جلادانی که جامه عوض میکنند!

می بخشید خواننده گان عزیز!همان طورکه مستحضرشده اید آخیرأگردهم آئی بزرگی از طالبان که بیشتر شبیه به محفل دستار بندی بود تا شورای علمأ  که به مدت سه روز در تالار جرگه های موسوم به تالار لویه جرگه تدویر شده بود قبل از سخنرانی آتشین ملا هیبت الله پیشوای فرقه ای ازطالبان جلادانی که در طی بیست سال گذشته به عنوان تیوری سازان خون وجنایت شهرت داشتند منتظر فرصت چنین روزی بودند و باز هم درراستای  تیوریزه ساختن پروژه خونین کشتار روی منبر رفتند وادای دین نمودند .

آخند گونه ای بنام مجیب انصاری متولی خانقاه گذرگاه شریف هرات که زمانی درمدح  نظام مافیائی  شبه جمهوریت وشبه اسلامی بنام” جمهوری اسلامی افغانستان “که نه جمهوری بود و نه اسلامی به تناسب هزینه های که از شبکه های گوناگون استخباراتی منجمله شورای امنیت ووزارت حج واوقاف رژیم قبلی دریافت مینمودنددارای سیاست های پیچیده آن شبکه هارادرگوشهای عوام الناس زمزمه میکردند.

جالب ترین و درعین حال مسخره ترین تیوریی ملا انصاری آنگاه بوده که مردم جهان درسرتاسرکره ء زمین مصاب به بیماریی مهلک ویروس کرونا شده بودند وبه جایی اینکه آن را آفت وعذاب الهی بدانند مردم و جامعه فقیربسوی رهنمائی واتخاذ تدابیر علمی وعقلانی هدایت ورهنمون کند ملا انصاری با تشریح غلط حروف شامل در واژه ” کرونا “مسلمانان افغانستان بویژه شهریان هرات وکسانی که درمسجد گذرگاه هرروزجمعه خطبه ها وسخنان خرافات آلود وی را می شنیدند با تغییردروجود شان فرامی خواند

 بسیار کم اتفاق می اُفتد که کسی به قله سن سی و چهل سال رسیده باشد ودرعصری به سربرد که در دنیای امروزی  و در قرن بیست ویکم انسان به کمک تکنولوژی بلند ترین قله های از آفرینش الهی را با نیروی که خداوند آنرا نعمت خود خوانده و انسان با داشتن چنین نعمت الهی به خلافت الله در زمین رسیده  کشف میکند مردی با قیافه روحانی ازمحراب  مسجد ومنبرمدرسه آنچه را که انسان این خلیفه الله در زمین هزاران سال قبل شناسائی نموده است با چنین شیوه و چنین روش مملو ازخرافات وبصورت هذیان گونه تشریح کند . اما قبل ازینکه به تشریح  خرافاتی شیخ مجیب الرحمن انصاری بصورت مختصر بپردازیم لازم است معنای اصلی ویروس کرونا را بدانیم و آن چنین است . البته برای اینکه محتوا و هدف  اصلی این نوع تفسیر و تشریح شیخ مجیب انصاری را دریافته باشیم باید گفت جناب شیخ می خواهد ویروس کرونا را یک آفت نه بلکه از نشانه های مقدس ذات الهی میدانند که به شکل ویروس بر زمینیان نازل شده است زیرا وی در آغازخطبه ای که پس از شیوع ویروس کرونا در سرتاسر زمین ارائیه نمود آنرابرخلاف واقیعت متعلق به ویروس متذکره  که دانشمندان و زیست شناسان آنرا بصورت مؤجز چنین بیان نموده است . واژه «کروناویروس» از کلمه زبان لاتین “corōna” یا کلمه یونانی “κορώνη” به معنی تاج یا هاله گرفته شده‌است. این واژه به مشخصهٔ ظاهری ویریون‌ها (شکل عفونی ویروس) که در زیر میکروسکوپ الکترونی دیده می‌شود، اشاره دارد که یادآور تصویری از یک تاج سلطنتی، یا تاج خورشیدی است. از این رو کروناویروس را «ویروس تاج‌دار» نیز می‌نامند. اما ببینید که همین ویروس تاج سلطنتی یا corōna را منبع الخرافات حضرت انصاری چگونه بیان می فرمایند ؟ چنانچه شنیدید حضرت در مقدمه می فرمایند : …یک مخلوق غیر مرئی دیده نه میشود ! میدانید که الله قادراست !میدانید که الله قدرت دارد انسان ها را چگونه تنبیه کند !بدان که ” کاف ” کرونا لااله الاالله کلیمه طئیبه را برای ما معرفی میکند که ای انسان متوجه باش که غیر از الله دیگر قانونگذاری نیست غیر از الله دیگر حاکمیتی نیست غیر از الله دیگر قدرتی نیست غیر از الله دیگر کسی نیست که لیاقت سجده را داشته باشد لیاقت پرستش را داشته باشد فقط الله است که دارای قدرت تام است “کاف” اش کلیمه طئیبه هست.” ر”رجوع به الله یعنی توبه ! می خواهی کرونا ازین شهر برود توبه کن !جالب اینجاست که بخاطر حفظ صحت شهروندان حلقات حفظ رااساتید تعطیل کردند،حتی بالاخره درس وتعلیم تعطیل شده من تعجب به این میکنم که دیگر جمهوری اسلامی وکسانی که مسؤلیت داریدمکتب هم تعطیل،مدرسه هم تعطیل،دارالحفاظ هم تعطیل همه تعطیل!مردم داخل خانه های خود بنشیند سریال نگه کنند ؟چرارسانه های حکومت را تعطیل نه میکنند ؟ اگر میخواهی که این مرض دفع بشود چرا به رسانه ها دستور نه میدهند که رسانه ها مسائل دینی واسلامی را به نشر برساند ؟ .” ر”به معنای توبه یعنی رجعت به الله ” و” وحشت ازگناه .اما این ملای اجیروعنصری که بخاطر کسب مواجب به گواهی قاسم حلیمی که در زمان خودش یعنی آنگاه که ملا قاسم حلیمی ریاست امور فرهنگی شورای امنیت رژیم مافیائی را برعهده داشت در باره فضائل و کرامات حضرت آخند مجیب انصاری چنین گفته بود :

معین صاحب وزارت اوقاف …….هرعالمی که با دشمن یکجاست ما کارش نداریم اگر توطئیه میکند اگر تبلیغ میکند اگر مؤعظه میکند …..درمسجد مه حرام است که او امامت و خطابت بکند ..به این اندازه رذالت ؟ در اداره مه معاش میگیرند !” شاید هدف آغا حلیمی همان ریاست اموردینی شورای امنیت حکومت نه جمهوری نه اسلامی ! بریاست اشرف غنی بوده  باشد “والله که از امریکائی ها هم معاش گرفته والله تمامی حلال و حرام را میخورد او ایستاد می شود می گوید که دولت اسلامی نیست ..تو چه بد میکنی ؟ امام مه است ، در خانه مسجد مه زندگی میکند . برق از مه مصرف میکند ،نان از مه میخوری ، معاش از مه میخوری گفته استاد سیاف تخم اونجا میتی ! خیرت خو است ما دیگر حوصله ازین را نداریم هرآنکسی که در جامه عالم ، شیطانی که در جامه عالم درآمده و ایستاد میشود ما پائین اش میکنیم .!شاید این یکی از عوارض طبیعی عقب مانده گی اجتماعی ، فقر فرهنگی غربت وافلاس سیاسی در جوامع جهان سوم بوده باشند که حتی روشنفکران و تحلیل گران و مبصران این کشور ها نیز به جایی توجه وترکیز برارزشمند خواندن و معیار قرار دادند ارزشهای آزادی بخش وعدالت طلبانه بر آنچه که می نگرند برویت احساسات مقطعی افراد و شخصیت ها حساب باز میکنند وچنین رجال و شخصیت ها  را درزمره قهرمانان آزادی می خوانند.به هرحال ماوتمامی هم نسل های ما که درکشوری بنام افغانستان زنده گی میکنیم با وضاحت دیده ایم وشنیده و هنوزهم می بینیم و می شنویم که برخی از کسانی که درحیات مذهبی وسیاسی شان گفتمان اقتدارگرأ غیر اجتهادی و غیر عقلانی  تاریخی را پیروی میکنند نسبت به یکی از مفاهیم اساسی دین اسلام یعنی جهاد بصورت نادرست ودرمغائرت کامل با حقیقت نهفته دراین واژه مینگرند .واقیعت این است که جهاد فریضه ایست متعالی و تکمیل کننده بنیاد های یک جامعه متمدن و مرفه انسانی که بشرراازتوحش به مدنیت منتقل میسازدبرخلاف این اصل تکاملی و پروژه اجتماعی فرهنگی برخی از روحانیون اقتدارگرأ من جمله مولوی عبدالقاهرابوالاسرارکه ازاهالی سرزمین نهرین بوده و سال ها قبل در ولایت بلخ مسکن گزین شده است دریک روزی نسبتأ گرم بر منبر درس حضوریافت ومطالبی بسیار مهمی درارتباط با مسأله جهاد مطالبی را با ادبیات خشونت زا و خونینی مطرح ساخت که بصورت واضح وروشن نه تنها با مفهوم اصلی جهاد در تضاد بودند بلکه به دلیل  اینکه چنین  لاطائلات از منبر مذهبی پخش ونشر می گردید دشمنان تابلودارمذهب آن هذیان ها را به حساب روح دین اسلام محسوب نمودند.که آن هذیانها و لاطائلات چنین بوده است . فَإِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَضَرْبَ ٱلرِّقَابِ…وقتی که با کافر ملاقات ات حاصل شد فَضَرْبَ ٱلرِّقَابِ ! چه در کار است بزنید بر گردن گردن شان ، تا که بکشید کثرة خونریزی بکنید محکم کنید ، قید ولچک و زولانه را که نه گریزند اسیر شان !کفاری که خود را بنام مبصر و مفکر انتخاب میکنند عنوان میکنند وآنها میگویند اسلام بعضی نواقص خود را دارد نعوذ بالله !منجمله نظام برده داری  ، نظام برده داری میگویند در اسلام نقص است چرا ؟ زیرا انسان را غلام و کنیز ساختن و این غلام و کنیز را هم مانند مواشی در بازار فروختن ده ها دست تبدیل میشود و این کنیز که دهها دست تبدیل میشود دهه نفر جماع می کند بعد از یک استبرأ که یک حیض استبرأ دارد پس این یک نوع ظلم است نعوذ بالله ، سلب آزادی انسانیت است سلب آزادی مفکوره انسان و الحاق انسانیت با مواشی و با حیمیت است فلهذا این نقص اسلام است که نظام برده داری و کنیز داری را درجهان اسلام عرضه کرده به عنوان یک دیدگاه دین کرد.غلامان حلقه بگوش آروپایان و امریکایان میگویند که در عصر امروز نیست ..

نباید فراموش کرد وازیاد برد که وقتی همین ملا قهار  بلخی که درواقیعت جلاد همه ارزشهای انسانی ومدنیت بشری میباشد آنگاه که به منظور اشتراک در یک تیاترشبه  مذهبی از سویی همراهان فکری اش دعوت میگردد و سخنرانی می کند و میگوید که تصرف تبلیغ جانشین پیامبر و محدثین کبیر امت است ، تصرف فتوی مفتیان امت اند تصرف قضأ قاضیان امت اند ، تصرف زعامت سیاسی شیخ القرآن والحدیث در هرتاریخی که باشد ودرتاریخ امروزی جناب شیخ هیبت الله رحمة الله دامت برکاته عالیه است . پاسخ ملت را از ادرس آن زحمات بیست ساله نه میتوان داد با فدائی کردن و موتر بمب تسخیر جغرافیا شده است تسخیر دلها به هیچ وجه به این طریق ممکن نیست . ….این شعارهای مفتکی ای  که هیچگاه به وجدان “ملا قاهر” مبدل نه شده اند نه تنها از سوی عوام جامعه ما بلکه با انگیزه های گوناگون سیاسی ، مذهبی ، قومی وزبانی درمباحث داغ روشنفکری میان روشنفکران ، سیاسیون و تحلیلگران ارجمند اما درعین حال ساده اندیش کشور به مثابه بیان حق در محضر حاکم ظالم پنداشته شدند .اما نه میدانیستند ویاهم نخواستند به این مطلب پی ببرند که گفتمان شریعتمداربا اتکای مطلق بر قدرت شمشیر و دگم منابع فقهی استوار است و چنانچه در بیانات ملا عبدالقاهر بلخی  ملاحظه فرمودید نظام برده داری را به عنوان احکام ثابت و لایتغیر ،همه مکانی وهمه زمانی تلقی می گردد لهذا هوادران قرئت شریعتمداری که باوردارند فقه تاریخی و قدیمی  که توجیه کننده نظام غیرعادلانه برده داری به نیروی شمشیر ها تقویت میگردد تکلیف شرعی خود می بینند که چنین مناسبات در جامعه را توجیه ، تیوریزه و تحکم بخشد . چنانچه پس از غلبه و سلطه استخباراتی  طالبان برافغانستان بدون آنکه برای مدیریت جامعه قانونی را وضع کرده باشند در تمامی حوزه های عبادات و معاملات انگاره های ثابت ، جامد و دگم را به عنوان انگاره های دینی خدشه ناپذیر باور دارند و برای انسان – عقلانیت و علم و تجربه بشری هیچونه اعتباری قائل نیستند .