گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » استقبال ملیشه ای ازیک ملیشأ !
استقبال ملیشه ای ازیک ملیشأ !

استقبال ملیشه ای ازیک ملیشأ !

استقبال کم نظیر ملیشا های حکومتی اعم از افسران نظامی ، ملیشا های شورای عالی مصالحه  ازمارشال عبدالرشید دوستم که به فرمان سلطانی جنرال میلر وایسرای مقتدر و درعین حال پنهان امریکا در افغانستان که به کابل پایتخت ویرانه ای مدرن این کشوراجلال نزول فرمودند وهمه قربانیان جنگ های داخلی با جلادان شان درصف مستقبلین حضورداشتند و گزارش وخبرآن دراکثرروزنامه ها وابسته و نیمه آزاد و شبکه های بیست وچهارساعته تلویزیونی که از برکت آزادی بیان بصورت دیکته شده انتشارات دارند انتشاریافت ازعجائب روزگار ما پنداشته میشود.

ممکن است عده ای ازشما عزیزان بفرمایند در حالیکه که هرروزی و هرساعتی ده هاوصد ها شخصیت ورجال ملکی و نظامی این کشور به نقاط گوناگونی درسرزمین تحقیرشده ای افغانستان سرازیر می شوند سفر یک مارشال ملیشائی اینگونه سرزبانها افتیده است ؟میگوئیم نخیر ! اولأ او یکی از رجال برجسته و برخاسته از سرزمین سلحشوران افغانستان نبوده است بلکه در امتداد تمامی تاریخ معاصر به عنوان چوپان بی رحمی تشریف دارد  که طی یک معامله با بیگانه گان و بیگانه پروران به لقب مبارک ” گلیم جم ” یاد شده است ! ثانیأ از چندین سال بدینسو رسم براین شده است که وقتی دست نشانده گان با القاب بلند بالای همچون رئیس جمهور منتخب ، سرقوماندان اعلی نیروهای مسلح !ریاست شورای عالی مصالحه بروزن” معامله !!” می بینند که سرکرده فلان باند معامله گر نزول می فرمایند دستور صادرمیکنند تا درشهر و یاهم روستایی زن ومرد به استقبال اش بیرون روند و خود شان نیز در مدح آنها سخن فشانی های اغراق آمیزی میکنند ،

و حتی گاهی برای سرور قلب ملول و بیمار شان متوصل به داستان های غیر واقعی میگردند .توضیح واضحات پیرامون خبر فوق آن است که نه تنها عده ای کثیری از فرماندهان جنگ های تباه کننده درافغانستان وعبدالله عبدالله رئیس “شورای عالی معامله “در مراسم  پذیرائی و استقبال از دوستم این مارشال گلم جمعی حضور داشتند بلکه برخلاف آنچه که جلالتمآب عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی معامله ” مصالحه ” جنرال دوستم را عامل قتل هزاران تن از ازبک های شریف این کشور خوانده بود این بار وی را الحاج مارشال عبدالرشید دوستم نامید واز شاکر کارگر که ازازبکتباران وابسته به جنبش رشید دوستم در ارگ محسوب میشود با چنین ادبیاتی درخواست بعمل آورد : از جناب کارگرصاحب برادر عزیز ما  شاکر کارگر رئیس دفتر مقام ریاست جمهوری اسلامی  افغانستان که تشریف دارند وفرمانی  قرئت میکنند حضورشانرا هم خیر مقدم میگوئیم …آقای شاکر کارگرکه گفته میشود آنگاهی که جنرال اسکات میلر به همراهی اسدالله خان خالد که وی نیز دارایی قصه های هزار شب خاصی است به  نزد جنرال دوستم  رفت برای اشرف غنی دستور داده شد تا شاکر کارگر را در جهت سهل کاریی امور به حیث رئیس دفتر به عنوان مهره ارتباطی جنرال اسکات میلردر   اما مسخره ترین استقبال غیرحضوری و نهایت متملقانه ای که متولی حرم سرای وهمسررولاجان سعد محمد اشرف غنی همزمان با اجلال نزول جلالتمآب الحاج پهلوان رشید خان دوستم برخاک مقدس کابلستان از پهلوان بعمل آورد حکایتی بوده که جناب محمد اشرف خان غنی از معده مبارکه اش در آورده  بود وهمیشه  به عنوان یک نسخه مجرب و کم هزینه  برای شکار وتطمیع مخالفان به کاربرده است  که جلالتمآب رئیس غنی بدون مقدمه و انگیزه خاطره چند سال قبل اش را که متعلق به دوران پرافتخار انتخابات  ریاست جمهوری اش بوده می فرمایند : درانتخابات ازمن سوال کردند که سیاست خارجی ات را ازکجا شروع میکنی ؟یاد تان هست که من گفتم ازترکمنستان!کلی نخندیدند ؟

امروز تاپی را میبینید ، تپ را می بینید ، خط آهن را می بینید ،؟ مه که میرفتم پرسان کردم سفر اول من به جلالتمآب رئیس جمهور محترم  بیردی محمدوف بود !  پرسان کردم از دیگران که تمرکز رئیس جمهور ترکمنستان سر چیست ؟و چه را علاقه دارد ؟ من تمامی نطق هایش را خواندم یک دیدگاه عظیم دیدم وقتی که برایش تشریح کردم سفیرای منطقه را خواسته بود گفتند لطفأ همین چیزهای را که به من برای ازین ها هم بگوبعد ازین دوستی ما دوستی دوامدار وبرادری شد . ازبکستان !درجلسه اولی که من همراه برادر گرامی ام جلالتمآب میرزایوف داشتم ، رسم این است که مهماندار اول صحبت میکند باز مهمان صحبت میکند وبعد ازآن مهماندار صحبت نه میکند وقتی که نوبت به مه رسید مه ده دقیقه در ازبکی صحبت کردم رئیس جمهور ازبکستان از جائی برخاست و مرا در بغل گرفت و گفت امروز نه تنها برادر ما هستی برادر دائیم ما هستی !علیشیر نوائی در هرات ادبیات ازبکی را ایجاد کرد ، پشه ایی ، ازبکی ، بلوچی ،شغنانی کل زبانهای ملی ما هستند و چرا عوض ازاینکه این ها را وسیله وصل ببینید وسیله فصل می بینید !

” داگز اودا میدان “ ازآن کلیمات بها دارو ارزشمندی اند که برپیشانی ی تاریخ پرافتخاراین سرزمین حک شده است و نباید تعجب کرد که گاهی همه زمامداران وحاکمان تاریخ معاصرکشورما نیزدرسخنرانی ها ی آتشین خویش برای اثبات حقانیت خویش این کلیمات دلفریب رامورداستفاده قرارمی دهند 

دور نه میرویم همین محمد اشرف غنی که در اکثر سخنرانی هایش  این جمله  ” داگز اودا میدان ” را بکار میبرد روزی که خود را در آئینه شکسته انتخابات به غلط خودرا  رئیس جمهور منتخب برخاسته از رأی سری و آزاد مینگریست این جمله بکار برده است ما نیز آنرا به فال نیک میگیریم و از مارشال صاحب ملیشه ای که گفته میشود با چند هزارازملیشه های تحت فرمان اش برای دفاع مسخره آمیز ازارگ راه های پرپیچ جوزجان تا کابل را سپری کرده اند بهتربود ازراه روضه شریف بلخ با رهایی عبدالروف کودک ترکمن تباری ازچنگ ربائنده گان با دست پُردرمحضراستقبال کننده گان اشتراک میکرد

چنانچه شنیدید مارشال ملیشه ای در برابر اظهارات و شعار های مفتکی یکی از رهبران سابق جهادی افغانستان که ایشان نیز نظام حاکم مافیائی برکشور را پذیرفته اند اما به دلائیل معلوم وپنهان استخباراتی از مردم و هوادرانش خواسته است تا دست به تظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیزی بزنند که یک امر کاملأ منطقی و حق مدنی هر شهروند افغانستان است . اما مارشال ملیشائی دربرابر آن اظهارات به خشم و غضب می افتد و می فرمائید : حکمتیار صاحب گفت جمع میکنم یکی دو روز سه روز یک کار خو همین را بسنجد یکدفعه  بسنج کلان آدم هستی کار متا نیسته گی را بگو نه می تانیسته گی را تیر شو گپ را تیر کو ! اینجا از نظام دفاع می کده گی است اول شخص خودما هم !دودفعه سه دفعه مه به حکمتیار صاحب مواجه شدیم ،این اخطار دادن به یک رئیس جمهور نیست به داکتر صاحب اشرف غنی ؛اخطار به این نظام است .ما به قاطعیت ازین نظام که از هم نپاشد دفاع میکنیم !اگر هدایت شود در دوالی سه ساعت چهار ساعت دوسه هزار شیربچه های جوزجان وشمال میرسیم اگر ارگ نزدیک شدید باز دیگر برآمدن هم فکر کن ! کجا می برائید ؟این نظام را برهم بزند بگوئید ،منحیث وطن پرست ،اولین کسی خودما هستم ، مردم کابل را اطمینان می دهیم از ما گپ نیست سه هزار است ، چهار هزار است چقدر است ؟ در چهار پنج ساعت در کابل داخل نه شدیم و همین اخلال گران را به پنجه قانون نه سپردیم مرا مارشال نگوئید .البته باید گفت که فرمائیش این مارشال ملیشه ای به دلیل حمایت جنرال ملر اریکائی عین سِکه است اما عرائض ما هم چندان فاقد اعتبار نه میباشد که گفتیم شما چرا ازراه بلخ به  کابل تشریف فرما نه شدید و اجلال نزول نه فرمودید  تا با رهایی عبدالروف ترکمن تبار آن کودک اسیردر دست مافیای محلی قدرت و“به پنجه قانون سپردن !!” اختطاف چی های بی رحم و ظالم همکاری ات را به دفاع از نظام حاکم  ثابت می کردید اما چه کسی نه میداند که بنام دفاع ازارزش ها  دفاع ازارگ را که با اندکترین  اظهاراتی در این باره  قلب اش مکدر می گردد یک باج گیری مدرن است که طبیعی است این همه لشکری از جنگجویان و چاپ اندازهای ملیشا یی که از چند دهه بدینسو در مزرعه ای خشکیده سرزمین افغانستان با خون و کشتن بی گناهان این سرزمین  ارتزاق می شوند نان وآذوقه لازم دارند و لابد چشم شان بسوی سردسته های معرکه که به نیابت آنها دست به معامله میزنند دراز است .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا