گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حماسه فلسطین که اغاز خونین داشت فرجام خونین نیز دارد
حماسه فلسطین که اغاز خونین داشت فرجام خونین نیز دارد

حماسه فلسطین که اغاز خونین داشت فرجام خونین نیز دارد

زمانه ما هنوز با صدای بلند و دردناک شهادت میدهد که کلمه طغیان و انقلاب تا کنون از قاموس روزگار پاک نگشته است.درست است که تجربه انقلاب طعم خوشی در کام ما نداشته است اما راه دیگری هنوز در افق پیدا نیست،درین میانه بدون ازادی و کرامت زیستن هم قابل تحمل نمی نماید.گویی فشار پستی روزگار چنان است که انقلاب و طغیان خود به هدف مبدل شده باشد.اگر هیچ تعریف دلخواهی برای انقلاب نمی یابیم زمانه انرا برای ما اینگونه تعریف میکند که انقلاب ویران ساختن جهان بر سر کسانیست که جهان را بر سر دیگران ویران کرده اند.حد اقل تاریخ به این شهادت خواهد داد که انها برای شرافت خویش مردند.دشمنان فلسطین و حامیان شان راهی برای مسالمت و عقلانیت نگذاشته اند وگرنه هیچکس را خوش نمی اید که گره دست را به دندان باز کند.برجسته تر و عیان تر ازان دیده میشود که فضیلت انسانی و اخلاق هم در قاموس خصم فلسطین وجود ندارد.

اینکه مشکل ظالم و مظلوم بتواند با عقلانیت و تفاهم حل گردد توهمی خوشباورانه و بزدلانه ای بیش نیست.بما از تفاهم و مسالمت میگویند اما جز خشونت و بربریت در روش شان دیده نمیشود.این زندگی برای همه عزیز و شیرین است اما به هر قیمتی نمی ارزد اگر صدای درون خاموش نگشته باشد.زندگی بدون ازادی و کرامت ارزش زیستن را ندارد مگر اینکه زندگی را فقط در شکم و زیر شکم تعریف کنیم که رهروان و دلبستگانش انبوه و کثیر اند.هر قطره خونی که از فلسطینی می ریزد بما درس ازادگی و کرامت انسانی میدهد و اینکه نمیتوان بدون اینها زیست.انهاییکه بر کناره ایستاده اند و نظاره میکنند در حالیکه توان و امکان انجام کاری را دارند وبا اراده ووحدت خویش میتوانند جریان اموررا تغییر دهند اما باز هم زبونانه پا هایشان می لرزد و با نگاه های ذلیلانه و شرمسارانه خیره ومنفعل مانده اندارزش زندگی را ندارند.زنده انهایی اند که حماسه کرامت وازادگی درزندگی رابا سرخ رگان شان برتارک زمان می نویسند.گویی فلسطینی ناگزیراست انقدر قربانی شود تا سرمشق ظفرمندی را برهردروویرانه واوارهای شهرشان با فواره های سرخ رگان شان بنویسند که در اسارت و ذلت نمیتوان زیست.تا انجا باید پیکر بیجان کودکان شان را به چشمان سرد جهانیان دو دسته عرضه کنند تا بشریت بر بیهودگی و بی فضیلتی خویش اعتراف کند.ایا زمانه خود را در برابر صف های طولانی اجساد کودکان و مادران اشک ریزان شان خود را محکوم نمی شمارد؟تاریخ گواهی نمیدهد که کسی با ذلت و اسارت پذیری به ازادگی و کرامت دست یافته باشد.اما من شکست و زبون گشتگی خصم فلسطین را به وضاحت می بینم چون هیچ حماسه از کرامت انسانی ندارد،بطلان و سبوعیتش در انظار همه حتی هم سنخان خود شان عیان شده است.اسراییل در برابر دادگاه اخلاق و احساس اخلاقی انسان چه پاسخی دارد؟بجاست انهایی که میتوانند کاری کنند اما اراده و فضیلت انرا ندارند در شرمساری خویش بمیرند که مرگ شان نیز چون زیستن شان حقیر است.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا