گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حق آّبه یا خون آبه کدام یک ؟
حق آّبه یا خون آبه کدام یک ؟

حق آّبه یا خون آبه کدام یک ؟

بدون هرگونه تردید باید بر این مطلب اعتراف و تصدیق کنیم که  هیأ ت حاکم موسوم به امارت طالبان به دلائیل گوناگون عیان و پنهان و در بسیاری موارد بویژه در ساحه ء دیپلماسی و تبلیغاتی فاقد یک ابتکار لازم و مناسب در برابر مقامات جمهوری اسلامی ایران بوده است .شاید یکعده ازبیعت  شده گان ومجذوبان با نظام مبارکه امارت با این تفکرما که محصول چندین دهه تجارب مبارزات استقلال طلبانه  ملی بوده است موافق نباشند

و با لنوبه ممکن است با توجه به برخی برنامه های استراتیژیک و امنیتی بعضی از شبکه های استخباراتی کشور های گوناگون در کشور ما افغانستان که  با توجه به نوع تحکیم قدرت در داخل و در خارج از قلمرو کشور های متبوع برخی از فرزندان سرزمین تاریخی افغانستان را برای برپا ساختن جنگ نیابتی انتخاب نموده اند نزد شان این پرسش مطرح بوده باشند که چگونه میتوانند در قلب ما نفوذ کنند تا با شناسائی همه کرویات خون و غرائز گوناگونی که سبب زوال یک تمدن و فرهنگ بوده اند ایمان و ارزشهای ملی و تاریخی مردم ما را نشانه بگیرند  مسأله استفاده مشترک دوکشور از آب دریای هلمند که در افغانستان مؤقیعت دارد یکی آن جمله مسائلی به شمار می آید که دولت های حاکم بر ایران بویژه در دوران حکومت شبه  مذهبی ای که بر مبنای ولایت فقیه مطلقه برسراسر قلمرو ایران حاکم است طی چندین دهه سعی کرده اند ازاین مسأله به حیث وسیله فشار بر افغانستان همچنان برای توجیه استبداد شان بر مردم مظلوم سیستان و بلوچستان که بیشتر شان از مذهب اهل سنت و الجماعت پیروی میکنند ما در نوشته ها ، مقالات و تحلیل های خود بر این نکته تأکید کرده ایم خشونت و در عین حال دیگر اندیشی یک گروه و اسم خاصی نیست بلکه پدیده ء عام در عرصه زندگی و حیات فطری بشر است که میتوان در امتداد تمامی تاریخ زندگی بشر ودرهر کجای از زمین و در هر مقطعی از تاریخ پدید آیند .

البته وقتی این پدیده تیوریزه و بصورت غیر عقلانی رنگ مذهبی بخود گیرد نه میتوان آنرا تنها در یک گروه ، قوم و طائیفه خاصی جستجو کرد بلکه ریشه های عنصری آنرا میتوان در همه تاریخ بشر شناسائی نمود .ازهمان روزی که انقلاب اسلامی ایران با فقدان پتانسیل پاسخ گوئی به نیازهای نسلی که در قلمرو ایران بزرگ با داشتن اقوام مختلف با مذاهب گوناگون بویژه پیروان مذهب اهل سنت و الجماعت و ده ها مذهب خورد وبزرگ زندگی می نمودند ازمسیرماورأ مذهبی که درایام نخست با گفتمان ضد استبدادی و پایه های ملی مذهبی ظهور نموده بود به بیراهه کشانیده شد.رهبران ارشد جامعه اهل سنت والجماعت سیستن وبلوچستان راتحت فشارهای سنگینی قرار دادند تا بالاخره گروهی بنام جندالله برهبریی عبدالمالک ریگی درمناطق سیستان وبلوچستان ظهورکرد وجغرافیای کشورپاکستان رابرای انجام حملات نظامی و دیگر گروه های که برای آزادی بلوچستان می جنگیدند علیه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مورد استفاده قراردادند البته نباید فراموش کرد که این نیروها نیزمانند سائرگروهای شبه نظامی و دسته های ازجنگجویان درزیرچتراستخباراتی پاکستان قرارگرفتند تابتوانند این نیروهارانیزمانند دیگردسته های ازجنگجویان عندالزوم درراستای منافع استراتیژیک خود استفاده برند . در اخبار و گزارشهای نیمه مستند آمده است که رهبران دوکشورهمسایه افغانستان ، جمهوری اسلامی ایران و کشور پاکستان هریک جناب سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهورایران نمائنده ولی فقیه در ریأست جمهوری و شهباز شریف نمائنده آرتش پاکستان در نهادی بنام حکومت جمهوری به بهانه افتتاح بازارچه مرزی و خط انتقال برق از ایران به پاکستان در باره تعامل مشترک با طالبان بویژه پس از آنکه مخالفین دوکشور ایران و پاکستان از سوی حکومت پیشین برهبریی عمران خان به افغانستان بویژه به قندهار منتقل شده اند و با دادن شناسنامه های  شهروندی ( تذکره تابیعت ) افغانستان در نیروهای ویژه ای چهل هزار نفره با سلاح های مدرن امریکایی جابجاشده اند مورد گفتگو قراردادند .به باور آگاهان کشمکش مداوم بین احزاب جدایی‌خواه بلوچ و دولت مرکزی پاکستان و منطقهٔ بلوچستان در جنوب غربی آسیا است که شامل ایالت بلوچستان در پاکستان،منطقه  سیستان و بلوچستان در ایران و منطقهٔ بلوچ‌نشین در جنوب‌غربی افغانستان می‌باشد. خواستهٔ این گروه‌ها خودمختاری بیشتر، درآمد بیشتر از منابع طبیعی ای که به بلوچ ها تعلق دارند  و در مواردی حتی استقلال کامل است. ادعاهای بسیاری در مورد تعرض به حقوق بشر در این نواحی است. اخیراً شبه‌نظامیان در منطقهٔ بلوچستان با جمهوری اسلامی ایران درگیر شده‌اند که این مناطق درمرز پاکستان قرار دارد. این گروه‌ها در پاکستان، جنوب افغانستان فعال هستند.آگاهان امور امنیتی باور دارند که دو کشور همسایه افغانستان یعنی ایران و پاکستان به هر دلیلی سعی میکنند تا جلو برنامه های تجزیه طلبانه نهضت های جدایی طلب بلوچ را که برای یک بلوچستان بزرگ مبارزه میکنند بگیرند البته آنگاهی که هرچند در افغانستان حکومات دست نشانده و حامی منافع بیگانه ها بر کرسی قدرت در افغانستان تکیه زده بودند  با دلائیل خاصی در تمامی مجامع منطقوی وبین المللی حضور داشتند. زیراآنچه که سبب شناسائی  جهانی و مشروعت نسبی  میگردید  با توصل به شیوه های  مافیائی و برپائی سرکس های شبه دمو کراسی ومردم سالاری بدست می آورد . اما با سقوط حکومت شبه جمهوری و شبه اسلامی برهبریی اشرف غنی و در مغائرت با تعهدات دوحه و به قدرت رسانیدن جنگجویان طالبان توسط حکومت پاکستان برهبریی عمران خان صدراعظم آنکشورآنگاه که  مهره های دهشت افگنی چون خلیفه سراج الدین حقانی بنیانگذارو رهبر شبکه حقانی که از سوی اداره فدرال امریکا  FBI قبلأ جائزه پنج میلیونی تعیین شده بود با اعلام نام وی در فهرست کابینه طالبان آن جائزه به ده میلیون دالر ارتقأ یافت مسأله برسمیت شناختن طالبان نیزدر حالی  منتفی گردید که عمران خان صدراعظم پاکستان به سطح منطقه و جهان برای شناسائی این گروه تلاش به خرج میداد .در کشت ومات دیپلماسی معاصر انحراف حریف از اصل مهره بسوی مهره های دیگر از آنجمله تاکتیک های است که بر تخته شطرنج سیأسی بصورت واضح به مشاهده میرسد . مسأله حقابه ایران بر دریای هلمند که قرار داد آن در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی  میان حکومات سلطنتی حاکم بر ایران و افغانستان به امضأ رسیده بود یکی ازهمین قبیل مسائل درتاریخ  دیپلماسی کشور های افغانستان وایران پنداشته میشود که می خواهند با براه انداختن چنین هیاهوی نگاه ها را از اصل مسأله که در نتیجه بی عدالتی ها و کم توجهی های حاکمان هرسه کشور افغانستان – ایران و پاکستان در امتداد تاریخ نسبتأ طویلی بوجود آمده است  بسوی دیگری انحراف دهند موضوع حقآبه ایران بر آب دریای هلمند را که در قرار داد سال ۱۳۵۱ هجری شمسی  تذکر یافته است . اما مسئله در سیستان و بلوچستان چیست؟ این پهناورترین ولایت (استان) ایران که دارای ظرفیت های فراوان چه از نظر کشاورزی و چه از نظر صنعتی هست همواره، چه در زمان رژیم شاه و چه در جمهوری اسلامی یکی از محروم ترین مناطق کشور نگاه داشته شده است و رکورددار تمام شاخص های عقب ماندگی ست. این عقب ماندگی ربطی به مردم آن ندارد و مسئولیتش بر عهده ی نظام سرمایه داری حاکم بر ایران ست. اگر در زمان شاه نظم اقتصادی سرمایه داری عقب مانده و انگلی ایران همان سرمایه گذاری را که در مناطقی چون ولایات  مرکزی، فارس و آذربایجان کرد در سیستان و بلوچستان نکرد، در زمان جمهوری اسلامی علاوه بر آن نظم سیاسی اش آغشته به دین شد و ولایت فقیه را بر سر تمام اقلیت های مذهبی دیگر کوبید و به تضادها دامن زد. امروز پس از چهل وچند سال  و در حالی که در جای جای ایران اعتراضات گسترده ای علیه کلیت این نظم اقتصادی – سیاسی  سیستان و بلوچستان هم نمی توانست از این اعتراضات برکنار بماند.و مردم بی پناه سیستان و بلوچستان بر عقب رهبران نامور اهل سنت و الجماعت به این اعتراضات پیوستند .

ما اکیدأباورداریم که پس از این همه معرکه و شعار های شارلاتانی ، و تبلیغات انحرافی تا آنگاه که مسأله عدالت خواهانه مردم مظلوم سیستان وبلوچستان،با ضافه مردم مظلوم بلوچستان که درتسلط پاکستان به سرمی برند وازهمه مهمتر بخاطردفاع منطقی به عنوان یک داعیه ملی ازقرار داد سال ۱۳۵۱هجری شمسی به ایجاد یک گفتمان ملی به شمول مردم بیدارقوم بلوچ اقدام نگردد مسأله به این گونه تمثیلات غیرواقعی وضرب زبانی های مسخره حل نخواهند شد.چگونه باید پذیرفت وقتی همه دولت های گذشته را که طی چهل سال برافغانستان حکمرانی مینمودند عامل بدبختی وازهمه مهمتردست نشانده بیگانه ها می پندارید ودرفقدان آن هیچگونه مسوده ء ای قانونی ومشروع  را نیزنداشته اید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا