گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » جمعیت درکجراهه ى فروپاشى !
جمعیت درکجراهه ى فروپاشى !

جمعیت درکجراهه ى فروپاشى !

سه سال قبل، مطلب زیر را در مورد اوضاع نابسامان و نامطلوب جمعیت اسلامى نوشتم و حالا که سه سال از آن میگذرد، نه تنها بهبودى در وضع این جریان بزرگ سیاسى نیآمده، بلکه روز تا روز به لبه پرتگاه فروپاشى نزدیکتر شده میرود.اساساً جمعیت زمانى سیر نزولى را آغاز نمود که از یک جریان ایدیالوژیک و اعتقادى به سطح یک مجموعه ى صرفاً سیاسى تنزل نمود. عامل دیگرى که جمعیت را دچار تشتت و تفرقه ساخت، این بود که بنیانگذار و رهبر فقید آن شهید برهان الدین ربانى در یک توطئه پیچیده به شهادت رسید و زمام امور بکف صلاح الدین ربانى افتاد. صلاح الدین که چند سال است بدون تدویر کنگره، کسب مشروعیت و رأى و نظر اعضاء و سایر رهبران جمعیت، رهبرى و امکانات آنرا گروگان گرفته، با تکروى، خودمحورى و استبداد رأى، کشتى توفانزده ى آنرا در دل امواج متلاطم سوق نموده و شیرازه آنرا از هم گسیخته.رهبر خود خوانده جمعیت، اخیراً با اعتراض به توافق سیاسى ارگ و سپیدار، خود را از تیم ثبات کنار کشیده، مسیر دیگرى را برگزیده. صلاح الدین با اعتراض برحق در خصوص نتیجه تقلبى انتخابات، معتقد است که تن دادن به تفاهم با ارگ، رسمیت و مشروعیت بخشیدن به تقلب و نتیجه برخاسته از آنست. او ترجیح میدهد تا در قامت اپوزیسیون نظام باقى بماند و داعیه مشروع جمعیت را دنبال کند. و اقتدار سیاسى را به ماموریت سیاسى مـعاوضه نکند.داکتر عبدالله و سایر رهبران تیم ثبات به این نظرند که بیشترازســـه گزینه ذیل فـــراراه شان قـرار نداشت: ۱: بر علیه ارگ اقدام به شورش و قیام مى نمودند، دست به اسلحه مى بردند و غنى را با زور از ارگ اخراج میکردند که نه معقول بود و نه ممکن.۲- به خانه مى نشستند،اعتراض مدنى میکردند،صحنه رابه رقیب خالى میگذاشتند وبه انتخابات بعدى آماده گى مى گرفتند،که نه مصلحت بود ونه تصمیم بجا

۳: در قدرت سهیم میشدند، حریف را در تنگنا قرار میدادند و حضور خود را در طول و عرض نظام تثبیت و تسجیل مى نمودند که هم معقول و ممکن است و هم خیر و مصلحت شرایط کنونى.صلاح الدین در حالى چنین اجتهاد سیاسى را نموده که جز احمدضیاء خان و چند تن بلى گویان و جوانان احساساتى، کسى با او همراه نیست. اخیراً ده تن از کلیدى ترین اعضاى سابقه دار شوراى رهبرى جمعیت و از حلقه ى وفادار وى نظیر: استاد عنایت الله شاداب، داکتر محى الدین مهدى، عبدالحفیظ منصور، واصل نور، عبدالکریم ایماق، نور رحمن اخلاقى، آرینفر، اعتبار خان، سید حامد از او بریده و به داکتر عبدالله پیوسته اند که زمزمه هایى از کاندید شدن داکتر مهدى در پُست وزارت معارف، عبدالحفیظ منصور در سمت وزارت اطلاعات و فرهنگ و استاد شاداب در مسند وزارت حج و اوقاف شنیده میشود.البته این بار اول نیست که چنین انشعابى در سطح رهبرى جمعیت رونما گردیده. در گذشته نیز، چه بطور انفرادى و چه بشکل گروهى، بار ها عین اتفاق بوقوع پیوسته که با بى اعتنایى به دیدگاه ها و مطالبات منتقدان، هرگز ترمیم نشده. چنانچه در حال حاضر یونس قانونى عضو ارشد رهبرى جمعیت، امیر اسماعیل خان فرمانده نامدار جمعیت، کلیم الله نقیبى معاون جمعیت و عطاء محمد نور رئیس اجرایى جمعیت یا بى طرفى اختیار نموده، یا بصف میانجى ها پیوسته اند و یا به غنى تعهد کرده اند.افزون بر آن، جمعى بمحورابراهیم عماد پسراستاد سید نورالله عماد و گروهى بنام شوراى انسجام جمعیت برهبرى سید اکرام الدین معصومى رسماً از بدنه جمعیت انشعاب نموده اند و در تفاهم با ارگ به سر مى برند، مضافاً یونس قانون، احمدولى مسعود، عبدالحفیظ منصور و امرالله صالح احزاب مستقلى را از آدرس خود در وزارت عدلیه ثبت و راجستر نموده اند، که علائقى به جمعیت ندارند.هر کدام از این انشعابات فردى، گروهى و حزبى، بخشى از بدنه ى جمعیت را با خود برده و تخریب نموده است. که انشعاب اخیر، ضربه محکم دیگرى به پیکر این جریان نیرومند سیاسى محسوب میشود که روزگارى داعیه دار اسلام و آزادى به کشور بود و حالا در اثر عدم درایت، تصمیم هاى عجولانه و لجاجت صلاح الدین خان رو به ویرانى نهادى و مسیر فروپاشى را مى پیماید.

واقعیت مبرهنى را که هیچکس بزبان نمى آورد، اینست که رهبرى و زعامت صلاح الدین جوان و کم تجربه، بعنوان کسى که جز پیوند خونى با رهبر فقید جمعیت، هیچ پیشینه ى در این تنظیم و کارنامه اش ندارد، براى هیچیک از سایر رهبران با سابقه و سالخورده جمعیت قابل قبول و پذیرش نیست و رهبرى او را براى شان کسر شأن مى پندارند.علاوه بر ندانم کارى هاى صلاح الدین خان، جمعیت در کلیت آن، بازیگر خوبى در دوره ى پس از بُن نبوده و پیوسته به تضعیف و پوسیدن خود مشغول بوده. و بجاى استفاده معقول از کدر ها و پتانسیل حزبى اش، به بازى با نخبه گانش دست یازیده و مصروف اقدامات تکتیکى، مقطعى و زودگذر بوده. چنانچه زمانى که مارشال فهیم داشت منحیث فرد دوم و مقتدر کشور عرض وجود مى نمود، در معامله پنهانى با کرزى و مطابق میل خلیلزاد، او را با احمدضیاء تضعیف و تعویض نمودند،

بار دیگر، زمانى که داکتر عبدالله انتخابات را بدور دوم برده و مشروعیت را از کرزى ربوده بود، با معامله روى شوراى عالى صلح و سهمى در کابینه، پشت اورا خالى نموده، از کرزى حمایت شد.آنانیکه دیروز یا از حواریون حکمتیار و یا از صحابیان سیاف بودند و کارى به کار جمعیت نداشتند، امروز از انزواى چندین ساله شان سربرآورده و فریاد وامصیبتا سرداده و کوزه و کاسه را بسر دیگران شکسته و دامن خود را پاک و منزه و دیگران را مسبب و بانى و باعث تمام عقبگرد ها و کاستى هاى بیست ساله معرفى میکنند و نعره مى زنند، که از خدا بترسید!( که الحق همه باید از آن ذات یگانه پروا باید داشت.) باید بدانند که ضعف هاى خودرا نمیتوانند در عملکرد دیگران توجیه کنند.مرد شوید، شهامت بخرچ دهید، دنبال کسى نروید، کمر کسى را نبندید، وارد صحنه شوید، اهداف تانرا دنبال کنید، پاى نفع و ضررش بایستید، تا همه تقدیرِ تان کنند.

ورنه نه گِل خشک به دیوار مى چسپد

و نه به گفتن حلوا دهن شیرین میشود

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا