گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » خیزشِ نان و لرزشِ ایمان!
خیزشِ نان و لرزشِ ایمان!

خیزشِ نان و لرزشِ ایمان!

آن که فقر و زندگی زاهدانه را به انتخاب خویش بر می گزیند، می تواند شعار «الفقر فخری» سربدهد و به فقر و ناداری خویش مباهات کند. فقر او ناشی از «زهد» و کم اعتنایی وی به شیوه های زیستی مرفهانه هست. اما آن که فقر وناداری براوتحمیل می شود و ازبرآورده کردن نیازهای معیشتی خویش و عیال خویش ناتوان است، فقرش، نه سبب افتخار و مایه مباهات، بلکه مایه ننگ و عار است.در خوانش هایی ازدین، فقرتمجیدشده است.این تمجید در موضع، تکریم فقیران بوده است تا به سبب فقر، تحقیر نشوند. اما این تمجیدها، گاهی توسط اربابان زر و زور و تزویر، به شکل ابزاری برای تشویق فقیران به پذیرش فقر موجود تفسیر شده است.

بخش اول:فقر ونتایج آن

۱- فقر و کفر: در روایات، «فقر» همزاد و قرینِ «کفر» خوانده شده است. پیامبر از خداوند، برکتِ در نان می طلبید و دعا می کرد که «خدایا نانمان را برکت بده! و بین ما و نانمان جدایی مینداز! اگر نانمان نبود نه نماز می خواندیم و نه روزه می گرفتیم و نه سایر فرائض و وظایفمان را انجام می دادیم»

۲- فقر و کاهش دینداری: امام علی به فرزندش محمد حنفیه می گفت: «فقر، موجب نقص و کمبودی در دین می شود» در آیه ای از قرآن، یکی از آثار فقر و تهیدستی، بدگمانی آدمیان نسبت به خداوند است و چه بسا زبان به فحش و ناسزا به خدا و دین می گشاید و حتا شاید به نقطه دین ستیزی برسد

۳- فقروانحطاط اخلاق: امام علی به فرزندش امام حسن می گفت: «فرزندم! کسی که به فقر مبتلا شود، به چهارویژگی گرفتار شده است:دریقینش ضعف پیدا می‏شود،درعقلش نقصان ایجاد می‏شود، در دینش رقّت و سستی پدیدارمی‏گردد، حیا دراو کم می‏شود».

۴-فقروخواری:امام علی میگفت:«فقر،نفس راخوارمی‏کند»؛

۵- فقر و زوال و کاهش خِرد:حضرت علی می گفت: «فقر، عقل و خرد را سرگشته و متحیر می سازد»؛

۶- فقر و غمناکی و محزونی: علی: «فقر، غم و اندوه را به سوی آدمی جلب می کند»

۷- فقر و دشمنی: جامعه ای که در آن فاصله طبقاتی بین شهروندان تشدید می شود، به همان میزان از همدلی و وفاق اجتماعی کاسته می شود و فرودستان بر ضد فرادستان، و تهیدستان بر ضد اغنیا بپا می خیزند. امام علی: «فقر موجب دشمنی می شود»؛۸- فقر و شکستن کمر تهیدستان: پیامبر اسلام، چهار چیز را، کمرشکن می دانست و یکی از آن ها را گیر افتادن در بُن بست فقر و تنگدستی می دانست

۹- فقر و سقوط جایگاه اجتماعی: علی خطاب به فرزندش حسن بن علی می گوید: «پسرم! کلام فقیر شنیده نمی شود و مقام او شناخته نمی گردد. آن کس که فقیر باشد از مقام و موقعیتی برخوردار نیست و کوچک و خوار شمرده می شود».

۱۰- فقر و إحساس غربت در وطن: علی: «ثروتمند در غربت نیز غریب نیست، ولی فقیر در وطن خود هم احساس غربت می کند»؛۱۱- فقر و فساد اداری: علی در عهدنامه خویش به فرماندارش مالک اشتر نخعی، ضمن توصیه کردن مالک به انتخاب کارگزاران شایسته و پاکدست، توصیه می کند که حقوق آنان را صحیح و کامل بپردازد تا آنان به خیانت و ارتشا مبتلا نشوند۱۲- فقر و مرگ انسان و انسانیت: علی «فقر» را «مرگ بزرگ» و بلکه «مرگ بزرگتر» می دانست

بخش دوم: ریشه یابی فقر

از دیدگاه آیات و روایات، فقر، بلایی آسمانی و حادثه ای طبیعی نیست. فقر معلول روابط نابسامان اجتماعی هست. فقر معلول عملکرد قدرت های سیاسی و اقتصادی هست که به وظایف خویش در تقسیم عادلانه ثروت و مکنت عمل نکرده اند.

۲- نقش ثروتمندان در گسترش فقر

۳- نقش مشترک حکومت و ثروتمندان در گسترش فقر و فروپاشی اجتماعی

بخش سوم: ضرورت فقرزدایی در گفتمان دینی

۱- فقرزدایی از پیامبر: خداوند هنگامی که می خواهد حمایت های خویش را به پیامبرش گوشزد کند به وی یادآوری می کند نعمت‏هایی را که بر او منّت گذاشته و به او ارزانی داشته: «امنیت» و «هدایت» و «مکنت»، در برابر «بی پناهی» و «سرگشتگی» و «تنگدستی»۲- فقرزدایی از سایر آدمیان: دو موهبت خویش به قبیله قریش را یادآوری می کند که در برابر گرسنگی و ترس قریشیان، خداوند به آنان، رفاه و امنیت، ارزانی بخشید. در گفتمانی فراگیرتر، خداوند هدایای خویش را به جامعه بشری یادآوری می کند: «مکنت» و برخورداری از مواهب مادی و طبیعی.۳- آموزش درخواست فقرزدایی: «دعا» زبان آموزش گفتمان برای بی زبانان است، سرلوحه امیدها و سرخط چشم اندازها نگریست. امام علی در مناجاتی از ذلت و خواری فقر به خدا پناه می برد: «پروردگارا آبرویم را با بی نیازی نگهدار، و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان…»….

«چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم-

که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش»….

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا