وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
روزی مردی نسبتأ میانسالی به اسم محمد عمران خان که پس ازبازنشسته گی ازکپتانی بازیی مشهور کرکت درکشور پاکستان دررأس تحریک انصاف گماشته شده بود به عنوان صدراعظم پاکستان در اجلاس مشترک کمیته مقام‌های ارشد (اپکس) در باره افغانستان از مقام‌های کشورش خواسته تا همکاری‌های دوجانبه با کشورهای دوست و همچنین اعزام نیروهای متخصص و آموزش دیده به افغانستان، به ویژه در زمینه‌های پزشکی، فن‌آوری، مالی و حسابداری، جهت جلوگیری از بروز بحران انسانی در این کشور را مورد بررسی قرار دهند.
هیچکسی نه میتواند انکارکند که بیش ازچهاردهه مروارید سرنوشت افغانستان در چنگال خونین قدرت های بزرگ جهانی و منطقوی دست به دست میشود . جالب و سخت شگفت انگیزو درعین حال درد ناک است که قدرت های جهانی و منطقوی بویژه کشورهای همجوار افغانستان بدون آنکه با اعزام نیروهای بومی شان در جنگ با قدرت های دیگر اشتراک ورزند فرزندان سرزمین افغانستان رابه عنوان هِزم آتش جنگ مورداستفاده قرارداده اند.کودتای خونین مرحوم داؤد خان که به کمک افسران نظامی ارتش افغانستان دربرابرپسر کاکایش مرحوم محمد ظاهر پادشاه پیشین افغانستان انجام یافت نخستین تهداب این فاجعه را بر دل ودماغ تاریخ افغانستان حک کرد.هرچند نظام سلطنتی برپایه های بی عدالتی عمومی استواربود اما هنوزامید تحقق اصلاحات گسترده در جامعه وجود داشت که مردم افغانستان میتوانیستند بدون استفاده ازوسائیل زور وخشونت بدان فائق آیند اما فقدان اندیشه عادلانه و برترواعمال آن توسط نگهبانان معلوم الحال وابسته با بیگانه گان بنیاد و تهداب فجائیع سهمگین و سنگین تاریخی را پایه گذاری نمود
ازآنجائیکه اکثریت پایه گذاران نظام شبه جمهوری مرحوم داؤد خان را عناصروابسته با بیگانه ها بویژه روسیه شوروی تشکیل می داد وقتی استعمار سرخ اتحاد جماهیرشوروی نتوانیست روحیه میهن دوستانه دروجود مرحوم محمد داؤود رامهار کنند ویاهم ازافغانستان به عنوان مؤقیعت اشغال شده دربرابردیگررقبای جهانی ومنطقوی بهره براداری کندبه کمک همان نیروی وابسته رژیم شبه جمهوری مرحوم داؤد راسرنگون ساخت و حاکمیت صد در صد خلقی وابسته به اتحاد جماهیر شوروی را در سرزمین افغانستان اعلام نمود .
وقتی اعلامیه ای اززبان اسلم وطنجار کماندویی ارتش که یک عنصر شناخته شده وابسته با جناح خلق حزب دموکراتیک خلق افغانستان شناخته می شدبا انانس حفیظ الله امین عضوارشد رهبریی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازامواج رادیوافغانستان منتشرشدهمه رجال سیاسی و نخبه گان مملکت دانیستند و هنوز هم میدانند که چگونه وچه زمانی سرآغازیک فتنه خونین در قلمرو افغانستان نهادینه گردید .دیری نه گذشت که دوجناح معروفی از حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی جناح خلق برهبریی نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین دربرابر جناح نسبتأ معتدل و زیادتر اهلی شده موسوم به جناح پرچم برهبریی ببرک کارمل را به اتهامات گوناگون از صحنه سیاست بیرون کشیدند و فضأ را به “جناح خلق” حزب دموکراتیک خلق افغانستان بصورت جبری واگذار نمودند .شاید رهبران حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی و اکثریتی ازاستعمارگران خورد و بزرگ عالم به این نکته ملتفت نه شده بودند وهنوزهم توجه ندارندکه نه میتوان اندیشه هابویژه آنچه راکه بنام آزادی وعدالت درجوامع گوناگون بروزمیکنندبصورت مصنوعی همچون امتعه به جوامع دیگری منتقل ساخت.روی همین ملحوظ وهمین دلیل درتنها جناح خلق حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیزکه به اریکه قدرت رسانیده شده بودند در آتش غروراقتدارنه تنها با حذف سائردگراندیشان وآزادی خواهان پرداختند بلکه جناح نامور موسوم به پرچم حزب دموکراتیک خلق رانیزازآریکه قدرت برانداختند حتی به زندان هاانداختند.این درست رسوبات غریزه ای بودندکه درسرشت هرانسان نهادینه شده است وچنین انسان های قدرت طلب و همدست استعمارجهانی بدون آنکه وابسته به چه اندیشه ای اعم ازمذهبی وغیرمذهبی،کمونیست ولائیک ،دموکرات وغیره بوده باشند
چنانچه آگاهی دارید عمران خان نخست وزیر پاکستان در یک جلسه مقام های ارشد موسوم به (اپکس) در باره افغانستان از مقام های آنکشور خواسته است تا همکاری‌های دوجانبه با کشورهای دوست و همچنین اعزام نیروهای متخصص و آموزش دیده به افغانستان، به ویژه در زمینه‌های طبی ، فن‌آوری، مالی و حسابداری، جهت جلوگیری از بروز بحران انسانی در این کشور را مورد بررسی قرار دهند. این حرف صدراعظم عمران خان درباره افغانستان چندان بی سابقه نیست.زیرا اقلأ ازآغازحمله امریکا وائتلاف جهانی ضد تروریزم برافغانستان وایجاد دولت موقت برهبریی حامد کرزی که در نتیجه فیصله های استخباراتی کنفرانس بن باتوجه به منافع کشور های جهان بویژه کشور های همجوار افغانستان بوجود آمده بود . وقتی نخستین روزهای سقوط رژیم طالبان در افغانستان را مرور میکنیم ، بدون هرگونه سیاسی کاری ونزاع های مرسوم برسر قدرت درجامعه افغانی دوکشورهمسایه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان بیشترین نفعی را به بهانه همجواری با افغانستان ازآن خودساختند.ودرراستای این هجوم غم انگیزبرکشورفقیرافغانستان سیلی ازمتخصصان ، مهندسان و کارشناسان به کشور جنگزده افغانستان سرزیر شد .
همچنان اگر قراربراین شد که ابعاد انگیزه های سیاسی و استخباراتی این مسأله مورد ارزیابی قرارگیرد ممکن است مسأله اعزام نیروهای متخصص و آموزش دیده به افغانستان، به ویژه درزمینه‌های طبی ، فن‌آوری، مالی و حسابداری دامن بسیاری از مهره های رژیم های دودهه آخیربرهبریی ارباب حامد کرزی واشرف غنی بگیرد. زیرا دردوره هریکی ازین پادوهای گوش به فرمان استعمار دست های نه تنها کشورهای بزرگ شامل در ائتلاف جهانی ضد تروریزم بلکه درنتیجه تعامل ذات البینی کشورهای مذکورافغانستان به میدانی ازرقابت و معامله مبدل گردیده بود که برخی ازکشورهای همسایه بالخصوص پاکستان وایران شرط اعزام نیروهای کار خویش به افغانستان را بردیگراعضای ائتلاف ضد تروریزم قبولانده بودند. وطبق آمار یک مرکز تحقیقاتی هفتاد وپنج هزار نیروی متخصص کاریی پاکستان و تعداد چهل وپنج هزار نیروی جمهور اسلامی ایران در سکتور های دولتی و خصوصی افغانستان مشغول کار بودند . البته باید گفت که این نیروها به اساس قرار دادهای رسمی میان حکومات افغانستان وکشورهای همسایه یعنی پاکستان و جمهوریی اسلامی ایران
در افغانستان استخدام شده بودند .چنانچه در زمامداریی حامد کرزی مبالغ هنگفتی برای همین منظور به صورت منظم به دفتر حامد کرزی از سوی جمهوری اسلامی ایران پرداخته می شد .
بدون تردید سخنانی را که محمد عمران خان رهبر حزب تحریک انصاف پاکستان و نخست وزیر گماشته ارتش پاکستان به حیث نگهبان ذوب شده در منافع استراتیژیک آنکشور در نشست (اپکس) در باره افغانستان ایراد کرده است برای خیلی ها ازمیهن دوستان و سیاست مداران جامعه افغان تازه و قابل محکومیت میباشند اما از نظر ما سخنان جدیدی نبوده و نیست .خطوط اساسی برای تحلیل های همه نخبه گان شریف و نجیب افغانستان وسائر تحلیل گران ازآنجا نشت ء میکند که به زعم آنها قدامت بحران درافغانستان بصورت دُم بریده بدون آنکه ریشه های آن دربسترتاریخ گذشته جستجو گردد مورد بررسی قرارمیگیرد .درحالیکه شیوه ها واسلوب های جدید استعماردرعصرحاضرازما وعموم تحلیل گران ومؤرخان می طلبند تا با صرف نظرازاینکه چی کسی ومقامی برای کدامین هدف وبا کدامین ابزاری برای رسیدن به اهداف استراتیژیک خویش درکشورما افغانستان تلاش وفعالیت مینمایند باید در گام نخست اسلوب اعمال اهداف شان درقلمرو افغانستان و یا هرکشور دیگری را دریافت .
که با توجه به مؤقیعت جغرافیاوی وحالت اتنیکی وعمومی مردم افغانستان ازنظراستعمارگران بیگانه مؤثر ترین میتود برای رسیدن به اهداف استرتیژیک شان معتاد سازیی نسل حاضر برمصرف وتجمل بوده که مردم افغانستان رادرطی چندین دهه بویژه دو دهه آخیر تاریخ خونین این کشور برآن مبتلا می ساختند که ما وهمه مردم افغانستان شاهد اعتیاد برمصرف و تجمل نسل بالنده امروزما هستیم.ماوهمه کسانی که درباره تاریخ معاصرافغانستان می اندیشند وتحلیل می کنند میدانیم که وقتی استعمارجهانی وحامیان منطقوی شان اراده نمودند ملت و تمدنی را ازجغرافیای زمین حذف ومنهدم سازند این پروژه انهدام رابا تطمیع مهره ها واذناب اهلی شده بومی تقویت می بخشند . آنچه می خواهیم بگوئیم این است که این عملیه اهلی شدن شهروندان کشورهای جهان سوم تا آنجا به پیش میرود که با گذشت زمان آرام ، آرام در جامعه نهادینه میشود و هرآنکه اهلی نه شده است ازسوی اکثریتی از شهروندان اهلی شده به چشم حقارت نگریسته میشوند .درچنین تغییرات و تحولاتی بوده که شخصی به نام اجمل احمدی شهروند لبنانی الاصل امریکائی که با محمد اشرف غنی شهروند افغان تبار امریکائی رابطه خویشاوندی داشت پس از آنکه اشرف غنی موصوف درنتیجه یک تقلب دموکراتیک به مقام شبه وایسرائی افغانستان گماشته شد آجمل احمدی نیز با حقوق بلند دالری به سمت مستشار ارشد اشرف غنی تقرر یافت
که سپس به عنوان متخصص امور اقتصادی در سمت مقام وزارت تجارت و صنائع افغانستان و سرانجام به حیث رئیس بانک مرکزی افغانستان گماشته شد . جالب است که موضوع شهروند لبنانی بودن وآلودگی در فساد آغا زاده اجمل احمدی از همان آغاز حاکمیت دوسره اشرف غنی – عبدالله در مطبوعات آنزمان با شدت تام مطرح گردید اما از آنجائیکه آغازاده احمدی به دلائیل روشنی از حمایت همه جانبه اشرف غنی رئیس مافیای ارگ و شخص حضور ملکه لورا جان غنی بهره مند بود به موضوع خارجی بودن اجمل احمدی چندان توجهی صورت نه گرفت .
