وب سایت نواندیشی به ویب سایت خبری تحلیلی نواندیشی خوش آمدید
از همان روزی که شیخ هیبت الله امیر المؤمنین طالبان افغانستان دامت فیوضاته حین بازدید از بلاد شریف کابل در جمع فضلای حضور یافت که از بیت الخلاهای این شهر باستانی فرا خوانده شده بودند بصورت ناگهان در قسمتی ازیک خطبه غرأی طالبی که بدون تفکر و تعمق ایراد می فرمود گفتند :
…مثل نظام های سابقه که زورمندان بود برقدرت چسپیده بودند ، بد معاشان می گشتند. من مطلع شده ام کسی برایم گفت که درکابل یک بدمعاش است می گردند قطار ها عقب اش میروند ،برایش گفتم که اگر شما گرفته نه میتوانید من می گیرم اش با این خو ملت می رنجد که این بد معاش امروزهم در قطارهای زره گشت می زند و در بازار مگردد ، می گویند که این همان بد معاش دیروز است که ما را پامال میکرد چطور در امارت آن بدمعاش با غرور و تکبر می گردد …… میگویم کوشش کنید و به ظالمان دیگر قدرت ندهید ……حالا این مطلب که چگونه سرنوشت گلبدین حکمتیاربا سرنوشت ایمن الظواهری گره خورده است بدون شک ریشه در تاریخ ماضی دارد وقتی درحاکمیت عمران خان و حزب تحریک انصاف اش گروهای تروریستی که از سوی سازمان های استخباراتی پاکستان برای فشار بر کشور های همسایه پرورش می یافت به معیت جنرال فیض حمید رئیس اطلاعات ارتش پاکستان به جنگل بی صاحبی بنام افغانستان داخل شدند و در مقابل این تصمیم عمران خان ارتش این کشور به مقتضای اهداف استراتیژیک پاکستان برخی ازچهره های طالبی مانند ملاعبدالغنی برادراز اهالی قندهار ودیگر اذناب طالبانی که از سالهای سال بدینسو برای اجرای چنین مأموریت های استخباراتی در طویله های ارتش پاکستان ارتزاق میگردیدند از راه قندهار البته بنام تلاش برای انجام بخش های باقیمانده موافقت نامه دوحه بویژه تشکیل حکومت سرپرست برهبریی ملا عبدالغنی برادر داخل افغانستان شدند 
که برخلاف تعهدات دوحه با اعلام حکومت سرپرستی بنام امارت طالبان و تقسیم قدرت فی مابین شبکه حقانی و گروپ قندهار با برتری و امتیازات خاصی به گروپ مذکور برتمامی تعهدات در دوحه خط بطلان کشیده شد گفتیم اکثر گروه های تروریستی من جمله شبکه جهانی تروریستی القاعده برهبریی ایمن الظواهری رهبر آن شبکه که از سال های سال بدینسو در مهمانسراهای پاکستان و با مصارف گزافی تحت پرورش قرار داشتند و نگهداری میگردیدند یکجا با رهبران شان وارد افغانستان شدند وازسوی خلیفه سراج الدین حقانی وزیر داخله طالبان با اعطای شناسنامه های افغانی و گذرنامه های سفر به کشورهای مطلوب مورد استقبال قرار گرفتند . 
چنانچه ایمن الظواهری رهبر شبکه القاعده در یکی از خانه های رهائیشی واقع در منطقه اعیان نشین موسوم به شیرپور مورد حمله طیاره بدون سرنشین امریکائی قرار گرفت و از پادرآمد .
چنانچه بعد از ؤقوع حادثه قتل ایمن الظواهری معلوم گردید وی در یکی از خانه های مجلل متعلق به یکی از سران فراریی رژیم ساقط شده که دراختیار مولوی زین الله رئیس دفتر خلیفه سراج الدین وابسته با شبکه حقانی قرارداشت به کمک نیروهای نفوذی درنیروهای استخباراتی ازپا درآورده شد.اگر واقعأ باید از ؤقوع حوادث و برخورد ها بویژه در حوزه امنیتی و استخباراتی که هرلحظه و هرگاهی امکان ؤقوع آن ؤجود دارند تجربه اخذکنیم برای ما و بسیاری نیروهای که درمتن و بطن حوادث قراردارند آموزنده خواهند بود .اگر واقعأ باید از ؤقوع حوادث و برخورد ها بویژه در حوزه امنیتی و استخباراتی که هرلحظه و هرگاهی امکان ؤقوع آن ؤجود دارند تجربه اخذکنیم برای ما و بسیاری نیروهای که درمتن و بطن حوادث قراردارند آموزنده خواهند بود . اگرقبول داریم که ایمن الظواهری در خانه مسکونی متعلق با خلیفه سراج الدین حقانی از سوی هواپیما های بدون سرنشین امریکا با همکاریی بخشی از طالبان که گفته میشوند نیروهای وابسته با ملا غنی برادرکندهاری و عبدالحق وثیق رئیس استخبارات طالبان در این همکاری نقش داشتند هرگز نه میتوان باور کرد که آن حادثه دوباره تکرار نخواهند شد واین باردرهمان خانه ای از اشباح شخص گلبدین حکمتیار مورد هدف قرار نخواهند گرفت .
چنانچه حبیب الرحمن حکمتیار فرزند معامله گر گلبدین حکمتیار در صفحه ایکس سابق تویتر خود نوشته است . حزب بعد از چند سال گفتگوهای صلح با حکومت قبلی و با توافق همه جناح های مطرح در حکومت از احزاب مخالف تا موافق ، شورای عالی صلح، شورای امنیت، از نمایندگان محترم کشور در پارلمان و مشرانو جرگه و حتی جامعه جهانی و اتحادیه اروپا به توافق صلح با دولت رسید. تمام بند بند توافقنامه صلح مورد تایید همه جناح ها قرار گرفت، متاسفانه توافقنامه آنطور که باید تطبیق می‌شد نشد، در یکی از بندهای توافقنامه صلح، محل سکونت رهبر حزب در نظر گرفته شده بود، از آن توافقنامه تنها همین بند که محل بود و باش رهبر حزب بود، باقی مانده بود که برای حکومت کنونی قابل پذیرش نبود، بعد از ماهها بحث و گفتگو نتیجه این شد که محل سکونت تغییر کند. نه محاصره خانه در کار بوده نه خلع سلاح و بی احترامی دیگری اما این عمل در ذات خود ناشایست و بی احترامی بود…..
خدمت حبیب الرحمن حکمتیار که برای جانشینی احتمالی گلبدین حکمتیار روزی چند مرتبه خود را در آئینه مینگرد باید به عرض رساند و گفت که اولأ شخص گلبدین حکمتیار بار ها رژیم قبلی را یک نظام فاسد خوانده بود وحتی آنگاه که عزم را بر جزم ساخته بود تا برای تطبیق درست نظام جمهوری اسلامی که نه اسلامی بود ونه هم جمهوری خودرا کاندیدای ریأست جمهوری نموده بود در یک کمپاین انتخاباتی که به قول خودش آن نظام ننگ اسلام گفته بود که : نام این حکومت را هم جمهوری اسلامی گذاشتند …مرگ وننگ بر کسی که این نظام را بنام جمهوری اسلامی می شناسند . این نظام داغ سیاهی است بر پیشانی اسلام !
ایضأ حضرت گلبدین حکمتیار در پاسخ به پرسش لطف الله نجفی زاده از مجریان خوب تلویزیون طلوع که از نزد جناب گلبدین حکمتیار پرسیده بود :شما حکومت رئیس جمهور غنی را حکومت دست نشانده خواندید درست است ؟ آقای گلبدین حکمتیار در جواب گفتند ! نه میدانم که دیگر چه نامی برایش میتوان داد ؟ مجری ادامه میدهد : وشما به عنوان یک گروه که از حکومت دست نشانده پول میگیرید چه میتوانیم به شما خطاب کنیم ؟ آقای گلبدین حکمتیار چنین جواب میدهد : ما از این دولت فقط …فقط معاش دوصد وسی نفر که این ها را باید در دولت توظیف میکردند نه اینکه به آنها فقط معاش بدهد ، از همه لشکر بزرگ کدر های حزب اسلامی فقط برای دوصد وسی نفر معاش میدهند و سه صد نفر هم محافظین که باید برای شان امکانات بدهند ….. طالبان هیچگاه نه گفته اند که آنها پایبند به حقوق اساسی شهروندان اند ویا هم از قانون متابعت می کنند روی همین ملحوظ نیز تا آخیروحتی اشغال کابل توسط طالبان رژیم گذشته برهبریی اشرف غنی را به عنوان یک حکومت مشروع برسمیت نه شناختند . چگونه شد که حبیب الرحمن فرزند گلبدین حکمتیار مینویسد که گویا حزب بعد از چند سال گفتگوهای صلح با حکومت قبلی و با توافق همه جناح های مطرح در حکومت از احزاب مخالف تا موافق ، شورای عالی صلح، شورای امنیت، از نمایندگان محترم کشور در پارلمان و مشرانو جرگه و حتی جامعه جهانی و اتحادیه اروپا به توافق صلح با دولت رسید. تمام بند بند توافقنامه صلح مورد تایید همه جناح ها قرار گرفت، متاسفانه توافقنامه آنطور که باید تطبیق می‌شد نشد، در یکی از بندهای توافقنامه صلح، محل سکونت رهبر حزب در نظر گرفته شده بود، از آن توافقنامه تنها همین بند که محل بود و باش رهبر حزب بود، باقی مانده بود…
گزارشهای موثقی وجود دارد که از همان آغاز که کمیسیون غصب زمین های دولتی به گلبدین حکمتیار اطلاع داد که بیش ۲۶ جریب زمین وزارت دفاع که در زمان حکومت قبلی در اختیار گلبدین حکمتیار قرار داده شده بود باید به طالبان واگذار کند آقای حکمتیار به فکر خانه دیگری شده بود وبخاطر اطمینان نزد خلیفه سراج الدین رهبرشبکه حقانی مراجعه نموده و یک خانه ای مربوط خودش یعنی خلیفه سراج الدین را نیز که در منطقه مرفه نشین وزیر اکبرخان قرار دارد برای زندگی و بود وباش گلبدین حکمتیار آماده گردید که سرانجام بروز یکشنبه قبل از آنکه طالبان محل بود وباش و دیگر تأسیسات واقع در دارالامان را محاصره کنند همراه با تمامی اعضای خانواده به منزل جدید ی که در تصرف خلیفه سراج الدین میباشد نقل مکان نمود. واقیعت این است که وقتی ملتی نتواند در امتداد بخشی از تاریخ خونین خود در باره تعیین سرنوشت به صورت مستقل وبدون مداخله بیگانه گان تصمیم بگیرد و مروارید سرنوشت کشور در بازار های بیگانه به معامله گذشته شود طبیعی است که عوارض این معامله ننگین در تمامی حیات ملی یک کشور به مشاهده میرسند . البته با اینگونه بازی های استخباراتی نه میتوان ازبی عرضه گی و عدم مشروعیت طالبان درامرمدیریت جامعه و کشور چشم پوشید . و باید گفت که به قول هیگل که میگوید تاریخ و شخصیت های آن دوبار تکرار میشود مرتبه ای بصورت کمیدی وباری هم بصورت تراژدیک،حضوروظهورطالبان نیزادامه تراژدیک حاکمیتی است از چند دهه بدینسو در بطن جامعه و مردم افغانستان تکرار میگردند 
