غریبی داریم بیایید شعر نابی از حضرت پاپ اعظم که از قول سرکار عبدالغفور لیوال سفیرخانقاه ارگ دردربار قم شریف بر زبان آورده بشنویم .
حضرت فرمود : لیوال صاحب سفیر ما در تهران در ایران یک شعری گفته است که : زود کنید که مسجد ما مناره ندار ، کودک در آن سیپاره ندارد ..برو میله راکت را از خانه بیاور ، دیره ای ویران ما کتاره ندارد ….ملاحظه فرمودید دوستان ؟ ! که حضرت اشرف خان معروف به غنی سابق احمدزی چگونه در هر فن وکاری تبعات و دست آورد های ادیبان و شاعران بزرگ ادب وفرهنگ را با این گونه شطحیات وهذیانها تضعیف میسازد و زیر سوال میبرد . این متفکر قلابی اعظم با غلط خواندن شعر بسیار ساده ای که ازکلیماتی چون « للمه » وغیره ترکیب یافته است بصورت معیوب قرئت می فرمایند . هیچکسی منجمله همین غفور خان لیوال که پیک خانقاه ارگ در قم شریف تشریف دارد به این غلام سرسپرده نه گفت که حضرت اشرف خان غنی متفکر قلابی زمان ! ضرب المثل خوبی است که گفته اند ترکاڼی د بیزوکارندی ! چرا آبرو و عزت ملت با وقار و تاریخی افغانستان را به گروگان گرفته ایی و ادبیات و شعراین ملت را به غلط قرئت می فرمائی ؟
وایضأ در خبر امده است که وقتی حضرت کاهن اعظم سخن اش را درباب مزایای نرم افزاریی استعمارنو و فضائل قلاده های رنگین اما آغشته بر ویروس کرونائی که جوهر سرنوشت ملت بزرگ افغان بر آن مصاب گردیده است سخن می گفت ناگهان پلاکاردی ازقبل آماده کرده شده توسط بلقیس روشن بانوی که با حضور درمجلس شورای ملی افغانستان مجوز اشتراک در مراسم مافیائی موسوم به لویه جرگه مشورتی را نیز یافته بود با این عبارت که « باج دهی به طالبان وحشی خیانت ملی است » بلند گردید و ازسوی داروغه ارگ به ایشان گفته شد که من باج ده نیستم ،خواهر گرامی مه باج ده نیستم فیصله ازشمااست وهمکاران ات را قناعت بده .اما هنوز این دستور شفر گونه از زبان اشرف خان غنی هفت ثقال ارگ خارج نه شده بود که زنی از طائفه داعش حکومتی در تلاش رسیدن به بهشت موعود خانم بلقیس روشن را به جرم بلند کردن شعاری که گویا « باج دهی به طالبان وحشی خیانت ملی است » با مشت های آهنین اش زمین گیر کرد و با مشت و لگد تنبیه بدنی نمود
وقتی این حالت مدعیان آزادی بیان و حقوق زن که در چند سال اخیربه عنوان بزرگترین دست آورد بر آن محاسبه میشود توسط دوربین های که حال واحوال لویه جرگه را منعکس می ساخت انتشار یافت در ذهن بسیاری ازآزادی خواهان و عدالت طلبان داستان درد ناک قتل فرخنده که درفاصله هزار متریی حرم سرای ارگ ودر محضر هزاران تن از شهریان کابل متحمل شکنجه های گوناگونی گردید وسرانجام به جرم مبارزه با خرافات و جهالت به اتش خشم استبداد افگنده شد تداعی می ساخت . اما این تنها بانو بلقیس روشن نبوده که در روز روشن به جرم حمل یک پلاکارد معمولی یعنی « باج دهی به طالبان وحشی خیانت ملی است » بلکه گزارشهای وجود دارد که قبل ازخانم بلقیس روشن جوانی به اسم غورځنگ سیال نیز که اعتراض مشابهی داشت از سوی نیروهای امنیتی حاضر در نشست لویه جرگه مشورتی مورد لت وسرکوب قرار گرفت .اکنون وبا توجه به آنچه که بار ها دیده ایم و شنیده میتوان قضاوت کرد که هرگونه احساس آزادی و غرور و استقلال در جامعه ای که قبل از تبیین سرشت ، هویت ، مشخصات و خواسته های انسان بر مبنای سرشت و فطرت وی شناخته شوند و برای پیشرفت آن راه حل جستجوگردد بطور ثابت و از قبل معین شده به نام های گوناگون مانند لویه جرگه و یاهم هر ساختار دیگری که با مقتضای منافع نظام جهانی شبه لبرال و بازار ازاد راه وروشی و احکامی برای پیشبرد زندگی ملت ها تعیین شود به جز انکه این نظام را و چنین میکانیزمی به هر اسم ورسمی که برپاگردد خیمه شب بازی بیش نیست و نخواهد بود
