گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » جنجال رسانه ای برسر یک هویت!
جنجال رسانه ای برسر یک هویت!

جنجال رسانه ای برسر یک هویت!

ما بارها گفته ایم و نوشته که کار مطبوعاتی و رسانه ایی درعین حالیکه یک رسالت مقدس پنداشته میشود باتوجه به این تقدس و پاکیزه گی محراق همیشه گی نقد و نقادی که یک امر بدیهی وپذیرفته شده در عرف سیاسی ، اجتماعی بویژه  فرهنگی میباشد نیز بوده اند .افغانستان که ازدیربدینسومزرعه ای از ابرقدرت ها و نیمه قدرت ها ی بیگانه بوده است همیشه درامرفعالیت رسانه ایی ضربات و آسیب های سختی متحمل گشته است و نباید فراموش کرد که در مقاطع مختلفی ازتاریخ خونین کشورما اندیشه های تبهکارانه برای مردم افغانستان نیز از همین تربیون ها ترویج یافته اند . چنین  اندیشه های خونبار هنگامی که رسانه ای را تصاحب میکنند از آنجائیکه عاری از تدبیر ، تفحص و تشخص اند نا دانیسته به نفاق تیوریزه شده برای انهدام منطق و حقیقت وبه سلاحی برای انهدام آزادی وعدالت رو می آورند . طبیعی است رسانه ای که به ملت و واقیعت های موجود دریک قوم دهن کجی کند به فردی می ماند که اعمالش هیچگاه زیر فرمان عقل نیست بلکه نیرو و کشش غریزی که وضعیت تاروتاریک  افتاده بر تمامی جامعه وملت را منعکس میسازد که جز نفرتها ی نا بجا و علائق کور چیز دیگری نیست . آخیرأ نیز وقتی خبرتقرروانتصاب  یک قاضی پشتون تباری بنام فائزعیسی که ازقندهارافغانستان به ایالت بلوچستان که با هند بریتانوی تعلق داشت مهاجرشده وبه حیث بیست ونهمین قاضی القضات ستره محکمه یا دادگاه عالی پاکستان به نشر رسید برخی ازرسانه های که گفته میشود مدیران آن با قوم شریف هزاره افغانستان ویاهم با پیروان مذهب وفقه جعفریه تعلق دارند این انتصاب را گزینش یک مهاجر هزاره تبارافغانستان  که ازاثرمظالم امیرعبدالرحمن به بلوچستان که با هند بریتانوی تعلق داشت هجرت نموده بود دانیستند و طبیعی است که وقتی می بینند درکشورافغانستان حقوق همه شهروندان بویژه شیعیان که اکثریت شان  با قوم شریف هزاره تعلق دارند یکسان تلف می گردند شهروند  کشوردیگری بویژه پاکستان را که درایجاد تفرقه اندازی میان اقوام ومذاهب شریف داخل افغانستان نقش بسزای دارد به شگون خوب اما کاذب می نگرند.شاید عوام الناس افغانستان که با داشتن تاریخ نا عادلانه معاصریکسان و بدون تبعیض اسیرشعبده بازی های بیگانه گان شده اند به بازی های استخباراتی جهان و منطقه ملتفت نباشند اما این روشنفکران ورسانه ها اند که ملت ما را از توطئیه های دشمنان آگاه میسازند. نه اینکه روشنفکران چراغ راه استعمار گران برای سرکوب ملت ها باشند .

هرچند تربیون نواندیشی ازهمان آغازاین توطئیه هشدار داد که حرف اول را نگهبانان اصلی نظریه پاکستان وعمق استراتیژیک آن یعنی ارتش آنکشور میزند نباید به آن دل خوش کرد و به فال نیک گرفت که گویا فلان شخصیت و فلان کس که ازتبار پشتون ، هزاره ویاهم ازبک وتاجیک افغانستان است و به فلان مقامی به ظاهر بلند کشوری درپاکستان منصوب شده است به نفع محرومان وهم تبارانش که درافغانستان زندگی میکنند کاری انجام خواهند داد ! نه هرگز نه ! زیرا استراتیژیی پاکستان که بنام ” نظریه پاکستان ” بر محور ایجاد ماجرا جویی و تنش درمرزهای شرقی و شمالی که با هند وستان و افغانستان وصل گردیده ایند بوجود آمده است . جای تعجب آنجاست که وقتی برای نخستین بارخبر انتصاب قاضی فائز عیسی به حیث رئیس ستره محکمه پاکستان یا دادگاه عالی منتشرگردید شبکه تلویزیونی افغانستان انترناسیونال که توسط ژورنالیست ورزیده ومحترم هزاره تبارافغان هارون نجفی زاده مدیریت میشود بدون توجه به مدارک هویتی قاضی فائزعیسی که تازه به مقام ریاست ستره محکمه یا دادگاه عالی پاکستان رسیده بود وی را متعلق به قوم هزاره افغانستان دانیست . در حالیکه آقای فائز عیسی به حیث قاضی ستره محکمه پاکستان در مقاله ای که   بتاریخ ۱۵ ماه می ۲۰۲۳ در نشریه موسوم به LSE  یا SOUTH ASIA CENTR  زیر عنوان ” نظریه پاکستان ” در باره بیوگرافی اش چنین نوشته بود :  جشن واقعی ۷۵  سالگی استقلال، کشف مجدد “نظریه پاکستان “ محمد علی جناح است.پدربزرگ من قاضی جلال الدین در نتیجه گفتن حقیقت به قدرت مجبور شد به سرزمینی که اکنون پاکستان است نقل مکان کند. او به آزار و اذیت هزاره ها، یک اقلیت قومی مذهبی، اعتراض کرد که باعث خشم پادشاه عبدالرحمن افغانستان شد. قاضی بودن در قندهار و نوادگی احمد شاه بابا نمی توانست جلال الدین را نجات دهد. او ازخشم شاه فرارکرد وخانه خود را درافغانستان ترک کرد. اوبه پیشین پناه برد، گوشه‌ای خاک‌آلود ازهند امپراتوری بریتانیا که درمرز با افغانستان قرار دارد. وقتی این یادداشت منتشر شده در نشریه  LSE را که به قلم قاضی فائز عیسی نگاشته شده  میخوانیم با صراحت از شجرة النسب خود که با احمد شاه بابا میرسد سخن میگویند اما هیچکسی ندانیست که چرا و با اتکأ با  کدامین اسناد و مدارکی شبکه محترم تلویزیونی افغانستان انترناسیونال وی را منصوب به قوم شریف هزاره دانیسته بودند ؟ درحالیکه قوی ترین مدرک همان بیوگرافی بوده است که بقلم شخص قاضی فائزعیسی نوشته شده است  و در آن پدر بزرگ اش قاضی جلال الدین را از نواده های احمد شاه بابا می خواند .

البته طبیعی است که قاضی جلال الدین پدر بزرگ قاضی فائز عیسی به به روشهای ظالمانه ونحوه حکومت داریی امیرعبدالرحمن  نه تنها دربرابر قوم هزاره بلکه درمقابل تمامی اقوام افغانستان انتقاد نموده بود که نتوانیست آنرا تحمل کنند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا