گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » اسمعیل یون و محاسبه غلط !
اسمعیل یون و محاسبه غلط !

اسمعیل یون و محاسبه غلط !

از همان روزی که در کنفرانس تاریخی  بن عده ای از خدا ووطن ناخبر از اینجا وآنجای عالم با هویت افغان و برای افغانستان گردهم آمدند و نقشه راهی را بربنیاد سیستم بازاراقتصاد آزاد را که سالها پس  ثابت گردید با قد واندام ملت تاریخی افغانستان تناسب نداشت و ندارد بصورت مصنوعی طراحی نمودند با خود گفتیم این راه به ترکستان میرود . ولی عده ای خوش باوری که تصؤرمیکردند درچراگاه اقتصاد لبرال با شیوه های مافیائی بیشترین نفع راازآن خود میسازند گروه ، گروه با مافیایی حاکم بیست سال گذشته پیوستند . محمد اسمعیل یون یکی ازهمان رجالی بوده که عزم را جزم ساخت وبه مثابه یکی ازفرهنگیان نامورجامعه داخل بدنه تشکیلات جمهوری اسلامی افغانستان که نه جمهوری بود ونه اسلامی گردید .جالب است که آقای محمد اسمعیل یون دراثرش بنام “ناگفته های ارگ ” که در سال ۱۳۹۶هجری شمسی که در صفحه بیست ویکم همین اثرش به مشاهده میرسد  انگیزه اصلی پیوستن به دولت جمهوری اسلامی افغانستان برهبریی حامد کرزی را اینگونه بیان می کند . یک دوست من انجنیر اکرام که زمانی در جلال آباد رئیس مؤسسه ای “دبلیو ، اف ، پی ” بود برایم گفته بود ” در میان تعاریف قدرت و حاکمیت یکی این است به هر اندازه ای که به منابع اصلی حاکمیت نزدیک باشی توان ات زیاد میشود .!این جمله در ذهن من هک بود می گفتم اگر وظیفه بگیرم باید در دفتر رئیس جمهور باشد تا به حکومت و سرمنشأ اصلی آن نزدیک باشم …. آنچه که می خواهیم بگوئیم اساسی ترین و اصلی ترین حرفی است که در باره نظام شبه جمهوری است که درامتداد تاریخ نسبتأ طویلی ازحضور ایالات متحده امریکا و شرکایش درجغرافیای بنام افغانستان در مغائرت با تمامی ارزش های جامعه مدنی و حق خود ارادیت و مردم سالاری با شیوه های نفوذ استعمار جهانی حاکمیت داشته است که دراین صورت  تمامی جوامع جهان سوم منجمله افغانستان با اینکه از لحاظ صنعتی بسیار عقب مانده و از لحاظ علمی در سطح بسیار پایئنی هستند و ازنظر فنی و فلسفی و دانش های گوناگون زندگی کاملأ فقیر اند که استعمارواستحمار جدید میتواند با آسانی و در فقدان بصیرت لازم برای شناخت منفذ های نفوذ استعمار دروجود نخبه گان ملت های عقب مانده وفقیر اهداف استراتیژیک شانرا نشانه گیرند وتحقق بخشند . واقیعت این است که پس ازتشکیل کنفرانس تاریخی  بن سرنوشت کشور ومردم افغانستان نه درارگ وقصرریاست جمهوری بلکه درسفارت ایالات متحده امریکا درافغانستان و فرماندهی ناتو در کابل درمحله  ای به اسم شش درک تعیین میگردید . هرگاه یکی از روسای جمهور امریکا و یاهم رهبر و نخست وزیر هر عضو دیگری از کشورهای ناتوبدون آنکه بلند رتبه ترین مقامات رهبری افغان را که مهره های ذلیلی بودند ازخبر ؤرود شان به افغانستان مطلع سازند وارد خاک افغانستان می شدند واگر لازم بود آنها را به پایگاه های نیروهای خارجی مانند باگرام ، هلمند و قندهار همچون دیگر سربازان  افغان تباری که در آرتش امریکا و ناتو مشغول خدمت اند احضار می نمودند .این وضعیت جامعه افغانی بدین معناست که از همان آغاز تشکیل نشست تاریخی بن برخلاف تصؤرجناب محمد اسمعیل یون که از قول دوست اش انجنیر اکرام مطلبی در ذهن اش حک شده بودکه گویا میان تعریف قدرت و حاکمیت یک این است به هراندازه ای که به منابع اصلی حاکمیت نزدیک باشی توان ات زیاد میشود لهذا این جمله در ذهن من نیز  حک بود و همیشه با خود می گفتم که  ” اگر وظیفه بگیرم باید در دفتر رئیس جمهور باشد تا به حکومت و سرمنشأ اصلی آن نزدیک باشم” جهت اطلاع جناب یون باید به عرض رساند که  قدرت واقعی دردست کسانی  نیست که در ارگ قصرریاست جمهوری نشانده شده اندبلکه استعمار جدید باتوجه به خصوصیات روانی وسیکولوژیک مردم افغانستان که بیشتربجای ماهیت مسأله برظواهر آن تکیه میکنند لهذا درچنین گیرودار حیات سیاسی جوهرسرنوشت کشورومردم را بصورت دائیم دردستان خویش نگه میدارند

ما قبلأ در باره بینیش سیاسی آقای اسمعیل یون و نگاه به زندگی منجمله مناسبات سیاسی و استراتیژیک دوکشور همسایه چون افغانستان و پاکستان از ایشان خط فاصل گذاشتیم که این نگاه و بینیش باساس مفرادات مادی و به  تناسب شرائط فرهنگی و اقتصادی افغانستان بصورت ناقص در کنفرانس بن پایه گزاری شد . روی همین مؤلفه باید گفت نوع مخالفت عده ای از شخصیت های حقیقی و حقوقی جامعه نه برمبنای اصول وضوابط استوارمیباشد بلکه به تناسب منافعی است که برای شخص یا اشخاصی در حمایت از نظام حاکم متصور بوده است . دقیقأ آقای اسمعیل یون نیز در همه حیات سیاسی اش چنین مشکلی راداراست.این است که همیشه سعی میکند با توجه به تعریفی که  از قدرت و حاکمیت  دارد همیشه در رأس هرم  قدرت حضور داشته باشد .شاید این یک مطلب روشنی باشد که با چندین دهه جنگ و خشونت که بادرد ودریغ هنوز هم ادامه دارد این طیفی از نخبه گان عامل اصلی فاجعه شمرده شوند . جالب آنجا ست که برخی ازهمین عناصرافراطی ووسواسه پذیروقتی سقوط نظام حاکم بدون درنظرداشت نوع سیاسی آن به مشام شان برسد بیش از هرکسی و هر جریانی در صف منتقدان حضور پیدا میکنند البته باتوجه به تغییر اتی که لحظه بر لحظه در بازار مکاره “سیأ” سی بوجود می آید چنین  خصلت بوقلمونی که ریشه در خود خواهی برخی از نخبه ها دارد سبب می شود تا اسمعیل یون نیز که به حد کافی دچار چنین بیماری است در مغائرت با مصلحت عمومی و حتی شخصی دست به تحرکاتی میزند که مورد توجه بسیاری از مراکز قدرت می گردند .

چنانچه می بینید و شاهد هستید وقتی آقای اسمعیل یون بروز روشن برخلاف منافع افغانستان وحتی  شیوه های  که باید بابرادرهم تباراش در راه نجات از ظلم ظالمان واستبداد مستبدان و متجاوزان کمک باید  می کرد بیشتر دشمنان اش را با سردادن چنین شعار های افراطی و بدون مصرف وادار میسازد که تا با جمع آوریی اسناد و مدارک محکمه پسند به صحنه آیند و با دشمن خواندن و اسم بردن از اینکه گویا ارتباط نهضت لر وبر و نهضت تحفظ پشتونها یا PTM))با اسمعیل یون  چیست ؟چنانچه برید جنرال عبدالغفور سخنگویی آرتش پاکستان ورئیس دفتر ISPR  آرتش در یک کفرانس مطبوعاتی که در محضر اکثریتی ازپشتونهای آنسوی مرز ایراد می نمود گفت : ارتباط  محمد اسمعیل یون و تلویزیون ژوندون با PTM چیست ؟ شما بگوئید . و در ماه می ۲۰۱۸ یک دیپلومات هندی چقدر دالر به چه کسی داده بود ؟ از راه حواله ووندی از دوبی چه مقدار پول آمده است ؟ حاجی میر افغان صافی درکابل و نصیر ځدراڼ در دوبی با شما مردم چگونه ارتباط موجود است ؟ آیا آنها از شما حمایت میکند و چگونه میکند ؟ اول ماه مارچ ۲۰۱۰  برای برگزاریی جلسه به مناسبت  روز چهلم ارمان لواڼی در پیشاور   (NDS)  یا ریاست امنیت افغانستان به شما چه مقدار پول داد ؟ و چطور به شما رسید  وچگونه شما آنرا به مصرف رساندید ؟…..این بود بخشی از سخنانی که یکی ازبلندرتبه ترین سخنگویان آرتش پاکستان در باره ارتباط PTM یا نهضت تحفظ پشتونها با اسمعیل یون بنیانگذار شبکه تلویزیونی ژوندون که از افغانستان نشر و پخش میگردد در میان صدها چهره ای با اندیشه های گوناگون از زبان بریدجنرال عبدالغفور سخنگویی آرتش پاکستان ورئیس دفتر ISPR  آرتش را شنیدید که غالبأ اشاره جنرال عبدالغفور سخنگوی از نگهبانان عمق استراتیژیک پاکستان به جلسه ای بوده که به دعوت  محمد اسمعیل یون رئیس و بنیانگذار شبکه تلویزیونی ژوندون فراخوانده شده بود ودرآن جلسه شعارهای نیزسرداده شده بود که به هیچ وجه برای ارتش پاکستان قابل قبول نبوده اند .ازقدیم عادت براین است که هرمدعی مبارزه فکری عقیدتی هرآنکه کم وبیش می اندیشد ویاهم دست کم برای تبارزو کیش شخصیت اش افکار و اندیشه هایش را در قالب جزوه ها و رساله ها به مثابه مانیفیست اعتقادات اش در متن جامعه عرضه میدارد. جناب اسمعیل یون نیز  یکی ازچنین رجالی محسوب میشود که برای رسیدن به این هدف اثری بنام ” دویمه سقاوی ” را به جامعه عرضه نمود .آنچه که در این زمینه حائز اهمیت بود و به سرنوشت تاریخی ملت افغانستان در قلمرو جغرافیای این کشور تعلق داشت این بوده که جناب آقای محمد اسمعیل یون بخاطر تحقق و عملی ساختن پروژه ای که در مانیفیست اش یعنی ” دوهمه سقاوی ” به عنوان برنامه استراتیژیک بیان گردیده بود با استفاده از شبکه تلویزیونی ژوندون که در چتر نظام مافیائی جمهوری اسلامی افغانستان که نه اسلامی بود و نه جمهوری از سوی محمد اسمعیل یون  تأسیس گردیده بود یکجا با نیروهای هم فکر اش به نمائیش گذشته می شد .چنانچه مرتبه ای با دعوت از جنرال عبدالواحد طاقت وسهم گیری جناب اسمعیل یون از پروژه ضد ملی مندرج در مانیفیست موسوم به ” دوهمه سقاوی ” که به اسم مستعار بنام سمسور افغان نوشته شده بود اینگونه پرده برداری صورت گرفت :

مهمان برنامه آقای جنرال عبدالواحد طاقت که در رژیم حزب دموکراتیک خلق افغانستان در ریاست استخبارات آن رژیم ایفای وظیفه نموده بود چنین آغاز کرد : به دلیل اینکه پشتون ها حاکمان اصلی افغانستان و باشنده گان اصلی این کشور اند و افغانستان یعنی پشتونها ! یعنی پشتونستان ! ما وقتی میگوئیم که افغانستان بخاطر اینکه در این سرزمین تاجیک ها ، ازبکها ، هزاره و ترکمن ها این ها همه را سهیم بسیازیم ما میتوانیم بگوئیم که پشتونستان !در فاریاب هم پشتونستان ، در مزار شریف هم پشتونستان در بدخشان هم پشتونستان !این سرزمین من است مالک اصلی وبزرگ این خیطه هستم ؛واین کشوربا خون من آبادشده است وتوفرزند نا اهل ونا خلف و حرامی و ازجایی دیگر مهاجرشده و خود را که دراین نام مقدس با من شریک نه میسازی من هم ترا قبول ندارم . درهمین میزگرد آقای محمد اسمعیل یون با صراحت گفت : یا کسی باید افغانستان راقبول کند و یا هم پشتونستان را! ما بدیل دیگری نداریم ! ستان هرکسی معلوم است اگر کسی زیاد پافشاری میکند “ستان ” اش معلوم است بروند !! بخاطریکه ما همین ” ستان ” میخواهیم یا افغانستان می خواهیم یا برهمین افغانستان نام پشتونستان را می مانیم .سپس جنرال طاقت که ناطاقت شده بود ضمن صحبت دراین میزگرد گفت :من پشتون هستم وبراین افتخارمیکنم که پشتون هستم وبرای پشتونوالی کار میکنم تا کسی پشتونوالی نداشته باشد وی نه افغان است ونه مسلمان است ونه هیچ کسی وفرزند هیج کسی نیست !استقبال بی نظیر و غیر قابل تصور مردم سنتی افغانستان که طی بیست سال گذشته زمینه همه جانبه برای چنین ظهور مساعد شده بود سبب گردید که وسوسه قدرت در وجود بسیاری از وسوسه گران ومتملقان نیز به حرکت آید .آقای محمد اسمعیل یون سابق رئیس فرهنگی شورای امنیت ملی افغانستان که با اکثریتی از شبکه های استخباراتی جهان و منطقه شناخت داشت بیش ازهرجریان دیگری تحریک طالبان افغانستان را برای تحقق رویا های افراطی وغیرعملی خود مساعد دانیست وازآن استقبال نمود ودراین استقبال چنان پیشرفت که دریکی ازروزهای که به هرانگیزه ای استخباراتی وقتی محفلی بنام ملاقات مولوی عبدالکبیر معاون  سیأسی رئیس الوزرا وکفیل ریاست الوزرای طالبان با  فرهنگیان ورجال برجسته غیرطالب در جامعه  به مثابه یک تغییربزرگی دربدنه طالبان تدویر یافته بود آقای یون ضمن صحبت های خود به رژیم طالبان ۹۵ نمره داد وگفت :

….نخست امنیت که پس از نیم قرن در افغانستان یک حاکمیت کاملأ سرتاسری تحکیم یافته است  ، ملوک الطوائفی خاتمه یافته است ، جزائر قدرت ختم گردیده اند ؛جنگ سالارها و مهاجمان این ها همه به عقب زده شده اند . یعنی برای یک امنیت خوب زمینه خوبی مهیا گردیده است .یعنی چنان فضای خوب امنیتی وجود دارد که کمتر مثال آن وجود دارد بی مثال نه میگوئیم زیرا آنعده کشورهای نیز که بسیار پیشرفته اند ودارای وسائیل تخنیکی فروانی میباشند نیز از چنین امنیت بهره مند نیستند که از نورستان تا نیمروز و از سپین بولدک تا بدخشان تحت حاکمیت واحدی میباشند مردم با امنیت خوب و با حفظ مال وجان خویش میتوانند حرکت و رفت و آمد کنند که ازین منظر بحیث یک معلم و یاهم استاد پوهنتون (دانشگاه ) من فکر میکنم که امارت اسلامی مستحق  ۹۵ نمره میباشد . هرچند کمی کار دارد تا این امنیت اگر بخواهیم که به ثبات دائمی مبدل سازیم باید در کنار این امنیت برای مردم زمینه کار ، روزگار و تعلیم و  آرامش فراهم شود که امنیت بدست آمده به یک امنیت و ثبات  همیشه گی مبدل شود خواننده گان عزیز ! خط مشی و استراتیژیی جناب آقای اسمعیل یون و سائر دوستان افراطی اش که روی دیگر سکه ای از خشونت حاکم برافغانستان اند تا اینجا نشان داده شد که درفقدان یک بینیش انسانی و ماورأی مناسبات قومی و نژادی چگونه هم رنگ  جماعت می شوند ؟ دراینجا کاری به این نداریم که اسمعیل یون تا چه حد دراظهارات خود محق است یا اسیرغریزه قدرت واحساس غرور کاذب نیز شاید شده باشد قدرمسلم این است که ایشان متأسفانه ازمؤلفه ای بنام  امنیت بویژه وقتی که برای تحقق آن پایی حکومت ها به میان آمده باشد شناخت درستی ندارد به این ترتیب وقتی از نظرعلماودانشمندان  حقوق وعلوم سیاسی به  تعریف ” امنیت ” نظر اندازی صورت گیرد از آن چنین تعریف می کنند : امنیت به معنای در امان بودن از آسیب‌ها، در پناه بودن، نداشتن دلهره، نگران نه شدن  و ترس نداشتن  آمده است. درساده‌ترین تعریف”امنیت یعنی دور بودن از خطراتی که علیه منافع مادی (جان، مال، سرزمین و ..) و ارزش‌های معنوی (دین، فرهنگ، اعتقادات و .) ما وجود دارد.“جای شگفتی است که با داشتن چنین تعریف روشن و صریحی که  وجود دارد آقای محمد اسمعیل یون طراح مانیفیست دوهمه سقاوی آنرا بصورت کاریکاتوری و درمفهوم وارونه ای ازآن به سان  امنیت درقبرستان معرفی  میکند وازاعمال کننده گان ومجریان حاکم آن نیزمی خواهند سعی نمایند  تا چنین امنیت قبرستانی و بی مثال بدست آمده درجغرافیای باستانی افغانستان را به یک امنیت همیشه گی مبدل سازند .اما دیری نگذ شت که بالون امنیتی ای که جناب اسمعیل یون به حیث استــاد پوهنتــــون ” دانشگاه ” و یک شهروند افغانستان آنرا مستحق  ۹۵ نمره دانیسته بود منفجر شد وناگهان دریک روز نسبتأ گرم شهر کابل همه اذناب متعلق به خود ش و برخی از اهالی مطبوعات را فرا خواند وآنچه راکه دوسه روزقبل ودیعه الهی ذکرنموده وازبابت آن مجریان وحاکمان را که همانا نظام طالبانی بوده باشد مستحق ۹۵ نمره دانیسته بود ناکام و روبه زوال دانیست که دربخشی ازآن سخنرانی بی نظیری چنین گفت:

همین اکنون اعلام میکنم البته به حکومت حاکم کنونی نیز تذکر میدهم که برادر آنجمله کسانی که در پاکستان زندگی کرده اند در آنجا با دلائیل مختلف ده سال و بیست سال سپری کرده اند و اینجا اکنون حکومت میکنند اینها  به ضرر ملت اند . اینها با آن مردم لین و دین دارند ، شماره های واتسآپ آنها نیز از همان کشور است درینجا مردم را بزحمت میسازند ، در محضر همه وسائل ارتباط جمعی تا امیر المؤمنین اعلام میکنم که هرچه زودتر همین زمین را به همین وزیر به ۱۶ هزار دالر به کرایه بدهند و از وزارت نیز برکنارش سازند تا معلوم گردد که در این کشور سرمایه گذاری چیست ؟ من این را هم برایش گفتم که وزیر صاحب خودرا شرمنده نه ساز مرا به تکلیف نه ساز ! من شوق رسانه ها را ندارم بیا و رسانه راخودت دردست بگیر و تلویزیون را ساقط نه ساز تمام رسانه همراه با وسائل و تجهیزات آن به حکومت بده . اما برای ما یک ضمانت بدهی که ما این رسانه را می گردانیم و سقوط نه میکند .!!!با در نظرداشت ارزشها سلامی و ملی ادامه خواهد داشت . در برابر این تقاضای ما گفت :من چرا رسانه را گرداننده گی کنم که من آدم فرهنگی نیستم .گفت من سیاسی هستم! گفتم ؛این را بنگر اگر چنین رجالی در حکومت بوده باشند و میتوان در دیگر وزارتخانه هم چنین اشخاصی وجود داشته باشند این ها میان دولت ورسانه چه مقدار فاصله را اضافه میکنند ؟  مشکل در چندین جای است یکی در نظام کنونی مانند هر نظام دیگری عناصر مفسد وجود دارند .در نظام گذشته ای از کرزی صاحب جنگسالار ها باضافه مفسدین آنرا به سقوط نزدیک ساخت . در نظام اشرف غنی که بود ، جنگسالار ها ، مفسدان و تامی ها ” تامی ها اصطلاح جدیدی است که به نیروهای از غرب رفته بکار گرفته میشود ” و دشنام دهنده گان آنها آن نظام را سقوط داد . اکنون در این نظام ( طالبان ) چند تا از متملقان و چند تا از مردم بی تجربه و غیر مسلکی این ها حاکم شده اند و تازه به حکومت رسیده اند فکر میکنند که حکومت غنیمت ما است و مردم اسیر ما اند تصور میکنند که هرآنچه را ما بگوئیم مردم با ماخواهند پذیرفت .وزیر صاحب وقتی کرایه ما را سنجش نموده با یک محاسبه ای که در چهار ده سال گذشته ضرب نموده آنرا با دالر امرکائی محاسبه نموده است که با این محاسبه دالری تان مردم را به قتل راساندید .شما با کسی که جنگیده بودید به اسعار آنها که دالرامریکا بوده محاسبه نموده اید البته نه به درهم و نه به دینار و نه به افغانی حساب نموده اید باز با ما سخن از اسلام و شریعت می زنید .!!!!باز چه کسی با دالر عشق دارد در روح وروان تان چرا وچگونه محبت با دالر چنین عجین شده است؟ در افغانستان عجیب این است و من به اشکارا این حرف را میگوئیم  و از چهل سال بدینسو این پروسه ادامه دارد کسی که پل را تخریب نموده وزیر فوائید عامه شده ، کسی که پایه های برق را زده وزیر آب وبرق شده است ،کسی که پایه های تلیفون راتخریب نموده به وزارت مخابرات رسیده است کسی که به این ملت خدمت نموده است به جرم خیانت متهم شده است . این وضعیت سرنوشت پنجاه ساله ما را به نمائیش میگذارند آنچه را که خواندید و غالبأ شنیدید از عوارض طبیعی نظام حاکم بر افغانستان که در نخستین  کنفرانس تاریخی  سال ۲۰۰۱ بن بر جبین تحقیر شده تاریخ چند هزار ساله افغانستان حک زده شد میباشند . بدین معنی که نظام غیر عادلانه لبرال مافیائی را که با شرائط تاریخی زندگی مردم و ملت ما هم آهنگی نداشت  بر مردم ما تحمیل کردند و بسیاری از روشنفکران جامعه افغانستان به شمول آقای محمد اسمعیل یون سابق رئیس فرهنگی شورای امنیت ملی افغانستان  که درواقیعت” راشن فکران ” باید نامید  جاده صاف کن چنین نظام مافیایی استخباراتی شدند . و جالب آن است که در افغانستان به مثابه یک  جامعه سنتی مذهبی بسیاری از علمای دینی که القاب رهبریی فلان حزب و گروه و نهضت اسلامی را با خود حمل میکردند در فقدان نقشه راه عادلانه اجتماعی و اقتصادی که استوار برعلوم و عقلانیت بوده باشد با مواجب ناچیزی استخباراتی نظام های غیر عادلانه پنجاه سال آخیر را با مسخ شریعت و اصول فقه اسلامی درامتداد  همه تاریخ معاصر توجیه نمودند و بدین ترتیب جوهر یک عصیان مقدس و نه گفتن را در آب کثیف امتیازات که از مبرز قصرهای  مجلل استخباراتی جاری میگردید غوطه زدند و شستشو مینمودند . میتوان گفت که استعمار جدید که کشورهای شرقی عمدتأ  اسلامی را غارت میکنند برخلاف استعمار قدیم که وقتی ذخائرو معادن کشورهای جهان سوم را غارت مینمودند  به اعزام نیروهای جنگی و حمله برکشورهای مطلوب که دارای ذخائرسرشارطبیعی بودند دست می زدند و با اشغال آن وایسرای از جمله نظامیان و افسران خود برای حکومت بر آنها منصوب می ساخت تا ذخائر مطلوب این کشورها  را به فکر آرام توسط کشتی ها تجاری  به سرزمین های خویش منتقل سازند . اما در شیوه جدید  استعمار که بیشتر در قرن مهاجرتها و پیشرفت  تکنولوژی عمل میکنند تاکتیک های فریبنده ای را به کار می اندازند که به کمک کتله های از مهاجران کشورهای شرقی که حین اشغال کشور های استعماری وبه مناسبت های گوناگون آورده شده و همه داشت و ناداشت مادی و معنوی  کشوری که اجداد و نیکان شان در آن نفس کشیده بودند به کشور های که تازه حق شهروندی آن کشور ها را با در نظر داشت منافع آن سرزمین ها بدست آورده اند به غارت بردند . البته این روح نظام بازار آزاد مافیائی است که در هرکجای این جهان پهناوربدون در نظر داشت ، مذهب ، قوم ، زبان و غیره  بر وجدان انسان باشنده همان جغرافیا مستولی شده است و طبیعی است که رجال برجسته و نخبه گانی از هر جغرافیای اشغال شده بویژه افغانستان چون جناب اسمعیل یون  در دام های رنگین امتیازات مادی فرو می روند و هر گاه ضربه ای را ببینند فریاد بر می آورند و دردامن همان استعمار پنهان گیله و شکوه سرمی دهند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا