مجتمعی با دیوارهای بلند در حومه آنکارا، پایتخت ترکیه. پس از بیش از یک سال و نیم انتظار، عبدالرشید دوستم، بدنام ترین و دست نیافتنی ترین جنگ سالار افغانستان، من را برای مصاحبه فرا خواند که اولین مصاحبه او پس از تسلط طالبان که او را مجبور به فرار از وطن کرده بود ، دوستم به مجله رولینگ استون Rolling Stone چاپ آمریکا تایید می کند که در اوج حمله تابستانی طالبان، او در واقع توسط “دشمنان” ناشناس مسموم شده است. او بدون واکنش به مزارشریف، بزرگترین شهر شمال افغانستان، منتقل شد و سپس با هواپیما برای معالجه عازم آنکارا شد. پسرش، بابر، یکی از 10 فرزندش به من میگوید: «این واقعاً بد بود – تقریباً او را میکشت».
با نزدیک شدن طالبان به شبرغان، برادر بزرگترش، یارمحمد، تلاش کرد تا خط را حفظ کند، اما با دوری دوستم و بستری شدن در بیمارستان، و خروج نیروهای آمریکایی برای همیشه، «روحیه ضعیف بود». عبدالرشید دوستم که خودرا مارشال دوستم می خواند وازچهره های مشهور فراری افغان به حساب می آید در مصاحبهای با مجله رولینگ استون Rolling Stone چاپ آمریکا گفت: اگر حمایت را به دست آوردم و به طالبان درس ندادم، نامم دوستم نباشد .دوستم در این مصاحبه که روز یکشنبه هشتم اسد بقلم Jason Motlagh به نشر رسید ، گفت که او نیازی «به توپ و تانک» امریکا ندارد و با حمایت سیاسی این کشور میتواند با طالبان مقابله کند آقای عبدالرشید دوستم که ازدوران رژیم کمونیست ودست نشانده شوروی با ملیشاهای ازبک تباراش لقب کلید پادشاه سازی در افغانستان را یافته است در آخرین پادشاه سازی یعنی گماشتن اشرف غنی به عنوان رئیس جمهور افغانستان با کلیمات بسیار بلندی از ایشان حمایت کرده بود دوستم مانند دیگر سیاستمداران منتقد اشرف غنی باور دارد که غنی در آستانه تهاجم گسترده طالبان، قدرت بسیج مردم در برابر طالبان را نداشت. دوستم گفت: «در راس ما کسی قرار داشت که گروههای مردمی ضد طالبان را بسیج نمیتوانست. من مرد نظامی هستم و با تمام بخشهای افغانستان آشنا هستم.» این درحالی است که همین پهلوان دوستم باری در باره اشرف غنی چنین گفته بود
ما کورکورانه به زور به خاطر یک پول ، بخاطر یک پیسه ما داکتر صاحب (اشرف غنی ) را رهبر خود یا کلان خود انتخاب نه کردیم چطورآوازه و شائیعه را پخش کردند که گویا جنرال دوستم بخاطر پیسه جورنه آمدند قهرکده رفتند ، اینسو رفتند ،اینسورفتند..اینجا حالی می شنویم که اووووو همه جای وهمه می فهمند که ما همو قول که به کسی دادیم ازقول خود پس نه میگردیم . ها گفتیم ، های ما ها است و نه ما نی است !!! ما حالی همین زنده همین آدم را کلانی اش را قبول داریم . یک بازویش هستیم ،از امر و اطاعت اش هیچ نوع سرکشی هم نه میکنیم …..هیچ یک توقع و تمنا هم نداریم …