گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » حکومتِ فقهی یا فقهِ حکومتی؟
حکومتِ فقهی یا فقهِ حکومتی؟

حکومتِ فقهی یا فقهِ حکومتی؟

یادداشت نواندیشی : نوشته ای راکه مطالعه می فرمائید بقلم جناب آقای بهرام گورکانی یکتن ازروشنفکران مسلمان ایرانی نگاشته شده است که باتوجه به وضعیت عمومی جامعه افغانی واشتراکات فروان فرهنگی ومذهبی دوکشورایران و افغانستان خدمت شما همه و همه روشنفکران نواندیشی  که  حل معضلات امروزی بشر را در حاکمیت دین و خرد جستجو میکنند  نیز تقدیم میگردد

_______________________

شاید زمانی عمده ایراد بر حکومت فقهی، مواجِب گیری از حکومت بود و بس، اما امروزه واژگونیی در وضعیتِ فقه و فقیهان صورت گرفته و حکومتِ فقهی جای خود را به فقه و فقیهانِ حکومتی داده که نه تنها از حکومت ارتزاق مالی میکنند بلکه کار به تغذیه فکری هم کشیده است که نه تنها جسمشان را حکومتیان به بند کشیدند بلکه روحشان نیز به اِسارتِ آنان درآمد، زیرا چیزی از آن برجای نمانده که بخواهند عرض اندام کنند، نه روحی که دلها را متاًثر کند و نه روحیه ای که یارایِ مخالفت با حکومتیان داشته باشد.

در چنین وضعیتی اگر منتقدی مسئولانِ حکومت را نقد کند مواجبش پرداخت نمیشود، و اگر از این جلوتر رود کتابش چاپ نمیشود، صدایش به جایی نمی رسد و ناچار به کنجی کِز میکند.در جابجایی حکومتِ فقیهان با فقیهانِ حکومتی آنچه رخ داده اینست که هر بار به جای نهیب زدن بر دولت ها و هراسِ دولت ها از آنان بدلیلِ ناتوانی در رفع مشکلات مردم، بر مردم نهیب ها و اشتلم ها میزنند و آنان را به ناسپاسی و قدرنشناسی متهم میکنند، زیرا دیگر مردمی نیستند و خراج از حکومت میگیرند و به آن باج میدهند.لذا می بینیم اگر یک حکومت توانست مرجعیت شیعه را به شیک ترین شکلِ شکیلِ ممکن زمین بزند و آبروی هزار سالشان را به تاراج ببرد چیزی جز حکومتِ کنون نیست.حال از فقه پویایِ شیعه به تعبیر فقیهانِ پیشگامش چه چیز برجای مانده است؟شایدسرنوشت فقیهان بزرگی چون آیت الله منتظری، آیت الله صانعی، و سایرین درس عبرت و آئینه تلخی برای دیگر روحانیونِ منتقد شده که اگر نقد و نقبی بر حکومت دارند به کلاسهای درس خود ختم شود و بس و دیگر زبان را بر نقد حکومت اینچنین نچرخانند و شاید هم مداحیِ مداحانِ حکومتی و رسیدن شان به جای و جاهی آنان را نمک گیر و زمین گیر کرده و آبرویِ ظاهری و خیلِ خِدَم و حِشَم آنان را به سودایِ زرّی واداشت تا خیالِ آسوده و آرامشِ ظاهری را برمسئولیتِ اخلاقی و آرامش باطنی ارج نهند و مُرجّح شمارند.حاصل اینکه هر چه هست راه فقیهانِ حکومتی راهِ مردم نیست وگرنه آنان که برای برون اُفتادن چند تار مو حامیانِ خود را به خیابانها با کفن گسیل میداشتند یا سخنرانیِ منتقدی را بهم می زدند، کجا هستند که اینچنین حرَج، تنگنا و تنگدستی مردمان را نمی بینند!فقهایِ شیعی به حوزه برگردید تا اعتبار گذشته نزد حامیانتان به شما برگردد هرچند اندکی دیر شده است!

در بشر روپوش کردست آفتاب

فهم کن والله اعلم بالصواب

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا