وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
جنرال نبی عظیمی کمونیستی که تا آخرین نفس به آرمان هایش وفادار ماند، در گذشت جنرال نبی عظیمی در زمان سقوط حکومت داکتر نجیب در سال ۱۳۷۱ خورشیدی به صفت قوماندان گارنیزیون کابل و یکی از معاونین وزارت دفاع ایفای وظیفه می کرد. وی در گروه پرچم بود و از طرفداران سر سخت کارمل بشمار میرفت.در زمان کودتای شهنواز تنی سال ١٣۶٨ نامبرده قوماندانی قطعه ٣١٧ گارنیزیون را بدوش داشت.
پس از شکست کودتای تنی ،داکتر نجیب ، بخاطر حفظ توازن و نگهداشتن کارملی ها در کنار خود ، عظیمی را با حفظ قوماندانی گارنیزیون به پست معاونیت وزارت دفاع معرفی کرد.زمانیکه آخرین اسطوره حکومت طرفدار شوروی در حال سقوط بود ، عظیمی در ائنلاف وکیل وزیر خارجه درامد .یکتعداد دیگری از اعضای حزب خلق و پرچم با حزب اسلامی همکار شدند وتقابل ضرب ٢بمیان آمد.وکیل وزیر خارجه حکومت داکتر نجیب، آصف دلاور لوی درستیز ، لطیف قوماندان هوای و مدافع هوای رفقای اعتمادی داکترنجیب بر ضد وی با شهید احمدشاه مسعود همکار شدند ودرنتیجه آخرین حکومت طرفدارشوروی سقوط کرد.
مسعود به عهد خود وفا کرد و زمینه خروج کمونیست های کارملی به شمول محمود بریالی برادر کارمل ، نور الحق علومی، جنرال نبی عظیمی، وکیل وزیر خارجه و دیگران را مساعد ساخت، تنها عبدل الحق علومی که از تیوریسن های حزب پرچم بود توسط افراد نامعلوم در مکروریان کابل به قتل رسید.جنرال عظیمی زمانی که به تاشکند رسید در تبانی با دیگر کارملی ها کتابی را بنام (اردو و سیاست) ترتیب کرد و پس از اصلاحات در آن توسط یکی از کمونیست های صاحب قلم بنام حسین فخری که در زمان حکومت کمونیستی ریس ریاست٣ خاد بود و در حکومت غنی ریاست ضد حوادث را به دوش داشت، منتشر شد.در این کتاب کوشش به عمل آمده است که مسوولیت های بزرگ چون آوردن قطعات شوروی، قتل و کشتار دسته جمعی، و تداوم جنگ بدوش ترکی ، امین و نجیب گذاشته شود و کارمل و رفقایش برأت حاصل کنند.در این کتاب صحنه های جنگ به شکل خیالی رسم شده است و تمام شکست های خود را عظیمی پیروزی جلوه داده است.این کتاب از نظر ادبی، تاریخ رویداد ها، شیوه تاریخ نویسی وووو اشکال زیاد داشت.سقوط حکومت نجیب را مانند یک سناریوی مضحک طرح کرده است که اطفال هم باور نمی کنند. خلاصه از سر تا آخر عظیمی و کارمل بچه فلم و مردم افغانستان بدمعاش های فلم هستند.
من این کتاب را در سال ١٣٧۵ خورشیدی درست پس از چاپ آن به نقد و بررسی گرفتم که در روزنامه سهار به طور مسلسل چاپ می شد و نشرات بیرون مرزی و غربی روزانه گوشه های آنرا نشر می کردند که در اخیر تحت عنوان (تاریخ مسخ نمی شود) در پنجصد صفحه به چاپ رسید و تا امروز ١٠ بار به تیراژ دههزار نسخه در هر بار طبع گردیده است که در تمام کتاب فروشی های دنیا تقریبا یافت می شود و در سایت های انترنتی و گوگل اصل و ترجعه های آن به زبان های مشهور دنیا موجود می باشد.آنچه لازم بود در جواب لاطایلات جنرال نبی عظیمی در تاریخ مسخ نمی شود نوشته ام که علاقمندان می توانند یکبار دیگر آنرا ورق بزنند و به شخصیت نظامی و سیاسی نبی عظیمی پی ببرند.چیزی که برای من در کتاب اردو و سیاست عظیمی جالب بود آنست که او تا آخرین حرف پس از این همه جنایات و قتل ملیون ها انسان و ویرانی و بربادی افغانستان و اتحاد شوروی وقت ،بر نعش گندیده مارکیسزم و لینیزم افتخار می کرد و آنرا راه نجات بشریت می دانست.اگر چه جنرال عظیمی ، نور محمد سنگر و سه تن از کمونیستان دیگر بر نقد( تاریخ مسخ نمی شود) کتاب ها نوشتند اما بیشتر از کتاب بر این درویش تاختند که جای را نگرفت و لکه ننگ و وطنفروشی بر جبین شان ماند.قابل ذکر می دانم ،در جریانی که اردو و سیاست را نقد می کردم دو تن از نویسندگان نامدار جهاد مردم افغانستان، استاد محمد معروف فروغگر و استاد فدا محمد فایض که الحمدالله هر دو در قید حیات اند، نقد های حاشیوی را پاسخ می دادند و به جواب رادیو های جهان می پرداختند.
امروز در رخنامه یکی از نویسندگان مشهور دوران جهاد که اکنون تقریبا در قضایا نقش بابه نانک را ایفا می کند ،خواندم که این کمونیست معلوم الحال و وطنفروش را ضایع بزرگ نظامی خوانده بود و داشت بر مرده آن می گریست و از خداوند طلب مغفرت برایش می کرد، تعجب کردم که چگونه می شود حقایق تاریخی را کتمان کرد و نا دیده گرفت و بر دیده مردم خاک زد!!!!
اگر آقای ملک ستیز که یک کمونیست دو آتشه و از طرفداران سر سخت کارمل است، عظیمی را بزرگ می خواند حق دارد اما از این آدم بعید بود. بهتر است این شخص بزرگوار به گرفتن نرخ نامه های پیاز و کچالو و ترکاری و دیگر ابعاد اجتماعی بپردازد زیرا هنوز کسانی زنده هستند که تمام جنایات این طیف را به چشم سر دیده اند و ثبت تاریخ پر افتخار جهاد مردم افغانستان نموده اند.من در نقد کتاب اردو و سیاست که یگانه دست آورد شیطانی و دروغین جنرال نبی عظیمی است ،از ٧٨ منبع داخلی و خارجی استفاده کردم و با بیشتر ١١٠ تن از جنرالان حکومت تحت حمایه شوروی مصاحبه انجام دادم که همه بر دروغ های شاخدار نبی عظیمی متفق بودند که همه درج تاریخ مسخ نمی شود است و اسناد های خطی و ودیو ها و نوار های صوتی آن در موزیم جهاد مردم افغانستان نگهداری می شود.در این نقد بیشتر از آثار جنرالان روسی نیز استفاده کردم.دو باری که در کنفرانس های بررسی تاریخ موجودیت قوای شوروی در افغانستان ،توسط انجمن نظامیان شوروی منحیث صاحب نظر در تاریخ معاصر افغانستان دعوت شدم و هیات های به کابل آمد ، در ملاقات ها
باسترجنرالالکساندر لیخوفسکی، ستر جنرال گرموف قوماندان لشکر ۴٠ شوروی در افغانستان، خالبایوف قوماندان کندک مسلمان که کارمل را به افغانستان آورد و امین را به قتل رساند ، و ستر جنرال محمود قارییف آخرین مشاور داکتر نجیب داشتم از اظهارات جنرال عظیمی یاد آوری کردم، همه بزرگان قوای شوروی اتفاق داشتند که نوشته های عظیمی جفنگ و دروغ محض است.شوروی ها از قتل و کشتار عظیمی در ولسوالی های زنده جان و غوریان هرات یاد آوری کردند که زنده جانی در زنده جان نماندن ودیوار ایستاده در غوریان.در نزد متخصیصین نظامی شوروی او به روباه حیله گر مشهور بود که به بهانه های مختلف برای استراحت به شوروی می آمد.قرارهای غلط عظیمی در ژوره پکتیا که قطعات کماندوی ۴۴۴ و ٣٣٣ توسط مجاهدین کاملا نابود شده بود، خبط و بی دانشی نظامی وی محسوب می شد.درست است که درشرایط کنونی ما به صلح واتحاد نیازداریم اما به هیچ صورت نمی شود تا خیانت ها وجفا ها درحق مردم افغانستان ،ازهرگروه وقماشی که باشد نادیده گرفته شود.جنرال نبی عظیمی به هیچ صورت حتی درنظرنظامیان زمان خود یک نظامی تمام عیار نبوده است
