گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » انـــتقــادهــای روشنـــگــــرانـــه یا انـــتقـــام هــای آشـــوبــــگرانـــه ؟
انـــتقــادهــای روشنـــگــــرانـــه     یا انـــتقـــام هــای آشـــوبــــگرانـــه ؟

انـــتقــادهــای روشنـــگــــرانـــه یا انـــتقـــام هــای آشـــوبــــگرانـــه ؟

آورده اند  مردی که در یک سماوار نزد رفقایش لاف میزد ومی گفت؛ درهمه دعواها، مـــن حرف آخر را زده ام! یکی از دوستانش که ازوی شناخت داشت پرسید؛ حرف آخری که می زنی چیست؟ وآن مرد درحالیکه بربروتهایش دست میزد جواب داد؛ می گویم غلط کردم، من اشتباه کردم معذرت میخواهم !!  هنگامیکه افغانستان ازسویی به عنوان بزرگترین پایگاه خون وجنایت فکری جامعه ما شناخته میشود و همه جناح ها ی اعتقادی وسیاسی ، موافق یا مخالف در این اصل متفق اند که استبداد و استعمار خارجی  قوی ترین مانع  تحول فکری در میان مردم وحتی نسلی ازروشنفکران ما به شمار می آیند و در چند سال آخیر با سرعتی خارق العاده ، موج گسترده ای از مردم و برخی آگاهان حوزه  الهیات و معارف اسلامی را که برانگیخته همانا مقابله فکری با عده ای از معاندان تاریخی وسم پاشی های زهرآلود آنها با نهضت مترقی اسلام است که با عرضه راه حل های علمی برای نیازهای بشر امروزی مورد استقبال نسل تحصیلکرده و اکثریتی از ترقی خواهان واقع شده است .این توطئه ها و تهمت ها زاده عوامل پیدا و پنهانی است که ذهن مردم نسبت به آن کم وبیش روشن بوده و مردم عامی ما هم اگر از تحلیل اجتماعی دقیق مسائل عاجزباشند و ریشه اصلی این داد وقال ها را نتوانند یکا یک نشان دهند لااقل این را یقین دارند که این گونه هیاهوو چنین آشوبهای  ناگهانی همدست و همه یکدست ازسر ایمان و اخلاص و از درد دین و منطق وعلم نیست .زیرا اولأ منطق علم و دین این نیست و ثانیأ کسانی که در تمام عمرشان نشان داده اند که درلاک حقیرمنافع خویش می پیچند  وبرای رسیدن به آن  وارد  بازار مکاره ای از معامله میشوند و در کوچه های رنگین آن ارزشهای تمدنی و فرهنگی مردم افغانستان را دربدل چند قِران ناچیز به فروش میرسانند .

بدون شک که اینگونه  پرسش ها در ذهن عامی ترین افراد این جامعه مطرح شده است و اگر همه نتوانند آواز ها و چهره ها را با سوابق شان تشخیص بدهند حلقوم ها و شکم ها را که میشناسند و می بینند که هرچه هست طبیعی نیست ومسخ وتحریف ارزشهای فرهنگی و تمدنی را  در جغرافیای بنام افغانستان تمرین می کنند !! . با درد ودریغ  که در این پروژه پلید استعمار نو نیز شوالیه ها  و کاردینال های مذهبی که جامه جهاد و مقاؤمت را بر تن کرده اند پیشتاز معرکه شده اند و به عنوان گُردان های جاده صاف کن درراستای خلق انگیزه برای  تحریف ارزشها ی دینی وفرهنگی ازبکارگیریی هیچ ترفند سیاسی درحوزه قدرت دریغ نه می ورزند نباید تعجب کرد که چرا وچگونه  این همه نحله ها وطائفه های به ظاهر با هم دشمن اعم ازشیعه ویاهم اهل سنت والجماعت از یک گفتمان خون آلود اقتدار گرأ پیروی میکنند ، البته باید گفت که میزان خشونت ورویکرد های تندروانه و بنیاد گرایانه این گفتمان درجوامع مختلف بشری به تناسب شرائط اقلیمی و نوع مناسبات فرهنگی درجوامع متذکره محسوس بوده اند و بسیاری از دسته های باورمند بر این گفتمان و تعبیروتفسیرازدین بامختصرریأ کاری ودروغ خود را به غلط پرچمداران دموکراسی و حقوق بشر می نامند . روشن است که هیچگونه زمینه های بذرجمهوریت ومردم سالاری درزمین شحم کرده خشونت و گفتمان تندروانه وجود ندارد تجربه تاریخی نیز نشان داده است که مردم داری بدون اعتقادعمیق برمردم سالاری قابل بقأ و دوام نبوده و نخواهد بود و هرگونه تعریفی از دموکراسی و مردم سالاری حتی مردم سالاری دینی که حد اقل درورودی و خروجی قدرت، یا اقتداردموکراتیک را نه پذیرد وبه دوپرسش اساسی که قدرت ازآن کیست ومؤلفه قدرت برای کیست؟بامنطق وعلم مردم سالارپاسخ نگوید ازمردم سالاری وجمهوریت جزنامی هیچکونه بهره ای نخواهندبرد.  در چنین شرائطی است که اینگونه حاکمیت را نخبه سالاری شرمگین باید نامید . چنانچه قبلأ متذکر گردیدیم عصای دست این گفتمان شرک آلود با دستان برخی از نامور ترین چهره های تاریخ اسلام گذشته شده که با تأسف ودریغ برخی از نیمچه آخند های کم سواد در میان جوامع اسلامی بر ان استناد میکنند ومخالفان خویش را در گام اول دشمنان خدا معرفی مینمایند و سپس آنها را  مستحق بدترین شکنجه ها میدانند هر چند این قرئت سنگواره ای وشریعت گرأ برقلمرو تاریخ اکثریت جوامع اسلامی سایه افگنده است اما در جامعه افغانستان سخنان یکتن از حواریون مذهبی وقتی از چگونگی زندگی مسلمانان با دیگران و به قول همین آخند جاهل با کفار را سخن می گویند بدون آنکه مفهوم اصلی قرآن پاک و زندگی حضرت رسول الله پیامبر گرامی اسلام را بیان کند بصورت مسخره آمیزفتوای قتل و غارت آنها را صادر میکند و می گوید “       

  وقتی که با کافر ملاقات ات حاصل شد ، ..بزنید در گردن گردن شان و سپس بر بخش دیگری از آیه قرآن پاک استناد میکند و میگوید که بزنید بر گردن ، گردن شان تا که بکشید ،کثرت خونریزی بکنید و محکم کنید قید وولچک وزولانه را که نگریزند … این  آخند جاهل تنها برکشتار کفاربسنده نه میکند  بلکه با تحریف سخنان و ایده های  برخی ازدیگراندیشان می تازد و از قول آنها می گوید که « اسلام برخی از نواقص خود را دارد …..

 واقیعت این است که همین اظهارات گمراه کننده  ملاهای اجیرشده و متحجر  سبب شده تا تبر دشمنان تابلودارو دوستان نافهم وبی تابلو دسته یابند ودرباره بسیاری ازمسائل اساسی وبنیادی اسلام منجمله  مسأله اصل خانواده و نگاهی به جایگاه فلسفی انسان به عنوان پایه های مستحکم اسلام به عنوان یک ایدئو لوژی و پیام وحیانی و آزادی بخش الهی در زمین بصورت معیوب تفسیر وتعبیر نمایند                                                           .

هرچند نه میخواستم به مسأله خانواده دراسلام،جایگاه زن وتعدد زوجات حضرت محمد پیامبرگرامی اسلام به عنوان پیام رسان وحی الهی و نسخه  کامل تمامی ادیان الهی بپردازم زیرا این گونه مسائل از سوی دشمنان پیدا وپنهانی ازانسان وخدا بصورت دگم و دُم بریده مطرح میگردند و قضاوت های امروزیی را که حاصل تکامل عمومی هستی،انسان وکائینات درحال حاضر میباشندبرچگونگی حیات تاریخی زندگی آنزمان انسان که درشرائط خاص تاریخی به سرمیبردقیاس مینمایند.که بدون تردید این فرضیه وسائرمسائل مربوط به اسلام ومسلمانان ازسوی بسیاری دانشمندان مسلمان جهان به نحو خوبی بیان گردیده اند اما وقتی می بینیم که در افغانستان کنونی بویژه طی سالهای آخیر مسأله اصل خانواده در اسلام ، کثرت زوجات حضرت محمد (ص) و مسائل مربوط به نظام سیاسی و اقتصاد ی به موضوعات  مناقشه آمیزو مجادله ای (Polemic ) تبدیل شده است به گونه ای که با توجه به اصل حاکمیت در دو قرئت اتوکراتیک (یک سالارانه و کلریکال اریستو کراتیک (روحانی و اشراف سالارانه)در برابر گفتمان دموکراتیک مردم سالارانه قرارگرفته است خواستم به عنوان یک شاگردکوچک این حوزه وارد بحث شوم اما بحث ام را بصورت دلسوزانه با استناد براظهارات متفکران و فعالان  گفتمان سنگواره ای اسلام تاریخی درجامعه ما بیان کنم . 

 دکترعبدالستار سیرت یکی ازنامورترین مراجع مذهبی است که از دانشگاه الازهرمصر مدرک فوق لیسانس رادرعلم فقه وقانون بدست آورده وسپس دردوران محمد ظاهرپادشاه سابق وزیرعدلیه و در عین حال عضویت رابطه عالم اسلامی را داشته است که چندین سال در پوهنتون ام القرای عربستان بحیث استاد معارف اسلامی سپری نموده و با مــهاجرت به ایــــالات متحده امـــریکا از پــــوهنـــتون Pacific Western University California  به قول خودش درعلوم اسلامی مدرک دکتورا را بدستآورده اند با نگاه غلط به مسأله جایگاه ومقام انسان بویژه زن در اسلام به موضوع ازدواج کودکان که کاملأ به عنوان یک  مطلب عقلانی درتفکر دینی مطرح است نگریسته اند  

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا