وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
گویی جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود هنوز برای تعریف هویت سیاسی خودش گرفتار دردسر بزرگیست.نام ها و هویتهای ساخته و قالب گیری شده گذشته برای ما دام و دغدغه های عبور ناپذیر گشته اند.هنوز حکیمان وصاحبنظران و روانشناسان جهان هیچگونه اتفاق نظری در تعریف هویت برای انسان ندارند چون این مساله ماهیت کاملا سیال و ساری دارد اما ما مردم که هویتها و شعار های اسان و مجانی برای خود تراشیده ایم در وبال ان مانده ایم ،نه میتوانیم در ان بهبود و اصلاح بیاوریم و ان را از نو تعریف نماییم ونه میتوانیم انرا کنار بگذاریم.یدک کشیدن صفتها و پسوند های اسلامی چنان دغدعه کاذب روانی برای ما شده است که قدرت کمترین اصلاح و نو اوری را از ما سلب نموده است.
این شعارها و صفتهای مذهبی که وصله های ناجور هر اقدام و عملی برای ما گشته اند چنان دلهره و تردیدی فرا راه عمل سیاسی ما شده که گویی اگر وصف و وصله اسلامی بدان ندهیم دوکان سیاسی ما از چلش می افتد.این تعلقات خاطر گذشته چونان سد سکندری مقابل ما ایجاد نموده که قدرت عمل نو را در ما فلج گردانیده است.غافل ازینکه این نامها و دامها هیچ گرهی از کار ما باز نکرده بلکه گرفتاری و فاجعه کنونی ایکه دران گرفتاریم برخاسته از همین شعار های مفت و مبهمیست که تا کنون سر داده ایم.این وصفها و شعار های اسلامی که قبل از همه بار اخلاقی و مسوولیت انسانی دارندبرای ما شده اند سرمایه سیاسی و دام روزی.یکی از رسالتهای انسان اگاه امروزی اینست که هم خود و هم اسلام را ازین فاجعه برهانیم.همین شعار های مبهم،تعریف نا شده و فریبنده مذهبی بود که افتضاح امروز القاعده،داعش و طالبان و بوکوحرام پیامد انها اند،اگر ما مدعی ایم که اسلامیت و شعار های دینی راه نجات و رستگاریست باید تعریف و مدلی غیراز طالبان از خود ارایه دهیم.
باید پاک و پوست کنده گفت که نوع شناخت و معرفت دینی و فقهی هیچکدام از گروههای اسلامی در افغانستان کمترین تفاوتی از شناخت طالبان و داعش ندارد،ما درین میدان نمیتوانیم حریف طالبان و القاعده شویم.باید درک نماییم که این شعار ها و نامهای میان تهی هیچ رابطه ای با واقعیتهای جامعه امروز ما و فاجعه ایکه در ان مانده ایم ندارد و هیچگونه راه حلی فرا راه ما نمی گشایند.باید همه چیز را از نو تعریف نموده و راهکرد های نوی برای خود ترسیم نماییم.همین شعار های مبهم و توهمی بود که امروز طالبان ازان زنجیری برای اسارت و بردگی و پروژه های حیوان سازی مردم ساخته اند.ملت ما از ابتدایی ترین امکانات و شرایط زندگی انسانی محروم اند که همه ملل جهان ازانها عبور کرده اند.نظامی بنام اسلام امرروز بر ما حاکم شده است که مردم را مشتی از بهایم تلقی میکنند.اگر تعریف شریعت و دیانت اینست عدمش به ز وجود.
جبهه مقاومت امروزی باید همه خواستها و نیاز های واقعی مدنی و انسانی را وجهه همت خود سازد و خود را از بند ان شعار های دست و پا گیر و عوام فریبانه رها نماید.باید همه روشن بینان و فعالان و کار شناسان سیاسی را صرف نظر از هرگونه عقیده و تعلق سیاسی که دامن شان از فساد پاک باشد بدور خود جمع و پیشنهادات و اموزشهای شان را سرمایه کار خود سازد و در پرتو نظرات انها راهکار اینده خویش را تعیین و ترسیم نماید.معامله گریها با طالبان،با مهره های مفسد رژیم گذشته و با هر قدرتی دیگر خارجی قبل از ترسیم یک خط مشی ملی و همگانی روشن و یا پادویدنها از یک پایتخت به پایتخت دیگر و سفارتخانه ها جز ناکامی و سر افگندگی در پی نخواهد اورد.قبل از همه چیز باید این تشکل سیاسی را در داخل ایجاد نمود.باید از تکرار تجارب ناکام گذشته پرهیز نمود.جبهه مقاومت امروز ضرورت ندارد که خودش را در قالب شعار های ناکام گذشته و یا وفاداری به یک رهبر و یک قهرمان که باز هم مبهم باشد تعریف نماید.تعیین و تلاش برای براوردن نیاز ها و مصالح واقعی،نه توهمی و تجریدی،نیاز هایی که ملت شب و روز در فقدان انها رنج میبرد و اسارت می کشد بزرگترین و قویترین انگیزه برای مبارزه است.
هیچ مبارزه ای به اندازه مبارزه برای عدالت تقدس و تقدم ندارد.اگر این اهداف براورده گردند رضای مردم و رضای خدا نیز براورده خواهد گشت.ناکامی و بی حاصلی ۵۰ سال تلاش و جان فشانی مردم به این دلیل بود که مبارزات گذشته دارای کمبود ها و نواقص اصولی بودند.همه شعار ها دروغین و کاذب بودند،همه مبهم و پر از توهم بودند،مردم به نام دین پشت نخود سیاه روان بودند.امروز باید همه چیز شفاف شود،باید صداقت و تعهد خود را به مردم،کرامت مردم و خواسته های واقعی و ملموس انها ثابت نمود.باید اصول صحیح و روشن جای شعار های کاذب و مبهم را بگیرند.اگر ما به این نتیجه گیری و اگاهی نرسیده باشیم همچنان بر خطاییم.اعتقاد و وفاداری به اسلام ایمان همه مردم است نه شعار یک گروه سیاسی و نه سرقفلی جبهه مقاومت.تعهد به خدا از راه تعهد به نوامیس مردم می گذرد.
