گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » فرامین شورای انقلابی خلقی ها!
فرامین شورای انقلابی خلقی ها!

فرامین شورای انقلابی خلقی ها!

نورمحمد ترکی نخستین ریس جمهور خلقی ها بعد از پیروزی کودتای هفت ثور سال ۱۳۵۷ تعین شد، ترکی در شش ماه نخست ریاست جمهوری خود بیش از ده فرمان و اعلامیه صادر کرد که در این مقاله تنها در مورد چند فرمان او فشرده ای از خاطرات و واقعیت های تلخ به رشته تحریر می آید.یکی از این ده  و اعلامیه و فرمان ترکی اعلان جهاد علیه مردمش بود، هیچ فراموش نمیکنم که در صفحه اول روزنامه انیس آنوقت و روزنامه انقلاب ثوریک عنوان درشت و برجسته چنین به زبان پشتو نوشته شده بود:”اخوانیان اخوان الشیاطین د امپریالیزم تالي ستي دي اومونږ د هغوی پرضد جهاد اعلان وو!”. نوت: (نگارنده جمله فوق را بدون سانسور و افزودی تحریر داشته)که ترجمه فارسی این جمله چنین نشر شده بود:”اخوانی ها (اخوان الشیاطین) کاسه لیسان امپریالیزم اند و ما علیه آنها جهاد را اعلان میداریم”.شاید بعضی دوستان بگویند که آن اعلان جهاد علیه مردم نه بلکه علیه یک حزب خاض بنام اخوانی ها بود، در جواب این دوستان باید گفت کسانیکه عمر شان از پنجاه سال بالا است به یاد دارند که نزد خلقی هر شهروند افغانستان که تحصیلکرده میبود، محصل و متعلم میبود و یا کارمند دولت میبود ریش میداشت و نماز می‌خواند اخوانی خطاب میشد. هزاران شهروند افغانستان را به جرم نماز خواندن و ریش داشتن بنام اخوانی راهی زندان ها و کشتارگاهها نمودند، افرادی که ریش نداشتند و پابند نماز نبودند اما با رژیم خلقی ها مخالف بودند بنام شعله یی، ستمی و سامایی گرفتار و کشته میشدند که در مورد این مظالم و کشتار ها تحت خاطره جداگانه چیز های خواهم نوشت. یکی از فرامین شش ماه نخست ترکی و شورای نامنهاد انقلابی شان فرمانی بود که تحت آن فرمان زمین فئودالها به زور و جبر گرفته می‌شد و برای دیگر شهروندان توزیع میشد.نگارنده منحیث یک مؤمن عدالتخواه طرفدار اصلاحات ارضی در افغانستان هستم زیرا در افغانستان یکتعداد مردم مالک صدها و حتی هزاران جریب زمین اند و باقی حتی یک بلست زمین هم ندارند که بالایش زندگی نمایند.دردا و حسرتا که کارشیوه و طرز العمل تطبیق این فرمان توزیع زمین ترکی ظالمانه، جابرانه، مستبدانه، ناعادلانه و عجولانه بود، زیرا خلقی ها قبل از توزیع زمین خود فئودال ها و سرمایداران را گرفتار و به قتل رسانیدند که مشت نمونه خروار حاجی یعقوب مالک “حاجی یعقوب بس ترانسپورت” دو پسر و چندین اعضای خانواده او را نام میبرم که تا امروز مرده و زنده شان گم است، مثل حاجی یعقوب هزاران فئودال دیگر زنده به گور شدند.در افغانستان زمین نزد مالکش حیثیت ناموس را دارد که گرفتن زمین به زور به حیثیت و وقار زمیندار برمی‌خورد.
خلقی ها بجای توزیع جابرانه زمین فئودالها باید مالیه مترقی بالای زمین های فئودال ها وضع میکردند تا زمیندار خود مجبور به فروش و تسلیم دهی زمین خود میشد، مثلآ کسانیکه از یک تا پنج جریب زمین دارند از پرداخت مالیه معاف اعلان میشدند، مالکان دارای پنج تا ده جریب زمین فقط ده فیصد، مالکان ده تا صد جریب پنجاه فی‌صد و کسانیکه از صد جریب زمین بیشتر دارند دو صد فی‌صد مالیه از ایشان وضع میشد که در اینصورت خود زمیندار از داشتن زمین بیش از حد پشیمان میشد.یکی دیگر از جمله ده فرمان شش ماه نخست خلقی ها فرمان تعین سه صد افغانی مهر و فسخ نکاح یا نامزادی آنعده دختران بود که بدون رضایت شان در عقد نکاح و یا نامزادی مردان قرار گرفته بودند که با اعلان این فرمان صدها دخترخانم به ازدواج و نکاح با نامزادان خود سرباز زدند که در بسیاری موارد مردان بنام ننگ و غیرت دختران یا پدران دختران نامزاد خود را به قتل رسانیدند. طوریکه در بالا ذکر شد نزد خیلی مردم افغانستان زمین حیثیت ناموس را دارد بنآ در یک فرمان زمین مردم را به زور گرفتند و به دیگران دادند و در فرمان دیگر زن مردم را، که از بابت این فرامین پوچ، عجولانه، ناعادلانه و بدون تدبیر خیلی مردم به کوه ها بالا شدند و یا هم راهی دیار هجرت پاکستان شده که تعداد کثیر این مهاجرین  در چنگ اداره استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و مدارس دینی تحت حمایت آن اداره گیر ماندند و امروز بلای جان مردم مظلوم افغانستان شدند، به یقین گفته میتوانم که نود فی‌صد کابینه فعلی طالبان کرام در یک جیب خود تذکره افغانستان و در جیب دیگر خود شناخت کارت پاکستانی دارند، چنانچه در بیست سال جمهوریت همه تکنوکرات های صادر شده از غرب دو تابعیته بودند که در اخیر یکتعداد زیاد شان با بکس های مملو از دالر از افغانستان فرار کردند بشمول داکتر غنی، محب، فضلی وغیره وغیره، همینطور به یقین پیش‌بینی کرده میتوانم هرگاه امارت فعلی طالبان اندکی از اوامر و خواهشات پاکستانی ها و سایر بازیگران سرپیچی کنند بجای اینها هرحکومت دیگری که از خارج شکل بگیرد حاکمان آن حکومت دوپاسپورته ها خواهند بود، در حالیکه در افغانستان هزاران مجاهد تحصیلکرده گمنام، مبارزین صادق، روشنفکران متعهد وجود دارد که حتی یک روز هم بخارج سفر نکرده اند و اگر سفر هم کرده باشند برای مدت کوتاه و هرگز تابعیت و تعهدی با خارجی ها ندارند.خاطره یازدهم این کتاب را در مورد احداث فابریکه چرمگری حاجی یعقوب و اینکه چطور فعالیت آن فابریکه متوقف شد و جایش را حکومت خلقی ها گدام ذخیره کود کمیاوی ساختند و چطور هزاران تن کودکمیاوی چور و چپاول شد فراموش نکنید.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا