گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » کثرتگــــرایی دینــــی گــــذاره ای درمــــیـــان واقــــعیـت و انــکــار ؛
کثرتگــــرایی دینــــی گــــذاره ای     درمــــیـــان واقــــعیـت و انــکــار ؛

کثرتگــــرایی دینــــی گــــذاره ای درمــــیـــان واقــــعیـت و انــکــار ؛

یادداشت تربیون نواندیشی : جای بسی خوشوقتی است که تنور محافل سیاسی و فرهنگی جامعه و کشورما بویژه نسل جوان وپرخاشگراین مملکت با مطرح ساختن داغ ترین ودرعین حال پرمخاطره ترین مباحثی که بیشتربا سرنوشت وحیات فرد فردی ازشهروندان این مرزوبوم تعلق دارد گرم وداغ نگه داشته میشود.حسن بزرگ طرح چنین مباحث این است که با رهنمود های نقادانه وسالم سرتاسر تاریخ سرگذشت انسان را روشنی می بخشد.هرچند تربیون نواندیشی که برآزادی بیان به مثابه یک  رسالت بزرگ الهی باوردارد وانسان رادرچگونه اندیشیدن آزاد ومختار میداند تا درراه ایجاد مدینه فاضله مطلوب گام بردارد ونه میخواهیم کرامت و شرافت انسان راکه بروی پایه های آزادی وحریت انسان به مثابه ودیعه الهی استواراند اندکترین خللی وارد آید.اما درعین احترام به آزادی های عمومی منجمله آزادی بیان وقتی میبینیم که قافله ازمسیراصلی وتکاملی تاریخی وهویتی انسان به کژراهه میرود آژیرو فریاد مانرابلند میکنیم و به اساس اطلاعات و داشته های علمی خویش به بانگ رسأ اعلام میداریم که ای انسان ها ی که از خدا آغازکرده ایــد و بسوی خدا میروید ! إنــا لله وإنــا إلیه راجـــعون حی علی الفلاح “ !بدین ترتیب بصورت مختصربرآنچه که ازسوی نویسنده گان  و دانشمندان ارجمند افغانستان و جهان ابراز می گردد می افزائیم واکیدأ باورداریم که این گونه اظهار نظر ما نباید بصورت مطلق حق پنداشته شود که  دیگران را فرصت نقد وانتقاد نباشد بلکه این گونه اندیشیدن یکی ازهزاران نوع برداشت ازچگونگی تاریخی حیات بشر است که محصول موازین استخراج شده ای میباشند که در مقاطع گوناکون تاریخ ازسوی علمأ ومحققان نامور وارجمند برشته تحریر درآمده اند .

کسی ندانیست که سر منزل مقصود کجاست

این قدر هست که بانگ جرسی می آید ؛

کثرتگرایی دینی واقعیتی که نمیتوان انکارکرد نوشته ای است که بقلم جناب آقای عبدالرحیم رجأ  یکتن ازفرهنگیان و نویسنده گان دردکشیده افغان برشته تحریر درآمده است که تربیون نواندیشی  با سپاس از این فرهنگی ونویسنده فرهیخته که بامطرح ساختن مسائل داغ جامعه تنورمحافل سیاسی وفرهنگی جامعه را داغ نگه میدارد باید به خدمت  وی وهمه محققان عرصه تاریخ به عرض رساند که با درد و دریغ دراکثرمقاطع تاریخ جوامع بشری بسیاری ازمفاهیم فلسفی وعلمی همچون،دین ،انسان، ذات پروردگار،  وحی ، وغیره که با حیات بشر ارتباط  تنگاتنگ دارند و نه میتوان آنها را بصورت مجرد و بدون ارتباط باهمدیگرمورد مطالعه قرارداد ویاهم فرضیه های اثبات شده ای ازآنراملاک حقانیت مطلق دانیست.زیراکاملأ بی معنی خواهد بود که عده ای ازبرجسته ترین مهندسان ومعماران، بر مبنای تکنیکی بسیار پیشرفته از بهترین و بااسائیش ترین خانه سخن بگویند قبل از آنکه برای شان معلوم شده باشد،خانواده ای که درآن باید سکونت اختیارکنند چه تیپ های اند،چه روحیه ها وهدفهای دارند و نیاز های اصلی زندگی شان چیست ؟ لهذا برای دریافت پاسخ درست هریکی ازاین معماها و مفاهیم لزومأ باید محققین ودانشمندان حوزه  علوم و فلسفه دروهله اول ازهرگونه نفرت وتعصب نسبت به آنچه که لازمه ی علوم زیست شناسی است بپرهیزند وهرآنچه که ازسوی رجال برجسته درتاریخ بشری کشف واختراع میگردند بدون تمیزعقیده وایمان به آن ارج قائل شوند  یعنی محققین ، فلاسفه و پژوهشگرانی  که سینهء  تاریک  اما لبریزازفورمولبندی های فلسفی و علمی  رامیشگافند با هرتبار و قوم و مذهبی که تعلق داشته باشند ویا هم احتمالأ باوربرهیچ مذهبی نداشته اند  اما دربلند ترین سطح علمی و تحقیقاتی قرار دارند بر دست آورد های شان که در ایجاد تمدن انسانی سهم دارند  بایدمباهات کرد و بالید یعنی نه بینیم  که چه کسی گفته است بلکه برآنچه که گفته اند باید حساب باز کرد ! صمیمانه باید اعتراف نمود و ازآن به عنوان یک حقیقت تلخ ودردناک تاریخ مسلمانان باید یاد کرد که تعداد آنعده  فلاسفه و دانشمندان غیر مسلمان که نگاه شان به تکامل تاریخ توحیدی و درعین حال برمعادلات  اهرمی تکامل تاریخی  استوار بوده نسبت به فلاسفه و دانشمندان مسلمان که تکامل تاریخ را با معادلات مخروطی مینگرند  زیاد میباشد . طبیعی است که در نوع نگاه مخروطی به تکامل تاریخ  جایگاه ادیان پیشین ابراهیمی مانند یهودیت ، مسیحیت وغیره  آئین های که مبلغ توحید بودند و در مقاطع گوناگون تاریخ و جغرافیای بشری هم آهنگ با تکامل هستی و کائنات ظهور نموده بودند با پایه های فلسفی و علمی توحید وعدالت انطباق لازم نداشته اند. درتکامل مخروطی تاریخ انسان و هستی همه ادیان گذشته  بدون ارتباط  اهرمی با همدیگربصورت مجرد مورد مطالعه قرارمیگیرند که طبیعی است با سیر زمان و درنبود  یک راه حل علمی ومنطقی برای رسیدن وحل  نیاز مندی های انسان معاصر برخی از همین رجال وبزرگان  دینی که از راه تفسیروتأویل  دین بصورت مفتخوارانه  تغذیه می شوند ارتباط انسان با هستی ، کائینات و ذات الهی را با بدرقه خرافات ولاطائلات با چاشنی مذهب وارد بازار مکاره سیاست می سازند. این بدین معناست که ازهمان آغازحلقه  آفرینش هستی جنین هویت انسان نیز که بر بستر هستی وبربرگهای معادلات دین تولد یافته بود بصورت معیوب چشم به جهان گشود و روی همین بینش مخروطی نسبت به فلسفه  تاریخ ، تصویر وجودیی انسان ،تعریف فلسفی وهم چنین عینیت او در تاریخ و جامعه باخرافات وتوهومات عجین گردید.اینجاست که مورخ وروشنفکرمسلمان این نسل واین عصرباید قبل ازاینکه مسأله إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ رامورد مطالعه وتفسیرقراردهد به مفاهیم همچون دین،الله واسلام به دورازترس وخرافات دریک گفتمان توحیدی و فلسفی به جامعه عرضه کند.این بحث را بصورت مستقل درآئنده نزدیک با اشاره به آیه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»دنبال خواهیم کرد

_______________________

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ؛ دین نزد خداوند همان اسلام است.وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاَمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ‌؛هرکه جزاسلام دینی را برگزیند، ازاوپذیرفته نگردد ودرآخرت اززیانکاران خواهد بود.این آیات را تقریبآ ۹۰٪ مسلمانان غلط می فهمند و غلط تفسیر میکنند یعنی آنرا منحصر کرده اند به حقانیت دین اسلام درحالیکه دین از آدم تا خاتم همانا اسلام بوده است .تردیدی نیست که امروزه در جهان، ادیان گوناگونی یافت می‌شوند که گاه تفاوتشان با یکدیگر چنان است که به دشواری می‌توان همه‌ی آنها را زیر یک نام (مانند دین) گرد آورد. کثرت ادیان به معنای یاد شده انکارناشدنی است؛ اما پرسشی که به ویژه در سالهای اخیر بسیاری را به خود مشغول داشته، آن است که آیا می‌توان این کثرت را به رسمیّت شناخت و همه‌ی ادیان – و دست کم گروه برگزیده‌ای از آنها – را بهره‌مند از حقیقت دانست؟ آیا می‌توان به دینی وحیانی چون اسلام و مسیحیت پایبند بود و در همان حال، همه‌ی ادیان موجود – و دست کم ادیان ابراهیمی – را نجات بخش و سعادت آفرین خواند؟ آیا گمراه و دوزخی خواندن پیروان سایر ادیان حاکی از غرور وخودخواهی نیست و با اعتقاد به رحمت بیکران الهی سازگار است؟

مولانا ی بزرگ در کلیات شمس میفرماید :
تا مدرسه و مناره ویران نشود
اسباب قلندری بسامان نشود
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بندهٔ حق به حق مسلمان نشود
یکی از معانی کثرت گرایی دینی آن است که با پیروان ادیان گوناگون به مسالمت رفتار کنیم و از برافروختن آتش تعصّبات مذهبی بپرهیزیم. این گونه ازکثرتگرایی چندان بحث انگیز نیست و با انحصار گرایی و شمول گرایی نیز کنار آمدنی است. اگر ما مسلمانان نیت نیک داشته باشیم مدارک و اسناد و آیات زیادی در قرآن موجود است که میتوان متکی بر آن بر کثرتگرایی دینی مهر تایید گذاشت قرآن پیروان ادیان وحیانی را به این رویکرد عملی فرا می‌خواند که به جای تلاش برای زیر سلطه بردن یکدیگر، بر محور مشترک خدا پرستی گرد آیند، و در اعلای این کلمه و عمل به مقتضای آن بکوشند.بگو ‌ای اهل کتاب، بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یکسان است بایستیم؛ که جز خدا نپرستیم، و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم، و هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند به خدایی برنگیرد.ازدیدگاه قرآن کریم، نه تنها اهل کتاب، بلکه مشرکان صلح‌جو نیز در خور نیکی و عطوفت‌اند؛ و مؤمنان را نشاید که عدالت و دادگری را از‌ آنان دریغ دارند چنانچه میفرماید :خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با کسانی که با شما در کار دین کارزار نکرده‌اند، و از خانه و کاشانه‌تان آواره نساخته‌اند، باز نمی‌دارد… واما با تاسف که مسلمانان امروز بخصوص گروه های اسلام سیاسی بجز آیات سوره توبه باقی آیات اخلاقی و بشر دوستانه قرآن را نمی خوانند و بر طبل حقانیت اسلام میکوبند و باقی مذاهب و ادیان را از گردونه ی حقانیت خارج می پنداند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا