وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
باری روزی شنیدیم که نیچه خبر از مرگ خدا داد و از زبان آن مرد دیوانه که در میانه بازار و در انبوه خلایق فریاد زنان خطاب به آنها میگوید خدا مرد،خدا مرد!!! شما او را کشتید! شما قاتل خدایید! شما مسئول مرگ خدایید!, شما بودید که خدا را کشتید و او را در زیر این دیوار های عبوس و مخوف ( اشاره به دیوار های کلیسا) که از خون بردگان برافراشته شده است دفن کردید.این کلیسا قبر خداست که شما او
را دران دفن کرده اید.منظور نیچه ،بقول فلاسفه،مرگ آرمان های شریف انسانی،ارزشهای بزرگ و عزیز بشری و ارزشهای عالی انسانی که در مفهوم خدا تجلی کرده اند بود که مردمان عصر خودش همه اینها را در پای منفعت و مصلحت کلیسا مدفون ساخته بودند.اگر من بجای نیچه بودم میگفتم انسان مرده است که مراد اونیزهمین بود.نیچه که خود خداباورنبود بخوبی احساس کرده بود که این مومنان کاذب همه ارزشهای دینی را که مدعی آنند نابود کرده اند.مولانا جلال الدین بلخی،آن حکیم حکیکمان وصدرنشین عارفان ومربی جان ادمیان گفته است:
اگر تو برای یک قران میلرزی قیمت خودت همان یک قران است.اگر برای یک چوکی و مقام همه نوامیس و ارمان های مردمت را قربانی میکنی قیمت توهمان موقف ارذل است.اگر برای منفعت و مقام خودت حق همه ملت و نوامیس شان را فدا میکنی تو یک موجود ارذل و حقیری هستی.مارکوس اوریلیوس فیلسوف شریف و خوبترین همه امپراطوران روم گفته بود ارزش انسانها به اهدافیست که برای خود تعیین میکنند.از درجه و مرتبه هدف ها میتوانید قیمت صاحب ان اهداف را بسنجید.کارل مارکس میگفت جامعه پیشرفته و متمدن آن جامعه ایست که اعضای ان جامعه بجای اهداف شخصی خودشان به منافع جامعه خود می اندیشند و میکوشند.همنوعی،همبستگی و فداکاری اجتماعی دارند.اگر چنین نباشد آن یک جامعه نیست بلکه یک خریطه کچالوست.این سخن حکایت از حساسیت مارکس و جامعه ایکه میخواهد حکایت دارد.سخن بر سر حساسیتهاست.عمر خطاب گفته بود اگر پای بز چوپانی بر سر پل یمن بشکند من مسؤل انم.اینهم حساسیت خلیفه ایست در ادای مسؤلیت اجتماعی.اگر فردی از میان مقتدیان برخاست و خطاب به عمر گفت از پارچه ای که سهم ما رسیده است یکدست لباس کامل نمیشود تو پارچه اضافی را از کجا اوردی که لباس کامل ساخته ای؟اینهم حساسیت رعیتیست که گریبان حاکم زمانش را میگیرد و حق خودش را میخواهد.گفتیم سخن از حساسیتهاست ،البته حساسیت های بزرگ اصولی وارزشهای تعیین کننده اجتماعی .بزرگی و کمال مردمان یک اجتماع در حساسیت های است که نسبت به حقوق،ضروریات و احترام به کرامت انسانی جامعه خود و همه همنوعان خود دارد.اگر یک فردی مورد تحقیر ،تجاوز و محرومیت قرار گرفت همه جامعه بر خود میلرزد و احساس مسؤلیت می نماید. همه برای دفاع ازو به پا می خیزند.اگر یک مظلومی مورد ستم و حق یک کارگری مورد اجحاف قرار میگیرد همه به دفاع ازو میپردازند.اگر چنین نبود و انسانها گرسنه خوابیدند،و مورد تجاوز قرار گرفتند اما همسایه سیر خوابید و از جایش تکان نخورد بدانید که در انجا انسان مرده است.ما همه در کشته شدن حقی و ریختن خون فردی در جامعه خود شریکیم.اگر هر روزی کسی مورد تجاوز قرار گرفت و خونی ریخته شد اما همسایگان نجنبیدند و با یک صدا به دادخواهی بر نخواستند آن جامعه نیست بلکه گله گوسفندانیست که هر گرگی فرا میرسد و گوسفندی را می درد و با خود میبرد دیگر گوسفندان بر خود می لرزند و هیچ کاری نمیکنند.
گوسفندی برد این گرگ مزور همه روز گوسفندان دیگر خیره درو می نگرند.
سعدی
انسانهای بزرگ،اگاه و مسؤل برای حقوق و کرامت انسانی همه اعضای جامعه در حد ممکن باید حساس باشند،منظور حساسیت های کوچک فردی و سلیقه ای نیست بلکه حساسیت هاییست اجتماعی از روی مسولیت و اخلاق انسانی.
مثالهای دیگر؛
ملیونها انسان در کشور گرفتار فقرند،بیکارند،دارو برای مداوای بیماران خود ندارند،صدها هزار انسان از زن مرد و کودکان دختر و پسر در دو طرف خیابانها مشغول گدایی اند،خانواده ها دختران کودک خود را به فروش گذاشته اند و فقرا مانند حشرات در میان زباله ها برای توته نانی میلولند اما یک عالم دین و یک ملا از جا تکان نمیخورد! جامعه از بیکاری حیات و حرکت خود را از دست داده،فعالیتهای اجتماعی متوقف و بیکاری مردم را لحظه به لحظه بکام مرگ میکشد،صدها هزار زن و دختر بصورت پیدا و پنهان برای زنده ماندن به فحشا کشانده شده اند( چه در گذشته چه امروز) اما یک ملا آنرا حس نمیکند . از جا تکان نمیخورد! از قدیمها تا جمهوریت تقلبی و از جمهوریت قلابی تا امروز سود خواری چنان رواج و شیوع پیدا کرده که اکنون بصورت قانون درآمده است در حالیکه قرآن سود خوار را محارب با خدا خوانده است اما یک ملا رگش نجنبید و فریاد نزد؛ ایهناس دین خدا خراب شد برخیزید!
رشوه خواری،غصب اموال مردم و بیت المال،زورگیری و چپاول زندگی مردم قانون جاری و روزمره شده است اما یک ملا این را احساس نکرد و آنتن مسولیتش نجنبید تا داد مردم را از مردمخواران واستاند! علم را خدا بر بندگانش فرض ساخته چه بنده مرد و چه زن اما امارت عجیب الخلقه،خودخوانده و سوته کرات علم را بر مردم حرام میکند و زنان را بصورت عام نه فقظ نوزادان دختر را در خانه زندانی و زنده به گور میکند اما یک ملا و عالم دین برنخاست و دستار بر زمین نکوبید تا بگوید ایهناس بپا خیزید که فرض خدا را لغو کرده اند و حکم قرآن را لگدمال! امارت تقلبی بندگان زن و مرد خدا را بدون تحقیق،بدون پرونده،بدون همراهی وکیل مدافع،بدون تشکیل پرونده،بدون شواهد و اسناد،بدون اثبات جرم و اتهام ،پنهان از چشم مردم و قانون توسط موجودات نو ظهور و عجیب الخلقه و پشو آلود که هنوز موی پیشانی و کف دست شان نریخته،نه سواد دارند و نه زبان مردم را می فهمند بصورت صحرایی میکشند،
مثله میکنند،تحقیر و توهین میکنند و جسد شانرا هم به خانواداده هایشان تحویل نمیدهند.یک ملا ندید و نفهمید و نگفت که اینکار نه در دین است،نه در عرف،نه در قوانین بشری.ای مردمان برخیزید که که دین خدا و کرامت انسانی توسط طالب مورد تخلف قرار گرفته است؛! اما و هزار اما اگر یک تار مویی زنی و دختری از چادرش بیرون زد و پاچه اش یک سانتی کوتاهی کرد،دختری یا پسری خندید،یا موسیقی گوش گرد،یا ریش . پشم و لباس مردی بعد از بلست کردن طالب کوتاه امد هرچه ملا و چلی است بر سر بازار دستار بر زمین میکوبند و فریاد میزنند که یا معشرالانس و الجن برخیزید که مویی سر زنی نمودار گشته و قیامت نزدیک است و عرش خدا ازین گناهان به لرزه افتاده است.اینها را میگویند حساسیتهای کاذب،ریاکارانه و مردم فریبانه.اینها مسخ حساسیت ها و مسخ انسان است تا با حساسیتهای کاذب و مصنوعی حساسیت های بزرگ و شریف انسانی را در مردم بکشند و خود به اهداف شیطانی خود برسند.یاد ما نرود که مسخ حساسیتها مسخ انسان است،مسخ انسان همان مرگ انسانست،من میگویم انسان مرده است و به همین دلیل است که از پنجاه سال به اینسو در بحبوحه قیامت دست و پا میزنیم.
لطیفی ۳۱ مارچ ۲۰۲۲
