گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » جایگاه قانون اساسی واحزاب در شریعت ملا عبدالحکیم شرعی!
جایگاه قانون اساسی واحزاب در شریعت ملا عبدالحکیم شرعی!

جایگاه قانون اساسی واحزاب در شریعت ملا عبدالحکیم شرعی!

به دوام نمائیش  طلبای کرام بر منبر دلپذیر رسانه های که توسط دستگاه حکومت سابق به مقتضای اهداف آن بوجود آمده بود حضور ملا عبدالحکیم شرعی در جامه وزیر عدلیه طالبان که بنام برنامه حساب دهی به مردم از دوران حضرت خِضر علیه سلام  تا قبل از سقوط آن دوره ای که رأی مردم حرام پنداشته نه می شد مسؤلان و کار فرمایان هردستگاه حکومتی یکی پی دیگری حضور می یافت و از طریق رسانه ها به گوش عوام الناس می رساند در همین سلسله وقتی حلقه ای مجهول و مجعولی و بصورت مرموز به اسم طلبای کرام در کشور افغانستان و بنام امارت طالبان  جاسازی گردید خواننده گان عزیز این نوع تصور نه فرمایند که طلبای کرام تنها مردان جنگ اند ! به جان عزیز اجداد ونیاکان متحجر طالبان این وصله ها سابقأ نیزبرحضرات طالبان نه می چسپید.بلکه به قول کاکا خلیل زاد سماوار چی مخلص  طلبای کرام که درجایی گفته بود این جماعت صد درصد تغییر کرده  ودیگر آن طالبان دهه نود نیست .بلکه رموز”سیأ”ست ومعا مله رافهمیده اند خلاصه اینکه طعم مشارکت اقتصاد دالری راچشیده اند ومیتوانند بدون هرگونه موانع قانونی حیات یک ملت تاریخی همچون افغانستان را به تباهی بکشانند .کما اینکه داروغه طالبی به اسم ملا حکیم شرعی درکمیدیی که بنام برنامه حساب دهی به مردم ازدست آورد های وزارت متبوعه اش عدلیه سخن میگفت اینگونه پاسخ داد :

و البته  قبل از سخنان ملا شرعی شخص دیگری که گویا لقب صاحبزاده را با خود حمل میکرد و جاده صاف کن شرعی پنداشته می شد  درمقدمه گفت : امارت اسلامی به قوانین توجه خاصی را نموده است وبه سطح بسیار بلندی که حتی شخص امیر المؤمنین حفظه الله تعالی در آن اشتراک میکند وبذاته خود را درآن دخیل میداند ازاین معلوم می شود که دررابطه به قانون سازی کار ادامه دارد. پس ازهذیان های  مقدماتی شخصی بنام صاحبزاده که ذکرخیرش قبلأ عرض گردیده است حضرت حکیم الامت شیخ عبدالکریم شرعی به نام وزیر عدلیه طالبان  چنین ارشاد فرمود : در پاسخ به سوال اول که یکی از برادران گفت که در قانون اساسی  جمهوریت کدام نوع نواقص وجود داشت نقص عمده این است که به شما بهتر معلوم است که این نظام یک نظام شرعی میباشد هر ماده ای از قانون باید مستند شده باشد بر آیه ای ازقرآن و یا حدیث رسول الله ویا بر یک جزوه ای ازفقه حنفی ! درقوانین اساسی سابقه هیچکسی برای من این را نشان نخواهند داد که استناد مواد آن برکتاب الله شده باشد ، یا بر سنت رسول شده باشد ؛ ویا هم بر فقه حنفی شده باشد ؛وخوشبختانه که در امارت اسلامی این کارجریان داردکه درهرجریده تمامی قوانین با مواد فوق الذکرتخریج صورت میگیرد ، آیه تذکرمی یابد ، احادیث تذکر می یابد ، جزوه فقهی نیزتذکر می یابد لذا به هیچ کسی این اشتباه بوجود نه می آید که این ماده خلاف شریعت خواهد بود!وقتی خبرنگاری ازخبرگزاریی پژواک ازنزد صاحبزاده که ذکرخیرش دراوائل همین گزارش بعمل آمدمی پرسند وقتی شما این قانون اساسی را ترتیب وتسوید میدارید چه مقدار کارآن پیشرفته است وچه زمانی تسویب وسرانجام تصویب خواهد شد ؟صاحبزاده موصوف در پاسخ گفت : قبلأ در گزارش ما یادآوری نمودیم که تمامی قوانین بصورت شرعی وبا دقت بر آن کار ادامه دارد و دیگر در رابطه با قانون اساسی به پاسخ های معاون سیاسی ریاست الوزرأ جواب آنرا داده است ما آنرا کافی میدانیم ! می بینیدخواننده گان عزیز ! که این مسخره های تاریخ چگونه سعی دارند در چشم همه خاک بپاشند ؟ و در قرن بیست ویکم با حضور در این شعبده  بازی ها و نمائیش های سرکس گونه بنام ” برنامه حساب دهی به مردم ” جواب پرسش بسیار ساده و آسان را به دیگران حواله می کند ؟ می گوئیم دست تان درد نکند ، اقلأ پاسخ این پرسش را که پیرامون یک پرسش روشن و شفاف می چرخید و آنهم نه خارج از اجندای کاریی نهادی بنام وزارت عدلیه که رسیدگی به امورتشریحی  قوانین بویژه قانون اساسی است میتوانیستید بگوئید ، فلان رجال شناخته شده در حوزه  قانون و متخصص در امورحقوق و قوانین موظف و  مشغول تسوید مسوده اند هرگاه کار تسوید به پایان رسید سپس برای تصویب آن اقدامات لازم صورت خواهند گرفت ! مگر واقیعت این است که طالبانی که اکثریت شان از مدارس کوهات ، تل و هنگوی پاکستان فارغ التحصیل بوده اند قانون اساسی یک کشور را نیز رساله ء کنز و قُدُری ..تصؤر می کنند و به باور این جماعت در قانون اساسی یک کشورنیز باید باهر فقره ء آن منابع استخراج آن معلوم بوده باشد ؟ که این ابتدائی ترین فهم  ازمسائل حقوقی در حوزه زندگی بشر تلقی می شود در حالیکه قانون اساسی یک کشور عالی‌ترین سند حقوقی یک کشور و راهنمایی برای تنظیم قوانین دیگر است. قانون اساسی تعریف کنندهٔ اصول سیاسی، ساختار، سلسله مراتب، جایگاه، وحدود قدرت سیاسی دولت یک کشور، و تعیین و تضمین کنندهٔ حقوق شهروندان کشوراست. به عبارت دیگر، قانون اساسی قانون تعیین کنندهٔ نظام حاکم است، قانونی که مشخص می‌کند قدرت در کجا متمرکز است،  روی همین دلیل است که درقوانین اساسی هرکشورخطوط عمومی ونقشه راه حرکت همه شهروندان مشخص میگردد . ودر تمامی قوانین اساسی افغانستان با توجه به مشخصات وویژه گی های تاریخی و تمدنی کشور افغانستان در مواد اولیه تمامی قوانین اساسی از چگونگی دینی به مثابه تعرفه هویت مردم افغانستان یاد آوری بعمل آمده است . چنانچه در ماده دوم قانون اساسی افغانستان بصورت عموم از دین اسلام یاد آوری بعمل آمده است .

حال شما که شرعی و نور چشم امارت اید و از عهده هر سوالی برمی آیی ، بفر ما در باره احزاب و نهاد های مدنی چی می فرمائید زیرا اکنون نیز که برخی از رجال که  در میز های مدور رسانه حضور پیدا میکنند با خود لقب رهبر فلان حزب و دسته ای را حمل میکند ؟ سوالی بود که از سوی خبرنگار خبرگزاریی پژواک از نزد ملا شرعی مطرح گردید . مشارُالیه یعنی حضرت علامه شیخ الحدیث و القرآن مولانا عبدالحکیم شرعی در پاسخ به پرسش فضولانه و مجرمانه ای از رعایا و امت شهید پرور پاسخ های دندان شکن عرضه فرمود و گفت : احزاب سیاسی که نه صورت شرعی دارد و نه هم به نفع ملت اند ونه هم ملت اینرا می خواهند .تجارب ما وشما ثابت ساخت ملتی که این قدر ویران است تنها علت اش همین احزاب سیاسی اند. ببینید آنجا درشریعت که گفته شده وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ، هم المفلحون ،حزب تذکر یافته است و احزاب نه !در جنگ احزاب که برایش جنگ احزاب گفته میشود آنجا در مقابل کفار که احزاب بودند یاد شده است .یهود بودند ، نصاری بودند ، مشرکین بودند درمقابل آن تنها یک حزب بود که رسول الله و صحابه کرام بودند .!حزب صورت شرعی ندارد همچنان منافع ملت نیزدر آن نگهداری نه میشود . با تجارب کنونی کشور افغانستان ملت ما و شما نیز از آن نفرت دارند. پس یک چیزی که نه شرعی باشد و نه هم منافع ملی درآن حفظ باشد . ونه هم مردم آنرا بخواهد ..این چقدر معقول خواهند بود که آنرا اجازه دهیم . بلکه بصورت مطلق اجازه ندارند و ممنوع میباشند به هیچ صورت اجازه داده نه میشود …وقتی این فرمائیشات و هذیانات سراپا مسخره وغیر مستدل حکیم الامت شیخ شرعی را که درباب کلمه “حزب “با ضمیر جمع “احزاب “ فرمودند و ما نیز شنیدیم یاد آن حکایت معروفی افتادیم که وقتی  یک  بیمارنزد دکتر معالج مراجعه میکند و می گوید که آقای دکتربه دادم برسید  متاسفانه که من همه چیز را خیلی سریع فراموش می‌کنم. دکترپرسید : این بیماری ازچه زمانی شروع شد ؟ بیماردر جواب گفت : کدام بیماری  آقای دکتر؟ درست شیخ الحدیث عبدالحکیم شرعی نیز با این اظهارات اش مصاب به بیماریی نسیان شده است . زیرا این شیخ الحدیث که در دوره جهاد علیه اشغال گران روسی در جبهه نظامی زنده یاد مولوی جلال الدین حقانی بزرگترین فرمانده حزب اسلامی افغانستان برهبری مرحوم مولوی محمد یونس خالص به عنوان مجاهد آگاه ایفای وظیفه می نمود البته باید گفت که همین شیخ الحدیث عبدالحکیم شرعی وقتی از سوی امارت طالبان به حیث سرپرست وزارت عدلیه منصوب شد مأموران پائین رتبه آن وزارت که در بخش فناوری و تکنولوژی مدرن اجرای وظیفه مینمودند در بخشی از بیوگرافی شیخ الحدیث که غالبأ از اظهارات آن حضرت ترتیب و به نشر رسیده است در ذیل بخش فعالیت های اجتماعی و تحمل مشکلات و مصائب مندرج در بیوگرافی شیخ صاب : می خوانیم ! شیخ الحدیث مولوی صاحب عبدالحکیم شرعی در زمان حکومت برهان الدین ربانی در شورای اهل الحل و العقد از طرف مردم محل خود به حیث وکیل انتخاب گردید. زمانی که رأی شورای اهل الحل و العقد برای ربانی اخذ میشد شیخ صاحب محترم رأی نداد و اظهار نارضایتی کرد. طوریکه در زمان حکومت ربانی، کشتار و نا امنی درولایت خوست زیاد شد، زندگی راحت مردم با مشکلات روبرو شد و در میان شورا های قومی و جهادی هم آتش اختلافات افروخته گردیده بود بناً با در نظرداشت استعداد بلند، اخلاص، صداقت، توانائی نظامی و مدیریتی شیخ صاحب جهت مهار نمودن مشکلات مذکور امور قوماندانی امنیه ولایت خوست برایش سپرده شد  که با در نظر داشت ایمانداری کامل مسؤولیت های سپرده شده اش را ادا نموده که همین قوماندانی امنیه در ولایت خوست سرچشمه پیدایش تحریک امارت اسلامی گردید. جالب و شگفت انگیز است که این شیخ مجعول حضور اش در مقام قوماندانی ولایت خوست به قول خودش ” سرچشمه پیدایش تحریک امارت اسلامی ” خوانده است میگویند شخص چتاق و شارلاتانی به دوستانش گفت حتمأ فلان فیلم سینمائی را ببینید چون من در آن فیلم نقش بازی کرده ام . یکی از حاضران گفت من که این فیلم را ازسرتا پا دیده ام ولی درهیچ کجای آن اثری ازشما نبود،مرد شارلاتان با تندی جواب داد چرا آنجا که هنر پیشه ء اول فلم می خواهد از یک بلندا بپرد من هم بودم ، کسی که فیلم را نظاره کرده بود پرسید ، شما کجا بودید که دیده نه می شدید ؟ مرد چتاق بازهم جواب داد ؛ پشت صحنه دریک گوشه ای ایستاده بودم که کارگردان بر پشت شانه ام محکم زد و گفت برو بچه ! این جا را خلوت کن که ما فیلمبرداری می کنیم . اینکه جناب شیخ الحدیث حضورش درمقام قوماندانی امنیه  ولایت خوست را ” سرچشمه پیدایش تحریک امارت اسلامی ” می خواند شبیه به همین حکایتی است که از قول یک شارلاتان بیان گردید . البته فقدان اطاعت از قانون و یک مرجع مقتدر قدرت چنین زمینه ها را بوجود آورده که هر شخص حقیقی وحقوقی این نوع هذیان ها را برزبان آورد که بیشترهمچون اعلانات تجارتی بر تاریخ جامعه افغانستان حک زده میشود

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا