گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » دلارزدایـــــی،بریــــکــــس
دلارزدایـــــی،بریــــکــــس

دلارزدایـــــی،بریــــکــــس

ژاک شمیناد سیاستمدار و بنیادگذار حزب همبستگی و پیشرفت ،فرانسوی ارژانتینی که خود کاندیدای ریاست جمهوری هم بود در بیانیه ای خطاب به مردم فرانسه میگوید ما در مرحله گذار از یک دوره تاریخی سیاسی  به مرحله جدیدی قرار داریم که روابط قدرتها جهش و تنش بیسابقه ای پیدا کرده است .اینده این تنش افزاینده را نمیدانیم تخت باشد یا تابوت،انچه را با چشم خود شاهدیم اینست که اولیگارشی مالی مانند پلنگ زخمی بر خود می پیچد و در کنار پنهانکاریها و ابزار سازی مردم با تبلیغات فریبکارانه دیوانه وار دست به جنگ افروزی و مسابقه جنون امیز تسلیحاتی عمومی زده است.این اولیگارشی میبیند که نظم سیاسی حاکم و دلخواهش در خطر جدی قرار گرفته و هرم سرمایه های مالی اش در استانه فروپاشی واقع شده است نه تنها تمام رسانه های بزرگ را همانند گله سگ شکاری در رکاب خود میدواند و همه را واداشته که یک چیز را تکرار کنند بلکه این پلنگ زخم خورده میکوشد تقابل مسلحانه میان قدرتها را به اوج برساند.درچنین موقعیت جهانی ما با یک رییس جمهوری روبروییم که دربرابرتمام این تحولات بیرونی و داخلی نابینایی وناشنوایی را دربرابرمردم خود برگزیده است.اوفرانسه را بعد ازجنگ الجزایربه اینسو با یک بحران سیاسی بیسابقه ای روبروکرده است.

ما با دو بحران و دو تهدید مقابلیم،میشود گفت ما با یک بحران تمدنی مواجهیم که یک حباب مالی در محور این بحران قرار دارد.بحرانیکه اقتضای یک راه حل اصولی و بنیادین را مینماید نه تغییرات سرسری ،مهره ای که فقط منافع سیاسی احزاب را در نظر دارد.  این راه حل قبلا درسطح بین المللی توسط غولهای مالی وال استریت و مرکز لندن در پیش گرفته شده است که پنتاگون و دستگاههای استخباراتی امریکا و کل غرب در پشت ان قرار دارد چون این غولهای جهانخوار از ارایه راه حل منطقی و انسانی عاجز مانده است.این سیستم مسلط غول اسا راه حلی جز ویرانی،بحرانسازی و جنگ افروزی ندارد.اگر روند جنگ اوکرایین همینگونه ادامه یابد بگونه اجتناب ناپذیر چه در اروپا و چه در اوقیانوس ارام اتش جنگ جهانی شعله ور خواهد گشت.بدون تردید این سیاست توسعه طلبی ناتو بود که به تحریک روسها و جنگ اوکرایین منجر گردید.اروپای مدعی ازادی انهم در زیر چتر ناتو و بردگی امریکا در سطح جهانی هیچ اعتباری نخواهد داشت.باید بی پرده و عریان بگوییم که جهان دیگر نمیخواهد سوار بر تیتانیک نظام سرمایداری به سوی بحران و مصیبت بیشتر روان باشد.  امروز بگونه اشکار و فعال یک اکثریت عظیم جهانی مستقل از سیطره نظام مالی غربی در حال شکل گرفتن است.کشور های عضو بریکس چون چین،هند،روسیه،برازیل و افریقای جنوبی در کنار کشور هایی چون اندونزی،ایران ، ترکیه و دیگر کشور های کاندید و هوادار به تنهایی ۳/۲۶ میلیارد نفر از نفوس جهان را تشکیل میدهند که ۴۱ درصد نفوس جهان میشود که همراه با ترکیه،اندونزی و ایران و دیگران دو سوم نفوس دنیا را میسازند.تولید نا خالص ملی این کشور ها از تمام بلوک غرب به شمول جاپان و گروپ ۷ فراتر میرود.کل نفوس کشور های عضو ناتو از ۹۹۲ میلیون که یک پنجم نفوس کشور های عضو بریکس میشود فراتر نمیرود.در وحله کنونی تاریخ جهان دارد بسوی شرق و جنوب پهلو میزند.البته هریک از اعضای بریکس دارای منافع جداگانه اند اما همگی شان در سه نقطه باهم مشترک اند .اول نفی پدرسالاری و نیو کلونیالیسم غربی.منجمد کردن ۹ میلیارد دلار داراییهای افغانستان و ۳۰۰ میلیارد دلار از دارایی های روسیه و دیگر کشور ها توسط امریکا نگرانی شدید و حس وابستگی را در همه کشور های دیگر بوجود اورده است.وضع تحریمهای خودسرانه و یکجانبه که منجر به بروز بحران در کشور ها میشود که کشور هایی چون عراق،لیبی،ایران و کوبا و دیگران نمونه های برجسته زورگویی ها و بدماشی های امریکاست که هیچ دلیلی موجه جز زورمند بودن ندارد که از جهان باجگیری مینماید.این سرمایه ها و داراییها فقط بر اساس اعتماد و امنیت  در بانکهای امریکا گذاشته شده اند اما ثابت شد که امریکا و روابط با ان غیر قابل اعتماد ترین روابط است.کشور های کوچک به راحتی طعمه این پلنگ جهانخوار خواهند گشت و هیچ مرجعی برای دادخواهی در نظام جنگلی وجود ندارد.اکنون هیچکدام ازین کشور ها هیچگونه اعتمادی به امریکا ندارند.تکیه بر سیستم مالی و بانکهای غربی که امریکا بر همه شان مسلط است مایه نگرانی و بی اعتمادی همه قرار گرفته است.

  دومین نقطه مشترک میان این کشورها اراده ایست برای استفاده از پول ملی در تبادلات بین المللی یا میخواهند بجای دلار از یوان چین استفاده کنند همان کاریکه توتال با امارات متحده عربی در بدل دریافت گاز طبیعی و مایع انجام داد.این کشور ها برای رهایی از سلطه و چنگال دلار و سیاست مالی امریکا به این اقدام دست زدند. سومین نقطه مشترک همان چیزیست که این کشور ها انرا رفتار و اخلاق کشور های غربی مینامند که در اصطلاح Far West که به معنی زورگیری و قانون زور است بخوبی نمایان است و در فیلم های وسترن هالیوود به برجستگی نمایش داده شده است.رفتار و پیشامد امروزی امریکا با جهان یاداور همان فیلمها و ماجراهای تلخ انهاست که جهان را از امپریالیسم امریکا رمانده است.این نوع رفتار همراست با فساد و سقوط ارزشهای اخلاقی که باز فیلمهای هالیوودی انها را به روشنی نشان میدهد.  چنانچه سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت جهان خواستار نظمیست که همه بتوانند دران امکان رشد را داشته باشند و از قیود نیوکلونیالیسم رهایی پیدا کنند.مردم چند قطبی  جهان را ترجیح میدهند و در ان احساس راحتی بیشتر میکنند.مردم در سایه سلطه سیستم مال و بانکی غرب احساس نگرانی و ترس میکنند چنانچه هلنتریزور امریکایی خود به ان اعتراف نمود و گفت سیستم تحریمها،جریمه های بانکی و انجماد داراییهای کشور ها دلار را مایه نگرانی و درد سر مردم جهان ساخته است.همین حقیقت است که اکنون پیامد های ان دامن کل کشور های سرمایداری را گرفته است.کریستیان لگارد رییس بانک مرکزی اروپا میگوید بسیاری کشور ها از پذیرش سیستم پرداخت غربی به دلیل تحمیل تحریمها خودداری میکنند که بسیار کشور ها در دهه های اخیر ازان اسیب جدی خورده اند.صندوق بین المللی پول به این نقیصه و پیامد های ویرانگر ان اعتراف مینماید.غربی ها  خود ازین رفتار ناعادلانه و زیانبار شان اگاهی دارند اما این اگاهی در نفس خودش کافی نیست اما برای خروج از بحران کنونی ضروری مینماید.     غربیها برای رهایی ازین وضعیت پیچیده باید رفتار خودشان را تغییر دهند و در ایجاد سیستم عادلانه تر و انسانی تر با اکثریت بزرگ در حال ظهور صادقانه همکاری نماید.نگرشهای ژیوپولیتیک و پیشفرض های ایدیولوژیک خود را کنار نهند و با تلقین و تهدید امریکا چین و روسیه را دشمن اشتی ناپذیر خود تلقی نکنند بلکه انها را در معیار جهانی عادلانه و همزیستانه شریک رشد و صلح جهانی خود بدانند.این کار ساده ای نیست و رهبران اروپایی خود را در برابر امریکا و تولیت برادر بزرگ انقدر کوچک و صغیر احساس میکنند که گویی بدون امریکا توسط روسیه بلعیده خواهند شد.جنرال دوگول این شهامت و احساس استقلال را داشت که در کنفرانس پنومپن در سال ۱۹۶۶ اینکار را کرد.همینطور پییر مندس فرانس در عهدنامه وستفالی برای صلح در کنار دیگر کشور ها قرار گرفت. شاید ماکرون خودش را در انجام چنین کاری ضعیف و کوچک بداند اما خروج از بحران داخلی و جهانی اقتضای یک اراده سیاسی محکم،تعهدبه استقلال و صلح طلبی را مینماید.همینطور اراده سرکشی و پریدن از یوغ بردگی  امریکا شرط سربلندی و بازیافتن موقعیت فرانسه در صحنه بین المللی است که اروپا مدتیست اثری در حل بحرانهای جهانی ندارد.      سرژ گزییف روسی کسیست که از مدتی طرح رهایی کشورها را از یوغ اسارت سیستم مالی و بانکی تا دندان مسلح و میلیتاریزه شده غرب  در دست اجرا داشت و همینطور رهایی از سلطه و وابستگی دلار را مد نظر خود قرار د اده بود که اینک اکثریت بزرگ کشور های جهان این طرح را راه حل خروج از بحران تشخیص داده اند.او مهندس این طرح شمرده میشود.      البته سیستم چند قطبی به نوبه خود میتواند ابستن تعارضها و جنگهای دیگر باشد اما در سیستم جدید افقی روابط تا حد امکان تلاش میشود  فضای اعتماد با روابط عادلانه مستحکمتر گردد.ویژگی دیگر این سیستم جدید اینست که امکانات برابر رشد همگانی را فارغ از جو رقابت خونین و وحشیانه میان منافع متعدد فراهم سازد.همین حس شدید رقابت بی لجام میان منافع متعارض کشور هاست که در نظام سرمایداری جامعه بشری را به جنگل مبدل ساخته است.تا وقتی ما منافع دیگران را نیز در نظر نداشته باشیم نمیتوانیم جامعه متمدن و انسانی ایجادنماییم.    موسسه شیلر به نوبه خود در صدد ایجاد و مهندسی یک سیستم رشد هماهنگ میان کشور هاست و هدفش ایجاد فضای صلح از طریق رشد و انکشاف هماهنگ کشور هاست.این شیوه بر اساس پرنسیب عدم تضاد شدنی به نظر نمیرسد.انشتین میگفت یک پرابلم طرح شده مبتنی بر گزاره خودش قابل حل نیست بلکه باید اصل و پرنسیبی را پیدا کنیم که فراتر ازان گزاره باشد تا راه حل را ممکن گرداند.این طرح های جدید مبتنی بر اصلیست که ادولف پریز اسکیول انرا رساندن صدای بی صدا ها مینامید.گلازییف خودش میگوید اکنون این اکثریت بزرگ در چتر یک سیستم جدید بوجود امده است.   وظیفه ما اروپاییان و اعضای پیمان ناتو درین مرحله گذار اینست که برای انحلال هردو سازمان ناتو و اتحادیه اروپا بکوشیم زیرا ایندو دستگاه ابزار سلطه دایمی امریکاست بر اروپا.ایندو سازمان در پیکر اروپا صورت غده اپاندیس را پیدا کرده است که باید انرا برید.زمان ان رسیده است که امانویل ماکرون به صدای ملت فرانسه گوش دهد و به گوش به فرمانی و اطاعت امریکا پایان دهد و به استقلال فرانسه احترام بگذارد.ماکرون کسیست که خود با مهندسی و دخالت همین اولیگارشی به اریکه قدرت نشانده شد که تا کنون لجوجانه گوش بفرمان همان اولیگارشیست که میخواهد بار دیگر جهان را در اتش جنگ جهانی دیگر بسوزاند.امروز سلاح دلار در چنگ همین اولیگارشی برای سرکوب اروپا و مردم امریکا قرار دارد.وظیفه فرانسه اینست که به عنوان یک عضو دایمی شورای امنیت امریکا را  برای گردن نهادن به اراده اکثریت مردم جهان تشویق کند نه اینکه ازان فرمانبرداری نماید.  درپایان اشاره میکنیم به سوالی که عده ای از مخاطبان طرح نموده اند و ان اینکه چگونه میشود به این اکثریتی  پیوست که اکثر رهبرانش دیکتاتور و سلطه گر اند مانند رهبر چین و پوتین؟ در جواب فقط اشاره میکنم به اینکه بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز کسیکه از همه اشغالگر تر بوده،خون بیشتر در جهان ریخته است،با تروریسم بیشتر سرو کار داشته و از همه بیشتر بحران افریده  و جنگ ها افروخته است امریکاست که خود را معلم دیموکراسی و حقوق بشر قلمداد میکند.در تمام جنگهایی کوچک وبزرگ وپراکنده در جهان بویژه در شرق میانه واسیای جنوبی وکشورهای اسلامی که به دست امریکا روشن شده است تعداد کشته ها،زخمیها،و اوارگان داخلی وبیرونی ان برابراست با تلفات وخسارات جنگ دوم جهانی که خود میتواند جنگ سوم جهانی با اتشهای کوچکتر محسوب شود که کمترکسی به ان توجه میکند.     

2 نظر

  1. با سلام و سپاس گذاری از اجرای کارهای ارزشمند و نو اندیشانه
    چندی مریض بودم و سعاد مستفید شدن از برنامه های شما را نداشتم
    اینک بازهم خدا را شکر حیات باقی بود و استفاده خواهیم برد از مطالب ارشمند شما

    • تشکر محسنی صاحب گرانقدر با سلام وسپاس ! برای سلامتی شما و اهل بیت مکرم شما دعا میکنیم مجددأ سپاسگذاریم
      به نمائنده گی از تربیون نواندیشی

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا