گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » عیدکسی داره که دالر داره!
عیدکسی داره که دالر داره!

عیدکسی داره که دالر داره!

عید کسی داره، که دالر داره

به دالر سودای عید خریده میشه، نه خوشی عید.

اگر میخواهی خارج بروی، با خاله چملک دو پاسپورته عروسی کو.

اگر میخواهی خارج بری، همراه مستر چملک عروسی کو.

اگر میخواهی از خرچ عیدی بی غم باشی، با پیر وکیله نامزاد شو.

عید از ما، خوشحالیش از خارجی ها.

هر چیز ما خارجی، عید ما هم خارجی.

خارجی با بی پیلوت عیدی میکند، طالب با واسکت.

رشوت خور با سود خورعیدی می کند، جاسوس با وطن فروش.

میوۀ عیدی میخوری خانۀ وزیر برو، گوشت میخوری خانه قوماندان.

میوۀ عیدی به نشان دان است، نه به خوردن.

نام خسر اختر مامد، نام خشویش بادام گل.

نام خسرش عیدی مامد، نام دامادش مبارک.

ده بین دوعیدعروسی کرد،ده عید قربان خانیش بچه شد،نامشه سریالزاده ماند.

ده عروسی آنها ، بچی شان برشان چک چک می کرد.

اگر میخواهی آزاد نامزد بازی کنی، خسر کور و خشوی کر بگیر.

از بسکه در چور آموخته بود، کلچۀ عیدی ره چور می کرد باز می خورد.

قدر عید قربان ره کسی داند، که روی گوشت ره ندیده باشد.

قدر عید قربان ره کسی داند، که به قرض قربانی کرده باشد.

پرخورها به خاطر شکم عید می کنند، کم خور ها به خاطر خوشی.

عیدی گرفتن خانی وزیر برو، کلچه خوردن به ریاست جمهوری.

سیالی بازی، ده سودای عید معلوم میشه.

اگر سیالی و خود نمایی نباشد، سرمایۀ حرام گنده میشه.

کلچۀ عید از بچه ها، خوشی اش از بزرگ ها.

رقاصه با نوازنده عیدی می کند، جاسوس با وطن فروش.

به عید اطفال خوشحالی می کنند، به پایگاه وطن فروش ها.

اگر میخواهی شکم سیر نامزد بازی کنی، خانۀ خسر سه دفعه عیدی ببر.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا