یادداشت نواندیشی :جای بسی خوشوقتی است که دوستان گران مایه ای و قلم بدستان عزیزی از این مرزوبوم قبل از آنکه ما چیزی ، روایتی و نقل قولی از این فتوی بازی ها را به دوستان مان شریک سازیم درباره حال و منال فتوای خونین آخیری که در خیمه تدویر لویه جرگه های حکومتی نوشته و ازطائفه ای مخالفین یا همان برادران مخالف و یاهم به مصداق آیه مبارکه وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلْمُؤْمِنِینَ ٱقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا ۖ فَإِنۢ بَغَتْ إِحْدَىٰهُمَا عَلَى ٱلْأُخْرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِى تَبْغِى حَتَّىٰ تَفِىٓءَ إِلَىٰٓ أَمْرِ ٱللَّهِ ۚ فَإِن فَآءَتْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا بِٱلْعَدْلِ وَأَقْسِطُوٓاْ ۖ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلْمُقْسِطِینَ و گاهی هم برای بیطرف جلوه دادن این علمای کرام بر موافقین که همانا برادران مجاهد !! در نهاد های امنیتی و استخباراتی و در مجموع برپا کننده گان این کمیدیی ترژدیک باشند فریاد میزنند تا به امرخدا که صلح مبارکه باشد گردن نهند ،
همان طوری که مستحضر شده اید و میدانید و مانیز به چشم سر مشاهده میکنیم از دیر بدینسو زمامداران کشورهای اسلامی بویژه در افغانستان شدیدأ مصاب به بیماریی مشروعیت بوده اند یعنی اینکه از وقتی که ویروس استعمار برای غارت و استثمار مادی ومعنوی کشورما وارد شریان های خون فرزندان این مرزوبوم شده است همگام با این حمله ویروسی برخی نهاد ها ی مذهبی وابسته با قدرت حاکمه از شؤن اسلامی تا شورای عالی علمای افغانستان وغیره سربلند کرده اند ، عرض به حضور شما خواننده گان ارجمند پیرامون جیره و آذوقه ای این طائفه ای ازمفتخواران فتوی نویس چنانچه بار ها به عرض رسانده ایم از خزائن غیب استخباراتی پرداخته میشوند جان کلام هم در همین جاست که اگر دیگر هیچ بدرد نخورند دست کم پله ای از مشروعیت کاذب را سنگین ترو فربه تر میسازند . به هرحال جناب مهران موحد که از قلم بدستان نامور جامعه فرهنگی ما و روشنفکران با نام این کشور به شمار می آید در این مورد زیر عنوان آدرس را غلط ندهید یادداشتی نگاشته است که ما آنرا “فتواهای فرمایشی” و راه حل ؟ تغییر داده ایم توجه شما را بدان جلب میکنیم .
______________________________________________________________
“فتواهای فرمایشی” راه حل نیست !
آدرس غلط ندهید !
درخصوص فتوای اخیر ۲۵۰۰ تن از علمای مذهبی افغانستان برضد گروههای مخالف مسلح دولت افغانستان نباید بزرگنمایی کنیم و راجع به آن به صورت مبالغهآمیز حرف بزنیم. این فتوا میتواند ابزاری تبلیغاتی برای دولت افغانستان برای به چالش کشیدن طالبان و دیگر گروههای جنگطلب فراهم کند، اما هرگز نمیتواند به صورت مستقیم در تضعیف این گروهها تأثیری داشته باشد. جنگ فعلی در افغانستان جنبههای پررنگ سیاسی و استخباراتی دارد و نمیتوان با صادر کردن چند صفحه فتوا تکلیفش را برای همیشه روشن کرد. پهلوهای سیاسی و اقتصادی جنگ کنونی افغانستان را نمیباید در هیچ لحظهای از یاد برد.مشکل دیگری که ما با آن در این زمینه مواجه استیم ایناست که همانطوری که دولت افغانستان علمایی در اختیار دارد که به نفعش فتوا صادر میکنند، طالبان نیز علمای طرفدار خود را در افغانستان و بیرون از آن دارند که میتوانند جنایتهای طالبان را مشروعیت ببخشند. دولت کمونیستی نجیبالله هم چندین هزار ملا در اختیار داشت که از دولت معاش میگرفتند و به نفعش تبلیغات میکردند، ولی این تبلیغات سود چندانی برای دولت نجیب در پی نداشت.
تا وقتی که اجماعی گسترده در مورد جنگ فعلی افغانستان در میان علمای مذهبی افغانستان و جهان اسلام به وجود نیاید ما نباید توقع داشته باشیم که تروریستها با صدور “فتواهای فرمایشی” متقاعد به ترک ترور و کشتار شوند.اگر ما بخواهیم برخوردی درست با پدیدۀ تروریسم در افغانستان داشته باشیم ناگزیریم که شناخت درست و همهجانبه از این پدیده به دست بیاوریم. حقیقت آن است که اختلافهای سیاسی در افغانستان ریشه در کشمکش و ستیزه بر سر تصاحب قدرت سیاسی دارد. اختلافهای ایدئولوژیک، ابزارهایی به دست سیاستمداران هستند برای رسیدن به این هدف اصلی. برجسته کردن بعد دینی حرکت طالبان و دیگر گروههای تروریستی مصداق آدرس غلط دادن است. تا وقتی ما به این نکته توجه نکنیم که بیشترینۀ اختلافها و کشمکشهای سیاسی در افغانستان، اختلاف بر سر چگونگی تقسیم قدرت است و نه چیزی بیشتر از آن، و البته کشورهای خارجی در راستای اهداف خود به آتش این اختلافها هیزم میریزند، نمیتوانیم تحلیل درستی از اوضاع سیاسی افغانستان ارائه کنیم و راهحلهایی برای نابسامانیها و آشفتگیهای موجود پیشنهاد دهیم.
از جمله گروههایی که در فربه کردن بعد دینی طالبان و دیگر گروههای جنگطلب نقشآفرینی کردهاند گروه دینستیزان است. دینستیزان با بزرگنمایی جنبه دینی عملکرد طالبان میخواهند بر این نکته پای بفشارند که اسلام، دین خشونت و جنگ و خونریزی است. شاید اینگونه برخورد با پدیدۀ تروریسم بتواند تشفی خاطری برای دینستیزان باشد، اما گرهی از کار فروبستۀ ما نگشاید.