گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حلقــــه مفــــقـــوده انســــانیـــــــــت درزنــــجیـــــره تمــــــدن
حلقــــه مفــــقـــوده انســــانیـــــــــت درزنــــجیـــــره تمــــــدن

حلقــــه مفــــقـــوده انســــانیـــــــــت درزنــــجیـــــره تمــــــدن

یکی از نقاط قوت انسان در صدر همه موجودات زنده قدرت انطباق اوست با محیط پیرامون طبیعی و اجتماعی.این قدرت انطباق از ویژگیهای حیرت انگیز انسان است که طی میلیونها سال به انسان قدرت بقا و تداوم زیست داده است.این قابلیت تحول و تطوربا تمام حیرت انگیزی و تحسین افرینی اش فقط دارای اعتبار فزیولوژیگ،ارگانیک و دماغیست در قلمرو تکامل افقی او که با تمام عمق و گستردگی اش قدمی در تکامل عمودی یا معنوی و انسانی برنداشته است.این تطور افقی انسان است که با وجود همه مهارتها و پیچیدگیهای فنی باز در مستوای حیوان باقی مانده است.این نیروی انطباق و مهارت پذیری حیرت انگیز کمترین اعتبار ارزشی و اخلاقی با خود ندارد.اگر انسان توانسته شاهکار های هنری ایجاد نماید باز انرا در قلمرو توسعه افقی به یک کالا بدل نموده است چنانچه دینداران نیز دیانت را ابزار معیشت خویش قرار داده اند که با گروه اولی در یک مستوا قرار میگیرند.انسان میتواند از بزرگترین و نامدار ترین دانشگاه های دنیا مدرک کارشناسی و تحقیق بدست ارد،چنان قدرت عقلانیت ابزاری و حسابگری حاصل نماید که بتواند دنیای زیستی پیرامونیش را دگرگون ساخته و پیچیده ترین تکنولوژی را اختراع نماید اما باز هم از سطح یک حیوان فراتر نرود.چون در هر صورت والا ترین هدفش معیشت و بقای زیستیست و هرگز قصد ندارد از چتر پارادایم افقی فراتر رود.میتواند بزرگترین تمدن کیلوواتی و تکنولوژیک بنیاد نهد اما یک گام هم بسوی افق اخلاقی انسانی فرا پیش ننهد که اصولا از مولفه های اجتناب ناپذیر تمدن حقیقی بشمار می اید.

انسان تکنیک مدار و کیلوواتی امروز توانسته است به پیمانه حیرت انگیزی خون اشامتر و درنده تر از هر جانور وحشی شود چون چنگالها و دندانهایش تیزتر از هر درنده ای شده است.قدرت انطباق و مهارتهای انسان فقط همان نیست که برشمردیم، او قدرت و قابلیت های دیگر نیز دارد که در عرصه جامعه و روابط انسانی به نمایش میگذارد.این قابلیت انطباق در عرصه ناهنجاریها و فجایع انسانی و اجتماعیست که همه کم و بیش در بروز و گسترش انها مسوولیت داریم.بطور مثال جامعه متمدن و غیر متمدن امروزی ۷۶ سالست که با کشته شدن چند جوان و کودک فلسطینی یدست اسراییلیها بگونه روزمره خو کرده است تا جاییکه دیدن این صحنه ها در رسانه های تصویری کمترین حساسیت و توجهی را نه در انسانهای حساس و متمدن غربی و نه در بی تمدنهای جنوبی بر نمی انگیزد چون بسیار تکرار و عادی شده است پس بصورت قانون پذیرفته شده در امده است.

اما اگر یک سرباز اسراییلی به گروگان مقاومت فلسطین در اید در سرتاسر جهان غوغا برپا میشود،انرا هیچکس نمی پذیرد و بر نمی تابد،چرا انسانها قیمتهای دوگانه داررند ؟چرا قتل یک فلسطینی حساسیتی بر نمی انگیزد و خبرساز نمیشود؟اگر انسانیتی وجود دارد.قدرت تحمل و انطباق بشریت امروز را ببینید که اگر تا کنون به قتل چند فلسطینی در روز عادت کرده بود و این حادثه خبری جالبی برایش نبود اکنون با قتل هزار هزار فلسطینی نیز عادت خواهد نمود چون بصورت اگاهانه و نا اگاهانه به قانون جنگل خو کرده است تا جاییکه یک رگش هم نمی جنبد.این قاعده داروینیسم اجتماعی را قرنهاست که استعمار در بشریت گوسفند صفت امروزی نهادینه ساخته است تا جاییکه جنوبی ها پذیرفته اند روزمره مغز سر چند جوان خود را خوراک این زهاک زمان سازد.پذیرفته اند که در بازار معامله بر سر انسانها با متمدنها قیمت برابر ندارند.اینجا سخن فقط بر سر محکومیت قاتلان و معامله گران نیست قربانیان نیزمحکوم اند چون خود شان خود را و دیگر همجنسان و هم کیشان خود اینگونه محکوم پذیرفته اند.متمدنهای کیلوواتی کشتن و حذف هزاران انسان را بر قاعده داروینیسم اجتماعی و تداوم اقتدار همیشگی شان در جهان اجتناب ناپذیر و از لوازم قدرت میدانند . هیولای قدرت بدون اشامیدن خون هزاران قربانی در روز بقای خودش را از دست خواهد داد.درین سوی صحنه نمایش جنایت در غزه همکیشان و هم تباران فلسطینیان زبونی و ذلت خویش را پذیرفته اند.این سکوت و زبون گشتگی حقارتبار و شرم اور را با حیله شرعی حواله به تقدیر و توسل به دعا برگزار نموده و وجدانهای افسرده خویش ای چنین افیون میکنند و کار را بر خود اسان. ترفند و حیله شرعی را بنگرید که هم شریک قاتل میشوند و هم غرفه های کلاس اول بهشت را ریزرو میکنند.قتل عام و کشتار روزمره زندانیان غزه که نه دست ستیز دارند و نه پای گریز صحنه هاییست که دران همه ارزشهای انسانی و اخلاقی بشری بصورت سیستماتیک لگدمال میشود.هر انسانیکه عقل سلیم و عاطفه انسانی درو باشد قدرت تحمل دیدن این صحنه ها را ندارد.این همه بشریت و همه ارزشهای بشریست که در غزه قربانی میشوند.هر بیننده ای میتواند جنازه کرامت و اصول انسانی خویش را در پیکر های بیجان کودکان فلسطینی و کفن های سفید شان مشاهده کند.تا کنون کسی چنین ناظر تمسخر ارزشهای انسانی از یکسو و درنده خویی تجاوزگران از سوی دیگر نبوده است.انچه درین صحنه ها می بینیم یک درنده خویی عریان است.من وقتی به تماشای فیلم های حیات وحش می نشینم در خونریزی و درندگی شیر و پلنگ چندان متعجب و مرعوب نمیشوم زیرا میدانم وحشی اند و این زندگی غریزی شان است.این وحوش با کشتن و خوردن یک گوزن سیر میکنند و ارام می گیرند اما پسران عموی تکامل یافته و متمدن شان که صهیونیستها و سفید پوستان غربی اند هیچوقت از کشتار هم نوعان خود سیرایی ندارند.دیروز چند تا چند تا میکشتند اکنون که متمدن تر شده اند هزار هزار میکشند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا